سلام به دوستان گل

من دختری هستم که شیک پوشم و همیشه آراسته و تمیز مهمونی یا بیرون میرم و همیشه لباس های شیک می پوشم. و خوش سلیقه م هستم.خیلی هم با همه محترمانه برخورد میکنم.

امروز روسریم رو مدل گره ای زدم و این مدل از نظر خودم خیلی بهم میاد و شیکه. ولی تا مهمون ها اومدند مامانم بهم گفت برو گره ش رو باز کن و مدل ساده بزن. یعنی این که یک کلیپس کوچیک زیر گلوت بزن و یک دسته از روسریت رو بیار بزار روی اون شونت.

منم همی کار رو کردم. (البته من از این مدل واسه این روسری دوست نداشتم استفاده کنم چون دسته هاش برای ای مدل کوتاهه و همین طور لیز میخوره و میاد پایین و در هنگام پذیرایی از مهمون ها هزار بار اینجور شدم و همون ها هم متوجه شدند که من دارم اذیت میشم. و یه صدای هیش (کوچیک ویواش) هنگام درست کردن روسریم دادم.)

بعد یکی از خانم های فامیل به شوهرش یه چیزی گفت و به من نگاه کردند. بعدم که نشستم و پذیرایی هم تموم شد، پسر یکی از فامیل هامون که 30 و خورده ایش هست داشت با خواهرش یه چیزهایی بهم میگفتند و به من نگاه میکردم. (فامیل مامانم بودند)

وقتی اومدیم خونه خودمون، عصبانی بودم از دست مامانم و سرش کلی فریاد زدم و کلافه شده بود از نگاه های فامیل وحرفاشون (که خدا میدونه چی بهم میگفتند). و بهش گفتم اگه من روسریم رو این مدلی نمیزدم اینقدر پشت سرم حرف نمیزدند و نگاه نمی کردند. (مامانمم متوجه نگاه ها و حرف هاشون شده بود). همه ش تو این مهمونی من اذیت شدم. اگه تو اصرار نمیکردی همچین کاری نمیکردم (آخه مامانم همه ش چشم و زهره بهم میره و غر میزنه) چی میشد اون مدل گره رو میزدم و خلاصه دعوامون شد.

الان میخوام گریه کنم که پشت سرم حرف زدند و بهم نگاه کردند. حتما منو مسخره هم کردند. اینقدر عصبانیم که نگین. من که همیشه خوش پوشم, چرا واسه کاری که مامانم وادارم کرد, مورد تمسخر قرار گرفتم؟

حالم از کارهای مامانم بهم میخوره. خیلی از دستش ناراحتم. نمیدونم درکم می کنین یا نه. شایدم شمام دارین منو مسخره میکنین. یا میگین سوالت پیش پا افتادست و بیخودیه و این حرف ها.

تا به یاد اون مهمونی میافتم اعصابم خورد میشه. خونه ی ما و مادرم بهم نزدیکه و یه کاره مامانم زنگ زده بهم و میگه بیا داره واسه مادر مهمون میاد. دایی و بچه هاش دارن میان. به مامانم گفتم کاش نمیومدم اون جا که فامیلات به خاطر کار تو منو مسخره کنن. و اصلا به من چه که بیام از فامیل های تو پذیرایی کنم؟

اعصابم خورده چی کار کنم ؟ آشفته م. بغض گلو رو گرفته. من که همیشه لباس قشنگ میخرم و وقتم رو میذارم میرم خرید. اونم با کلی ذوف و شوق. (واسه دل خودم نه دیگران)، تازه این وسط چند تا هم پشت سرت حرف بزنن که معلوم نیست چی میگن و به من نگاه میکنن.

به خدا قصد تعریف نداشتم. فقط خواستم خصوصیاتم رو معرفی کنم.

عید نوروز را بهتون تبریک میگم.


مرتبط :

احساس می کنم با کوچکترین حرکتی ممکنه مسخره بشم

وقتی کسی مسخره مون می کنه باید چکار کنیم ؟

کاش مادرم حرف های منو میفهمید و درکم میکرد



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)