سلام به همه ی خانواده برتری ها
دوستان من دیروز توی خواب بودم که یه صدایی یک شعر رو به من آموخت و من از خواب بیدار شدم و سریع این شعر رو تا یادم نرفته رو یاداشت کردم.
از شما دوستان میخوام که هر برداشتی که از این شعر دارید را بنویسید و خود من هم برداشتی رو که کردم را نمی نویسم تا شما دوستان با ذهن باز تفسیر کنید و از شما هم خواهشمند هستم که قبل از خواندن سایر نظرات تفسیر خودتون رو برام بنویسید.
همچنین نگید که این یه اتفاق ساده هست و بقیه هم شعر یاد میگیرند توی خواب، من خودم این شعر رو توی نت هم سرچ کردم و نه کاملش و نه قسمتی از اون جایی نبود که بخواهم بذارم به این حساب که توی ناخوداگاه من بوده.
شعر هم این بود
گوشه دنج میخانه نتوان برد **** آن گنج امانت که در نزد تو باشد
ممنون
مرتبط:
نظر و عقیده شما درباره این شعر چیه؟
میخوام کتابچه ی شعرم رو آتیش بزنم...
شعرسرایی علی جون خطاب به خانواده برتری ها
گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود
عشقی که تو شعرهای سعدی و مولانا و شهریار میخونیم خیالیه؟
شعر خسته ام مثل ... از سیمین بهبهانی
← مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)
- ۱۴۱۳ بازدید توسط ۱۰۱۸ نفر
- جمعه ۹ فروردين ۹۸ - ۱۲:۱۵