سلام
دختری 30 ساله هستم که 4 سال با پسری به قصد ازدواج دوست هستم. از همون اول حرف ازدواج بود ولی بخاطر مخالفت خانوادش تا الان متاسفانه طول کشیده.
توی این مدت بعضی وقتا که با هم بودیم متاسفانه به رابطه لمسی از سمت ایشون رسید که من همیشه از اینکار ناراحت میشدم و هستم ولی ما دخترا متاسفانه همه چی مون و میذاریم پای پسرا ، پا گذاشتم رو اعتقادم.
میشه گفت عشق کورم کرده بود جز اون هیچی نبود. اما الان حس خوبی بهش ندارم چون مجبورم کرد پا روی خواسته های خودم بذارم و مخالفت های بیجا و زیاد خانوادش منو به یه آدم عصبی و پرخاشگر تبدیل کرده.
یه حس تنفر ازش دارم ولی بهش نگفتم و به تماس باهاش ادامه میدم اونم هنوز هر روز با خانوادش برای راضی شدن بحث میکنه و من ازش میپرسم که چکار کرده. اگر خانوادش راضی هم بشن دیگه دلم باهاش نیست ولی یه چیزی توی دلمه که میخوام تلافی این چندسال و که بدترین روزای زندگیم بود سرشون در بیارم. از یه طرفم پشیمون میشم میگم حرف نزن ولی اون صحبتاشو میکنه و با خانوادش درگیره .
من اعتقادات خودم و دارم الان از گذشتم خیلی پشیمونم و همیشه از خدا میخوام توبه مو ببخشه و فکر اینکه فردا این قضیه سرم بیاد و بچه منم بخاطر یه دختر تو روم وایسته منو میترسونه.
بین گذشت و تلافی موندم. دختر اروم 4 سال پیش شده یه آدم عصبی و بد اخلاق. یک ماهه همش میگه بیا ببینمت نرفتم خونه نشین شدم. برای من ازدواج با این اقا تمام شدس. همیشه میگم واگذارشون میکنم بخدا ولی بازم دلم اروم نمیشه. دارم از همه طرف عذاب میکشم بخشیدن برام خیلی سخته خیلی ، من بخاطر عشق همه چیرو باختم .
دختر خانم های خانواده برتر تو رو خدا همه چیز تون که عفت و پاک بودن شماس بخاطر یه مرد زیر پا نذارین.
راهنماییم کنین دارم دیوانه میشم
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) ← دوستی به قصد ازدواج (۱۲۵ مطلب مشابه)
- ۲۵۲۷ بازدید توسط ۱۹۸۲ نفر
- يكشنبه ۵ مهر ۹۴ - ۲۰:۱۵