سلام
من تا حالا دوست پسر نداشتم. ینی رابطه ی احساسی با هیـــــــــچ پسری نداشتم. نه حقیقی نه مجازی.
اما تقریبا ... درصد دوستام یا دوست پسر دارن یا دوران شکست و طی میکنن. اما موضوع اینه من حیا ندارم!!!
اصلا از پسرا خجالت نمیکشم. دوستام با اینکه چنتا دوس پسر داشتن اما وقتی با یه پسر یا استاد حرف میزنن سرشونو میندازن پایین و تو چشای طرف نگاه نمیکنن و مودب حرف میزنن! ولی من اصلا نمیتونم سرمو بندازم پایین! خب چه کاریه طرف داره با من حرف میزنه بعد من زمینو نگاه کنم!!
اصلا هم با ادبانه حرف نمیزنم. بی ادب نیستم. ولی خو عادی صحبت میکنم. هی نمیگم بله، خیر، عرض شما متینه! قشنگ میگم آره، نه، شاید تو درست میگی.
دوستام وقتی تنهاییم یه چیزایی راجع به پسرا میگن که منی که هر روز باشون در ارتباطم توجه نکردم یا وقتی تنهاییم اسمشونو میگن اما جلو خود طرف به فامیل صدا میزنن ولی من جلو خودشونم به اسم باشون حرف میزنم.
وقتی یه سوال دارن بشون جواب میدم یا اگرم کاری داشته باشم با یکی دو نفرشون در میون میذارم. جلف نیستم ولی باشون حرف میزنم و باشون راحتم. اونا هم همینطورن تنها دختری که استادا میگن تخته رو پاک کنه منم. خر نیستم اگه بفهمم یکی میخواد تیک بزنه چنان سگ میشم که طرف از دو متریمم رد نمیشه. ولی اونام در عوض تا حالا کوچک ترین حرکتی نکردن که بهم بر بخوره کلا تو نخ من نیستن.
دخترا میگن پسرا حرفای بدی پشتت میزنن و فکرای بدی راجع بهت میکنن و حاضر نمیشن با دختری که انقد تو روابطش بی پرواست ازدواج کنن. اما اصولا حرف مردم برام مهم نیست دنبال شوهرم نمیگردم.
یه بار یه نفر بم گفت با اینکه میخوای نشون بدی با پسرا زیادی راحت و بی پروایی اما نجابت تو چشمات معلومه! البته مامانم همیشه میگه گستاخی تو چشمات معلومه!
حالا سوالم اینه: مامان بابام خیلی به این مسائل گیر میدن مثلا میگن میخوای وارد جایی بشی اگه چنتا پسر وایساده یا اول تو برو یا صبر کن اونا اول برن. ولی خب من میگم چه ایرادی داره با هم رد بشیم!
هر چی بیشتر میگذره درگیریام داره با خانوادم بیشتر میشه. مامانم همش میگه نگرانتم و کلی فکر بد راجع بهم میکنه. برام مهم نیست بچه های کلاس چی میگن اما اینکه مامانم بهم شک داشته باشه رو نمیتونم تحمل کنم.
همش میگه سنگین باش نجیب باش من خودم بهش میگم که مادر من، من نجیب نیستم!! لطفا کمک کنید به مادرم بفهمونم که دچار اشتباه نمیشمو نگرانیاش بی مورده. نمیتونم قبول کنم بهم بگه شبیه فلانی سنگین و متین باش در حالی که همون فلانی کمه کم سه تا دوست پسر داشته.
من نمیتونم خودمو تغییر بدم. بگید چکار کنم مامانم جدیدا هم بابام بهم اعتماد داشته باشن. اینم بگم من شش ساله متوجه شدم فمینیستم. از لحاظ دینیم آدم متدینیم. نماز میخونم حجابمم جلو نا محرم حتی توی مهمونیا نگه میدارم. اهل دروغ و غیبت به هیچ عنوان نیستمو خدارو شکر حق الناس گردنم نیست.
روابطمم طوری نیست که به لغزش بیفتیم هیج کدوم و حرف زدن و راه رفتن و برخوردم حتی خنده هام (۹۰% اوقات در حال خندیدنم:)) طوری نیست که کسی تحریک شه.
مرتبط :
در جمع های دوستانه، از چی حرف بزنیم که غیبت نشه ؟
دوست دارم که غیبت کردنم کم بشه اما نمیدونم چه جوری؟
گناه غیبت چه جوری بخشیده میشه ؟
موقع حرف زدن با دیگران، حرف کم میارم
دلم میخواد همه جا حرف برای گفتن داشته باشم
مراقب حرفها و گفته هایمان باشیم
چکار کنم راحت حرفم رو بزنم و تصمیم بگیرم؟
از روی سادگیم یه حرفی میزنم که نباید بزنم
چطوری به خاطر کم حرفیم مغرور به نظر نرسم؟!
مواظب حرف ها و رفتارهامون باشیم
قبل از هر چیزی اول یاد بگیریم چطور باید حرف بزنیم!
حرف های دیگران خیلی واسم مهم شده
عاقل اول فکر می کند سپس حرف می زند
تصمیم گرفتم دیگه زیاد حرف نزنم
حرف بقیه نسبت به من و رفتارم برام خیلی مهمه
دل شیر ندارم که حرفم را رک بگویم
هر حرفی باید در موقعیت خودش زده بشه
می خوام قوی بشم طوری که در مقابل حرف دیگران خودم رو نبازم؟
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۵۴۰۶ بازدید توسط ۳۷۶۸ نفر
- پنجشنبه ۱۶ مهر ۹۴ - ۱۹:۲۰