↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
سلام من تو خونواده ای بزرگ شدم که دیدگاهشون ( البته دیدگاه پدرم ) اینه که پسر داشتن یه نعمته و دختر داشتن دردسره!
البته این در حالیه که تو خونه ما که دو دختر هستیم و یک پسر ، من و خواهرم همیشه مطیع حرفای پدر بودیم و این در حالی هست که برادرم زیاد به حرفاشون توجهی نمیکنه!
پدرم خیلی عجله داره واسه شوهر دادن دختراش! خواهرمو تو سن هفده سالگی به اولین خواستگارش ( با وجودی که خواهرم اصلا نمیخواست ازدواج کنه ) جواب مثبت داد و عروسش کرد. واسه منم خیلی تلاش داره که زود عروسم کنه اما خب تا الان که قسمت نشده!
حالا که من با 22 سال سن هنوز ازدواج نکردم ، پدرم همیشه تحقیرم میکنه... تحقیر که چه عرض کنم ! حتی مسخرم هم میکنه! دلم واقعا میشکنه با هر بار تمسخرشون! حرفی هم نمیتونم بزنم چون سریع عصبانی میشن و دعوام میکنن...
خیلی خسته ام... آرزوی یه تعریف به دلم مونده .... همیشه از کارام ایراد میگیرن دلم تو این دنیا به هیچی خوش نیس! رابطه پدر و مادرم هم اصلا با هم خوب نیس... پدرم ، مادرم و حتی خونواده مادرم رو هم مسخره میکنه... من می بینم که دل مامانم میشکنه! اما هیچی نمیگه... با وجودی که مامانم مریضه ، اما اصلا ملاحظه شونو نمیکنن .
پدرم
همیشه انتظار دارن که مامانم مث یه برده براشون خدمت کنه و مطیعشون
باشه... در کل روزی نیس که پدرم از یه نفر از ما دو نفر ( من و مامانم ) یا
یه کارمون ایراد نگیرن و ما رو سرزنش نکنن. حس میکنم با وجود این همه سردی
که تو خونمون هس ، هم من و هم مامانم افسرده شدیم .
اما
هیچ کدوممون به روی همدیگه نمیاریم و سکوت میکنیم... خسته ام و درمونده
... نگاه پر از غم مامانمو که می بینم دلم آتیش میگیره! تو دلم تنها
دلخوشیم اینه که ی روزی ازدواج میکنم و همسرم جبران میکنه واسم...
اگه
تو خونه پدریم از محبت محرومم اما همسرم دوسم خواهد داشت...از یه طرفم با
خودم میگم اگه من برم ، مامانم طفلکم چی میشه؟حداقل الان پیششون هستم یه
مقدار از بار رو دوششو بر میدارم... بعدا چی میشه؟مامانم به خاطر مریضیش
نباید کار کنه... اما پدرم متوجه این موضوع نیس!! گاهی وقتا با خودم فکر
میکنم که پدرم حتی از مرگ مادرم خوشحال هم خواهد شد!
دلم خیلی پر بود! با گریه تموم این سطرا رو نوشتم... منو راهنمایی کنید لطفا... چیکار میتونم بکنم با این شرایط؟
چجوری اوضاع خونه رو یکم مساعد کنم ؟ چجوری یکم مامانمو شاد کنم؟
من دختری 21 ساله هستم که تا این هفته خواستگار جدی نداشتم یعنی 1 یا 2 تا بوده ولی در این هفته پدر یکی از پسران از بابام خواسته که بیاد خواستگاری من .... پدرم اصرار زیادی داره که من زن این اقا پسر بشم ولی واقعیاتش اینه که من از کودکیم از این پسره خوشم نمیومد به خصوص از خانوادش .
جواب من نه است ولی الان زیر فشار خانوادمم انها مرا قبول ندارند و فکر میکنند که من ترشیده ام و این آخرین شانس من است و واقعا دارند اذیتم می کنند و به انها گفتند که بیایند خاستگاری .
حالا من نمی دونم چی کار کنم ؟؟؟ واقعا دلم نمی خواد الان ازواج کنم نه اینکه نخواد دلم میخواد با کسی غیر از این اقا پسر ازدواج کنم و از طرفی خانوادم هول شدند که نکنه این اقا پسر بپره و می خواهند من را دو دستی تقدیم کنند به این اقا .
