سلام به همگی!
ببخشید یک سوال از خواننده های سایت داشتم. بنده دختری بین ۲۳ تا ۲۷ هستم. عمدا اسمم رو نگذاشتم تا بعدا قضیه ای پیش نیاد. من تا به حال با هیچ پسری دوست نشدم مجرد هستم دختر پاکیم سعی کردم همیشه پاک بمونم و خدا رو شکر موفق بودم!
خواستگاران خوبی داشتم که بنا به دلایلی یا هم کفو نبودیم یا به نتیجه نرسیدیم در خلال صحبت ها! من دختریم که کلا کم بیرون میرم مگر برای خرید یا تفریح همراه خانواده و یا درس! حدودا یک سال هست که از یه پاساژ خرید میکنم و فروشنده ی یکی از مغازه ها پسر خیلی محترم و سر به زیریه و نظرم رو به خاطر سرسنگین بودنش و مغرور بودنش جلب کرده.
با اینکه من خیلی توجه نمیکنم اما چون همش از اونجا خرید میکنیم متوجه شدم چند باری خانم هایی بهشون لبخند زدند و ی جورایی چراغ سبز نشونش دادند اما ایشون اصلا توجه نمیکرد.
این نوع برخوردشون و رفتارو ادب فزاینده ایشون منو به سمت خودش کشید! این مطلب رو با یکی از دوستان صمیمیم درمیون گذاشتم و ایشون گفت که میشناسه پسر رو! در رابطش گفتم سوال کنه از همسرش که در نهایت متوجه شدم پسر خیلی خوبیه.
از طرفی همین یک هفته پیش زن دایی بنده گفتند فروشنده فلان مغازه فامیل دور دامادشونه ( همون پسر مورد نظر ). اختلاف سنیش با من یک سال و از نظر وجهه اجتماعی خانواده من یکم از خانواده ایشون بالاترند اما اونقدری نیست که محسوس باشه.
ایشون تا اون جایی که فهمیدم پسر خیلی خلاقی هستند و اون مغازه واس خودشه و قصد دارند اون جا رو واگذار کرده و بعد از عید کارخونه بزنن! حالا کارم مشکل شده.
موضوع اول اینکه من دختری پاک بوده و هستم و قصدم در رابطه با ایشون ازدواج هستش فقط و نمیتونم عنوانش کنم کسیم ندارم که واسطه شه. موضوع دوم اینکه میترسم ایشون اگه خودم بهشون بگم از شخصیتشون خوشم اومده فکر بد راجبم کنند (دختر ناپاک) و یا اینکه فکر کنند بخاطر پولش بهش نزدیک شدم ( که البته این احتمالش کمه چون خانواده خودمم تقریبا خوبن از نظر مالی).
موضوع بعدی اینکه چند بار خواستم فراموشش کنم اما هربار که رفتار محترمانش رو میبینم بیشتر به سمتش کشیده میشم. نمیدونم تا چه حد درست فکر میکنم اما فکر میکنم اونم به من توجه داره. حدودا یکی دو ماه پیشم متوجه شدم که قبلا محصل پدرم بودند و وقتی پدرم برای خرید با منو مادرم اومدند مغازه .
این اقا پسر فهمیدن که من دختر فلانیم. منظورم اینه اگه قصد داشته باشه خاستگاری کنه منو میشناسه و میدونه خانوادم کی هستن... اما همش ذهنم پیشش هست شاید گناه میکنم که به یه غریبه فکر میکنم اما وقتی میبینمش مخصوصا بعد از چند بار که دیدم خیلی محترمه و سرسنگین علاقه ای به وجود اومد و قلبم تند میزنه براش! میترسم کسی تو زندگیش باشه که تقریبا منتفیه از طریق دوستم فهمیدم شوهرش گفته بود اهل دوستی با دختر نیست!
اما شاید بهش کسیو معرفی کنن برای ازدواج چون پدرشم فوت شده. نمیدونم چیکنم. دستم به جایی بند نیست. نه میتونم حسمو بهش بگم نه ازش بگذرم... دلم همش پیششه!
لطفا بگین من چیکار کنم؟ قبل تر از کمک های فکری شما سپاسگزارم
در مورد جذب پسر مورد علاقه بیشتر بخوانید ... :
بدون واسطه ، چطور به یه پسر بگم که دوسش دارم ؟
چطور جذب کنم پسری رو که به هیچ دختری محل نمیذاره ؟
راهکارهای موثر در جذب خواستگار
چه جوری پسر مورد علاقم رو عاشق خودم کنم؟
چکار باید بکنم که به اون پسر بفهمونم بهشون علاقه دارم ؟
چطور یه دختر دانشجو، با حفظ وقار پسر مورد نظرش رو جذب کنه ؟
چطور میتونم پسر مورد علاقم رو به خودم جذب کنم ؟
باید به پسر مورد علاقم بگم دوسش دارم یا نه؟
چطور به طور غیرمستقیم توجهش رو برای ازدواج به خودم جلب کنم؟
← جذب خواستگار دلخواه (۱۲۵ مطلب مشابه)
- ۱۷۳۳۷ بازدید توسط ۱۳۴۴۰ نفر
- چهارشنبه ۴ اسفند ۹۵ - ۲۱:۲۰