سلام
من یه دختر کنکوریم، از ابتدایی درس خون بودم و دانش آموز تاپ، دوران راهنمایی رو تو سمپاد گذروندم و دبیرستان، وقتی رسیدم به سال کنکور به دلیل یه سری مسائل محیطی و تاثیری که روی روحیه من گذاشت من درجا زدم و دو سال اصلا درس نخوندم.
ولی به خانواده میگفتم دارم میخونم، من درگیر حواشی که اکثر دوستام شده بودن (دوست پسر و ...) نشدم و خیلی بچه مثبتم حتی یه بارم با یه پسر حرف نزدم، خلاصه درگیر این جور چیزها نبودم، اما درس هم نمیخوندم، همه ش ناامیدی و افسردگی و خواب ... .
از همه مهمتر هر بار که به خانوادم دروغ میگفتم که فلان ساعت خوندم قلبم آتیش میگرفت، به خودم میگفتم داری کی رو گول میزنی، خودتو یا اون ها رو؟، از سن هشت نه سالگی همه ی دنیای من درس شده بود، اما دو سال هست که از درس فاصله گرفتم، الان هی به این فکر میکنم برم به خانواده م بگم دیگه نمیخوام بخونم، همش دروغ بود.
اما هی رتبه ها و نمره های خوبم یادم میاد، به خودم میگم حیف استعدادت نیست؟، درس نخونی میخوای چیکار کنی؟، شوهر؟، به ولله قسم اگر خانواده م بفهمن نمیخونم تو سه سوت شوهرم دادن ...، خیلی روحم خسته ست، حتی یه نفر نیست که مشکلاتم رو بدونه، یه روح خسته واسم مونده و این وضعیت داغون.
تنها امیدم اینه که میدونم خنگ نیستم، میدونم میتونم اما فقط روحیه میخوام، اصلا اینی که الان هستم خود من نیست، چه اتفاقی برام افتاده؟!، دیگه گیچ شدم، چیکار کنم؟، یعنی برم راستش رو به خانوادم بگم؟، یا اینکه هیچی نگم و فقط بهشون بگم میخوام جدی تر بخونم، که باهام همکاری کنن؟، میخوام برگردم به خود واقعیم، واقعا دلم گرفته ...
مرتبط:
چیکار کنم واسه درس خوندن انگیزه بگیرم؟
چرا مثل سابق انگیزه درس خوندن ندارم ؟
چکار کنم دخترم برای درس خوندن انگیزه پیدا کنه ؟
چطور به دوستم انگیزه درس خوندن بدم ؟
← پشت کنکوری ها (۱۳۳ مطلب مشابه) ← درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)
- ۵۷۵۱ بازدید توسط ۳۲۲۲ نفر
- چهارشنبه ۱۰ مهر ۹۸ - ۱۶:۲۸