سلام
من ده ماهه نامزد کردم از روز خواستگاری روی مکان مسکن شرط گذاشتم امّا ایشون بعد دو هفته بهانه هاش و میام نمیام هاش شروع شد، تا الآن که ده ماه شده، میگه مسیر کارم با یک ساعت راه خیلی طولانیه، و هر بار که می خوام به هم بزنم به خاطر بد قولیش میگه سر حرفم هستم فرصت بده جبران می کنم، این بار که باز به جدایی کشیده گریه می کنه که فرصت بدم.
منم خیلی دو دلم چون دوسش دارم ولی نگرانیم خونه نیست، با مشاور که صحبت کردیم گفت شما شخصیتت منطقیه، آقا احساسی هیجانی و این افراد مشکلی رو حل نمی کنن تا درگیرش نشن وگرنه مشکل رو نمی بینن، الآن قطعیت نداشتنش منو ترسونده، میخواستم بدونم کسی تجربه یه چنین رابطهای رو داشته و اینکه ایشون به شدت برون گراست و من درونگرا، از این تفاوتها و بدقولی هاش میترسم.
از دوستان می خوام اگه تجربهای در این باره دارن منو راهنمایی کنن
مرتبط با سختی های دوران عقد:
چه کار کنم خانواده ام راضی بشن چند ساعت با نامزدم تنها باشم؟
تازه عقد کردم، می خوام از خانواده خانمم شکایت کنم
از دوران عقد خیلی بدم میاد، اصلا ضرورتی داره؟
اشکالی داره در دوران عقد خلوت کنیم ؟
خانواده ی شوهر حق دارند عروس رو در دوران عقد پیش خودشون ببرن ؟
دور بودن از نامزد در دوران عقد و بعد عروسی
در چگونگی مدیریت دوران عقد راهنمایی می خوام
در دوران عقد هستم، مادرم سعی می کنه مچ ما رو بگیره
شوهرم میگه آرزو به دل موندم یه دل سیر بتونم نگات کنم
از موندن در دوران عقد خسته شدم
← مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)
- ۱۶۷۴ بازدید توسط ۱۳۱۱ نفر
- يكشنبه ۲۷ مهر ۹۹ - ۱۸:۱۱