من آدمی هستم در شرف سن 20، شیک میپوشم، یعنی لباس هام خاصه، سخت پسندم، سلیقه خیلی ها رو چندان قبول ندارم، چیزی که مد میشه همه میخرن رو نمیخرم، چون میخوام متفاوت باشم عاشق ست کردن لباس هام هستم با کمترین امکاناتم باشم، ولی خوب ست میکنم.
مانتو جلو باز میپوشم ولی حتی تو گرمای تابستون یه بافت دارم، مشکی تاپه ولی به هر حال بافته و بلنده، همیشه زیر مانتو جلو باز هام میپوشم، هیچ وقت کوتاه نمیپوشم زیر مانتو جلو باز. شالم هم همیشه بلنده تا جلو باز زیاد بد نباشه مثل بعضی ها که آزادن ...، این ها رو گفتم که یه چیز کلی تو ذهن تون باشه، من اینجوریم تا بهتر جواب بگیرم....
آدمه مغروری هستم یعنی تو خیابون تو صورت هیچ پسری نگاه نمیکنم، اصلا چشم تو چشم نمیشم، جایی هم که پسرها هستن سرم پایینه، کلا رفتارم جوریه که فکر میکنن آدم حساب شون نمیکنم، جوری که یه بار یه جایی بودم کلی پسر بودن، البته گلوله گلوله، رفتارم جوری بود که یه لحظه سرم رو اوردن بالا دیدم چشم ها به طرف منه و یه لحظه شنیدم اینو نگاه کن اونو (جلوتر من یه دختره بود خیلی آروم راه میرفت و کارهایی میکرد که جلب توجه کنه جلو پسرها خیلی جلف بود)، نگاه کن. نمیدونم رفتارم درسته یا نه. کلا اجازه نمیدم بهم تیکه بندازن خیلی جدی ام در صورتی که اگه یه دوستم همراهم باشه من 180 درجه عوض میشم خنده و البته آروم و سرم بالاست.
به نظر خودم خیلی ها فکر میکنن من خودم رو میگیرم در صورتی که اصلا اینطور نیست، من با آقایون در صورتی که کار داشته باشم مثلا مغازه یا راننده یا استادمون کار داشته باشم خیلی راحتم، یعنی چشم تو چشم سلام میکنم و و کارم رو میکنم وگرنه به هیچ وجه چشم تو چشم نمیشم با آقایون مگه اینکه یهوو که زود سرم رو میکشم یه طرف دیگه.
به طور مثال ما آزمون داشتیم که هم پسرها بودن، هم دخترها، بعضی از دخترها انقدر کارهای جلفی میکردن که از دختر بودنم خجالت کشیدم، در صورتی که من با این رفتارم که دارم سرم پایین بود و خدا شاهده اصلا قیافه یک نفرم دقت نکردم یه گوشه بودم سرم رو انداختم تو گوشی، چون داشتم اذیت میشدم هی سرم پایین باشه.
علتش فکر میکنم این باشه که چن سال پیش دوست بابام که رفت و آمد خانوادگی داریم و مثل پدرم دوست شون دارم، تو یه مهمونی خونه ما بعد رفتن مهمون ها اون ها مونده بودن، خونه مون داشت میگفت فلانی (دختر عمم) نگاهش با نگاه من (خودم) فرق داره به پسرش. دوست بابام یه پسر 25 ساله منم یه برادره 25 ساله دارم.
کلا منظورش این بود که نگاهش متفاوت بود و من (خودم) اصلا منظوری از نگاهام نداشتم، داشت ازم تعریف میکرد. هر چند خیلی آروم داشت با 3 نفر دیگه حرف میزد، خانومه خودش رو مامان بابام. منم خب 16 ساله م بود بچه بودم، پسرش عین برادر خودمه برای همین راست میگفت، من قصد خاصی نداشتم و ندارم.
دختر عمه م هم، هم سن اون هاست، ولی خودش خیلی جدابه، خیلی خوشگله و واقعا هم خواستگار زیاد داره، من بعد از اون ترسیدم نکنه نگاهی کنم و پشتم مردم بخوان این ظوری حرف بزنن که دختره فلانه بهمانه.
دختر عمه من نگاه های اون شبش رو خب من دقت نکردم ولی آدم راحتیه، یعنی با برادرم راحت حرف میزنه ولی ما منظور نمیگیریم عادتشه.
حالا یه کمک ازتون میخوام اگه یه دختر اینطوری تو خیابون ببینین به نظرتون خوبه یا بد؟، این رفتارم اگه غلطه اصلاح کنم هر چند خیلی برام سخته.
مرتبط:
اشتباه می کنم که می خوام ۳ یا ۴ سال بزرگ تر از سنم به نظر برسم؟
مشکل اصلی من اینه که یه دختر اجتماعی نیستم
تعریف شما از دختر سرسنگین، اجتماعی و خوش اخلاق چیه ؟
حدود رفتار اجتماعی یک دختر در دانشگاه و محیط کاری
مشکل من اینه که یه دختر غیر اجتماعیم
دختری درونگرا هستم ولی مادرم به زور میخواد منو یه آدم اجتماعی کنه
چطوری میشه یه دختر هم با حیا باشه و هم اجتماعی ؟
تعریف شما از دختر اجتماعی چیه ؟
با شوخی کردن های جلف با پسران، تبدیل به دختر اجتماعی نمیشید
← روابط اجتماعی دختران (۲۶۴ مطلب مشابه)
- ۳۴۴۸ بازدید توسط ۲۲۶۱ نفر
- دوشنبه ۲۴ تیر ۹۸ - ۱۱:۱۸