سلام وقت بخیر
من یه دختر 24 ساله و پرستار شاغل در بیمارستان هستم.. از کودکی بسیار باهوش و شاگرد ممتاز بودم و در مسابقات رتبه برتر بودم، سال های کنکور تو قلم چی تراز بالایی داشتم. به همین خاطر اطرافیانم به خصوص مادرم توقع بالایی ازم داشتن و منتظر بودن که حتما رتبه برتر بشم. امّا من از سال سوم دبیرستان کم کم از درس خوندن فاصله گرفتم و شروع به خیالپردازی کردم و متأسفانه درگیر فیلم های پ ورن و خود ارضایی شدم!!! از خودم بدم می اومد و شرمنده خودم و خانواده م بودم، کم کم ترازم پایین اومد و سال کنکور با میانگین روزی 2_3 ساعت درس خوندن تو رشته پرستاری که هیچ گونه علاقه ای بهش نداشتم قبول شدم. از اون موقع به بعد من رنگ آرامش رو به خودم ندیدم، خیلی با خودم درگیرم و از خودم بدم میاد و میگم کاریو باید انجام می دادم و انجام ندادم! من بدهکار خودم هستم.
عزت نفس و اعتماد به نفسم داغون شده. در طول دانشگاه هم دیگه درس نخوندم ولی چون سرکلاس خوب گوش می دادم و شب امتحان می خوندم تقریبا با نمرات متوسطی فارغ التحصیل شدم و حالام که سر کار میرم.
الآن که فکر می کنم دلیل عملکرد ضعیفم تو کنکور و دانشگاه استرس بیش از حد بود که اجازه پیش رفتن بهم نمی داد و بعدش هم سرزنش های زیاد و سرکوب خودم و درگیر بودن با خودم و نبخشیدن گذشته مانع جبران و ادامه راه شد حتی فهمیدم خودارضاییم به خاطر فشار روانی و استرس زیاد بوده!
حالا کمتر از دو هفته دیگه آزمون استخدامی وزارت بهداشته. خانواده م بهم گفتن که حتما شرکت کن تو درست خیلی خوبه زود قبول میشی! و من باز هم برگشتم به دوران کنکور دوباره همون استرس ها و همون سرزنش ها.. دوباره همون خیال پردازی ها، من از شکست دوباره می ترسم برای همین پیش نمیرم.
اصلا سمت کتاب میرم حالم بد میشه و استرس می گیرم به خاطر همین سعی کردم از خیلی کم شروع کنم و کم کم پیش برم و زیادش کنم ولی این هم فایده نداشت! یه مشکل ریشه ای دارم و اون هم اینه که به شغلم علاقه ای ندارم، تو بیمارستان فشار زیادی رومه و بعضی شیفت ها این قدر اذیت میشم که آرزوی مرگ می کنم و به خودم میگم اگه درس می خوندم مجبور نبودم این همه فشار کاری رو تحمل کنم. حالا نمی دونم چکار کنم، همه میگن برای استخدامی بخون برای ارشد بخون. نمی دونم ادامه دادن تو این رشته کار درستیه یا نه؟
بی هدف و سردرگمم، به همکارانم میگم من اصلا نمی خوام استخدامی شرکت کنم، میگن پس می خوای چکار کنی؟ هیچ جوابی ندارم بدم. از دست خودم خسته شدم. یه مدت تصمیم گرفتم کارهایی که علاقه دارم و بهم آرامش میدن رو انجام بدم. مطالعه غیر درسی رو فوق العاده دوست دارم و از بچگی کتاب می خوندم و بهم لذّت میده، یه کار دیگه قرآن خوندنه و یه کار دیگه نوشتن قبل از خواب. من این ها رو یه مدت انجام دادم احساس خیلی خوبی داشتم، ولی آزمون استخدامی اومد و همه گفتن شرکت کن دوباره همه چی بهم ریخت! من که نماز اول وقت می خوندم حالا یه بار می خونم یه بار نه! ارتباطم با اطرافیانم خیلی بد شده. خسته شدم دارم دنیا و آخرت خودم رو تباه می کنم، و دلیلش هم اینه که خیلی با خودم درگیرم و مضطربم و آرامش ندارم، نمی دونم چه جوری آرامش داشته باشم و با خودم کنار بیام و خودم رو دوست داشته باشم؟ انجام کارهایی غیر از درس خوندن بهم لذّت و آرامش میده ولی فکر اینکه پس درسم و آینده م چی میشه ولم نمی کنه، فکر اینکه رشته مو ادامه بدم یا بذارمش کنار؟ داغون شدم خیلی، دیگه نمی تونم ادامه بدم
پیشنهاد:
پیشرفت نکردن به خاطر از این شاخه به اون شاخه پریدن
چطوری احساس نیاز به موفقیت رو در خودم تقویت کنم؟
چرا با اینکه میدونیم یه سری کارها برامون خوبه ولی انجام شون نمیدیم؟
میتونم با تلاش کردن گذشته رو جبران کنم؟
خانواده چقدر در موفقیت افراد تاثیر داره؟
چه رابطه اى بین زیبایى و موفقیت فرد در اجتماع وجود دارد؟
در عدم موفقیت ما چه کسانی مقصرند، والدین، جامعه یا خودمان؟
چند نکته ی ساده برای موفقیت در زندگی
کتاب موفقیت نامحدود در بیست و یک روز آنتونی رابیز
معرفی کتاب های روانشناسی و موفقیت
چطور می تونم همیشه سر حال باشم و با انگیزه، اهدافم رو دنبال کنم؟
↓
کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران
↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
← خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه)