سلام دوستان عزیزم
مدت دو ماهه که متوجه شدیم مامان مبتلا به آرتیت روماتوئید شده. باور کنید از وقتی که متوجه شدم حال خودمو نمیدونم.
اولش کلی گریه کردم من بچه اخر مامانم اینا هستم و به شدت بهشون وابستم. رفتم اینترنت کلی مطلب خوندم فهمیدم امکان داره خدای نکرده تهش معلولیت باشه.
کسی مورد مشابه مامان من سراغ داره؟ شما چجوری با مریضی عزیزاتون کنار میاید؟ من از وقتی فهمیدم کل زندگیم رفته رو هوا .
شوهرم خیلی مهربونه و درکم میکنه ولی حاضر به ی تفریح دو سه ساعته هم نیستم. همش غصه میخورم که مامانم درد داره.
خدا رو شکر الان کنترل کرده با دارو و حال عمومیش خوبه..ولی من بازم میترسم. غروبا تا هفت سرکارم. کلی غصه میخورم که نمیتونم طول روز بهش سر بزنم دم غروب میرم پیشش یه ساعت وایمیسم بعد میرم خونه خودمون شام درست میکنم.
این خستگی ها فدای سر مامانم. چه کار کنم حال دلم خوب شه؟ آشوب بر همه ی زندگیم سایه انداخته؟ تو کارم تمرکز ندارم و همیشه اشتباه میکنم. دلم آشوبه. شبا کابوس میبینم مامانم درد داره.
خدا همه ی مریضا رو شفا بده.
یچی بگید آروم شم.
مرتبط:
چطور به پدر و مادرمان نیکی کنیم؟
دعوت به پروژه خوشحال سازی پدر و مادر
دوست دارید برای پدر و مادرتون چیکار کنید؟
عاقبت به خیر نشد کسی جز به دعای خیر پدر و مادر
عشق حقیقی پدر و مادرای عزیزمون
سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست
← تجربیات پزشکی (۳۲۲ مطلب مشابه)
- ۵۶۵۰ بازدید توسط ۳۸۵۵ نفر
- پنجشنبه ۲۸ مرداد ۹۵ - ۱۷:۱۵