سلام

ممنون میشم کسی مفهوم این غزل رو میدونه بنویسه برام. از سعدی هستش. دفتر ۷۲ از غزلیاتش.

پای سرو بوستانی در گل است

سرو ما را پای معنی در دل است

هر که چشمش بر چنان روی اوفتاد

طالعش میمون و فالش مقبل است

نیکخواهانم نصیحت می‌کنند

خشت بر دریا زدن بی‌حاصل است

ای برادر ما به گرداب اندریم

و آن که شنعت می‌زند بر ساحل است

شوق را بر صبر قوت غالب است

عقل را با عشق دعوی باطل است

نسبت عاشق به غفلت می‌کنند

و آن که معشوقی ندارد غافل است

دیده باشی تشنه مستعجل به آب

جان به جانان همچنان مستعجل است

بذل جاه و مال و ترک نام و ننگ

در طریق عشق اول منزل است

گر بمیرد طالبی در بند دوست

سهل باشد زندگانی مشکل است

عاشقی می‌گفت و خوش خوش می‌گریست

جان بیاساید که جانان قاتل است

سعدیا نزدیک رای عاشقان

خلق مجنونند و مجنون عاقل است

منبع شعر: Www.ayeneh.net 


پیشنهاد:

گوشه دنج میخانه نتوان برد، آن گنج امانت که در نزد تو باشد

نظر و عقیده شما درباره این شعر چیه؟

معرفی کتاب شعر "اقلیت"

میخوام کتابچه ی شعرم رو آتیش بزنم...

شعرسرایی علی جون خطاب به خانواده برتری ها

گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود

عشقی که تو شعرهای سعدی و مولانا و شهریار میخونیم خیالیه؟

شعر خسته ام مثل ... از سیمین بهبهانی

کتابی سراغ دارید که اشعار مولانا رو شرح داده باشه؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
شعر و شاعری (۱۳ مطلب مشابه)