سلام
مطلبی که میخوام بنویسم تجربه شخصیه خودمه. دو دختریم و من کوچیکه م . اول اینو بگم که تو خونواده ی تحصیل کرده و مرفه بزرگ شدم که خیلی مسائل تربیتی توش مراعات میشد اما یه اتفاق ... . وقتی به نوجونی رسیدم حدود ۱۳ سال از اطرافیانم میشنیدم که میگفتن ماشاء الله خوش قد و بالا شدی و حرفای اینچنینی .
چند بار که خونه ... بودیم متوجه شدم ... قصد داره بهم نزدیک بشه حتی توی خواب! خیلی ترسیدم سعی کردم نرم اونجا ولی نمیشد بخاطر همین از پیش مامانم تکون نمیخوردم هنوزم انقد بزرگ نشده بودم که بفهمم چی تو ذهنشه! تا ۱۵ سالگی اون قصد داشت شرایط رو طوری بچینه که تنها بشه با من ولی من نمیذاشتم.
عروسی خاله و داییم نزدیک بود و مادرم سرش شلوغ بود درگیر کمک به مادر بزرگم یه روز عصر از خواب پا شدم خونه بابابزرگم دیدم مامانم میخواد بره خیابون گفتم میام منم گفت نه بمون تازه بیدار شدی خلاصه شرایطی شد که با ... تنها شدم اومد سراغم منم از دستش به سختی فرار کردم و اومدم تو کوچه موندم تا بقیه بیان.
از اون به بعد چون بارها سعی کرده بود بیاد سمتم خیلی اذیت میشدم تو خواب گریه میکردم عصبی شدم ولی چیزی نمیگفتم فکر میکردم مامانم ناراحت میشه. چون هیچوقت آدم سهل انگاری نبود مامانم اون بارم منو پیش خاله م گذاشت که اونم با نامزدش رفت بیرون. به خاله کوچیکم که گفتم اهمیت نداد و گفت چیزی نگیا دعوا میشه من خودم درستش میکنم! ولی کاری نکرد .
بزرگتر که شدم ورزش میکردم و نقاشی میکشیدم و درسمو خوب میخوندم دانشگاه رشته ی خوب قبول شدم و اصلا دیگه اثری از اون استرسا نبود تا اینکه ازدواج کردم وقتی واسه بار اول همسرم میخواست بهم نزدیک بشه همه ی اون ترسا خودشو نشون داد هر بار میخواست لمسم کنه حالم بد میشد و یخ میکردم عاشق همسرم بودم اما تا مدت ها نمیتونستم رابطه ی خوبی داشته باشم تا اینکه مشاوره کمکم کرد مشکلم رو حل کنم.
الان خودم دو تا بچه دارم خدا رو شکر مشکلیم ندارم اما اون اتفاقاتو هیچوقت فراموش نمیکنم! تو رو خدا رو لباس بچه هاتون حساس باشین با لباس باز بیرون نبرین اگر اتفاقی واسشون بیفته هیچوقت خودمونو نمیبخشیم ما که از حال بقیه خبر نداریم هر کس ممکنه یه لحظه دست به کاری بزنه که...!
خیلی خلاصه نوشتم ولی خدا میدونه چقدر عذاب کشیدم ما خونواده راحتی بودیم از نظر پوشش الان میگم کاش خونواده ای بودیم که بیشتر اهل مراعات بودیم چون خودش بهم گفت لباسات تحریکم کرده!
مطلبی که میخوام بنویسم تجربه شخصیه خودمه. دو دختریم و من کوچیکه م . اول اینو بگم که تو خونواده ی تحصیل کرده و مرفه بزرگ شدم که خیلی مسائل تربیتی توش مراعات میشد اما یه اتفاق ... . وقتی به نوجونی رسیدم حدود ۱۳ سال از اطرافیانم میشنیدم که میگفتن ماشاء الله خوش قد و بالا شدی و حرفای اینچنینی .
چند بار که خونه ... بودیم متوجه شدم ... قصد داره بهم نزدیک بشه حتی توی خواب! خیلی ترسیدم سعی کردم نرم اونجا ولی نمیشد بخاطر همین از پیش مامانم تکون نمیخوردم هنوزم انقد بزرگ نشده بودم که بفهمم چی تو ذهنشه! تا ۱۵ سالگی اون قصد داشت شرایط رو طوری بچینه که تنها بشه با من ولی من نمیذاشتم.
عروسی خاله و داییم نزدیک بود و مادرم سرش شلوغ بود درگیر کمک به مادر بزرگم یه روز عصر از خواب پا شدم خونه بابابزرگم دیدم مامانم میخواد بره خیابون گفتم میام منم گفت نه بمون تازه بیدار شدی خلاصه شرایطی شد که با ... تنها شدم اومد سراغم منم از دستش به سختی فرار کردم و اومدم تو کوچه موندم تا بقیه بیان.
از اون به بعد چون بارها سعی کرده بود بیاد سمتم خیلی اذیت میشدم تو خواب گریه میکردم عصبی شدم ولی چیزی نمیگفتم فکر میکردم مامانم ناراحت میشه. چون هیچوقت آدم سهل انگاری نبود مامانم اون بارم منو پیش خاله م گذاشت که اونم با نامزدش رفت بیرون. به خاله کوچیکم که گفتم اهمیت نداد و گفت چیزی نگیا دعوا میشه من خودم درستش میکنم! ولی کاری نکرد .
بزرگتر که شدم ورزش میکردم و نقاشی میکشیدم و درسمو خوب میخوندم دانشگاه رشته ی خوب قبول شدم و اصلا دیگه اثری از اون استرسا نبود تا اینکه ازدواج کردم وقتی واسه بار اول همسرم میخواست بهم نزدیک بشه همه ی اون ترسا خودشو نشون داد هر بار میخواست لمسم کنه حالم بد میشد و یخ میکردم عاشق همسرم بودم اما تا مدت ها نمیتونستم رابطه ی خوبی داشته باشم تا اینکه مشاوره کمکم کرد مشکلم رو حل کنم.
الان خودم دو تا بچه دارم خدا رو شکر مشکلیم ندارم اما اون اتفاقاتو هیچوقت فراموش نمیکنم! تو رو خدا رو لباس بچه هاتون حساس باشین با لباس باز بیرون نبرین اگر اتفاقی واسشون بیفته هیچوقت خودمونو نمیبخشیم ما که از حال بقیه خبر نداریم هر کس ممکنه یه لحظه دست به کاری بزنه که...!
خیلی خلاصه نوشتم ولی خدا میدونه چقدر عذاب کشیدم ما خونواده راحتی بودیم از نظر پوشش الان میگم کاش خونواده ای بودیم که بیشتر اهل مراعات بودیم چون خودش بهم گفت لباسات تحریکم کرده!
← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) ← مسائل زنان (۱۸۵ مطلب مشابه) ← جهت اطلاع پدران و مادران (۱۵۸ مطلب مشابه)
- ۵۰۹۷ بازدید توسط ۳۸۱۷ نفر
- دوشنبه ۱۹ تیر ۹۶ - ۱۷:۵۶