حالا من چی کارکنم؟؟؟ اصلا من را آدم حساب نمی کنند و وقتی حرف از دوست داشتن می زننم مرا مسخره می کنند
من چی کار کنم؟؟؟؟پدرم تحصیل کرده است ولی مرا یک دختر ترشیده حساب میکنه و مادرم از خداشه که من ازدواج کنم تا او هم بتواند به همه بگوید دختر من ازدواج کرده .
من چیکار کنم؟؟؟
سلام
دختری 30 ساله هستم.
چند روزه یادم اومده چند سالمه وحشت کردم . اصلا تا حالا به این دقت نکرده بودم که سن بالا میره و من هنوز مجردم.
با اینکه از لحاظ ظاهری به قول دوست و اشنا از لحاظ قد و زیبایی و .. هیچی کم ندارم .
این چند سال رو نشستم بکوب درس خودنم تا دکترا قبول شدم و عمرمم بیهوده تلف نکردم ولی نمیدونم چرا این ترس بدجور به وجودم افتاده. با اینکه ده سال عمرمو میتونستم خیلی لذتها ببرم ولی همه چی تعطیلی بود به خاطر درس و کار و اینم بگم موردهای که پیش اومدن و الانم هست رو هر کدوم به دلایلی رد کردم و پشیمانم نیستم چون ارزش خودمو بالاتر از این می دونم که صرفا فقط شوهر داشته باشم.اینم بگم کاملا احساسات زنانه و حساس بودنم منم دارم و غریزه جنسی امم با درس و تلاش کردن کنترل کردم.یعنی این نیست که بگین بی احساسم!
حالا سوالم اینه واقعا موردهای مثل من هست یا من جز استشناها هستم!؟ و با توجه به اعتقاداتمون من حاضر نیستم صد نفر رو امتحان کنم یکی رو بپسندم و حاضرم نیستم با هر کسی از راه میرسه ازدواج کنم به خاطر همین دور خودم حصاری کشیدم . چه جور میتونم از این وضع خلاص شم! خیلی ها فکر میکنن حتما کسی رو دارم یا منتظر کسی هستم ولی اینطور نیست و الان واقعا به فکر افتادم که تا دیر نشده اقدام کنم ولی واقعا در این مورد درمانده شدم راه حلشو نمیدونم.
سلام
اگه پیغامی برای کاربر " الکساندر میتی کمان " دارید در بخش نظرات برای ایشون بنویسید .
سلام
اگه پیغامی برای کاربر " خاله باران " دارید در بخش نظرات برای ایشون بنویسید .
سلام
اگه پیغامی برای کاربر " همسر اقای امیر-متاهل " دارید در بخش نظرات برای ایشون بنویسید .
سلام
به نظرتون ازدواج با پسری که از همه لحاظ ( زیبایی نسبت به پسرای دیگه ، سطح فرهنگی،شخصیتی،سطح سواد،سطح مالی ) ازتون پایینتر باشه آخرش مشکل ساز میشه؟؟؟
من یه خواستگار دارم همه چیزش از من کمتر فقط چون میدونم پسر پاکی هست میخوام باهاش ازدواج کنم به نظرتون تصمیم خوبی گرفتم؟؟؟
اون اقا پسر ممکنه بعدها تو زندگی نسبت به من احساس بدی داشته باشه؟؟؟
سلام به همگی
پسری 20 ساله هستم و قصد ازدواج دارم
فقط تو چند مورد به راهنمایی دوستان نیاز دارم
سوالم در مورد سن همسرم است
از یه طرف با خودم میگم تفاوت سنمون 1 2 سال باشه بالاخره دختر 19 ساله پخته تره
از یه طرف همه میگن خانوما زود تر پیر میشن
وقتی به این موضوع فکر میکنم می بینم حرف حساب میزنن
اگه فاصلمون 4 5 سال باشه احساس میکنم با بچه طرف حسابم
بعد به خودم میگم دختر 15 16 ساله بالاخره حرف گوش کن تر میشه و از سن نوجوانی با شرایط خانوادگی من سازش پیدا میکنه
.................................
وقتی من 40 سالم شد خانومم هم 40 سالش باشه
خب دیگه زن 40 ساله برا من که دیگه جذاب نمیشه
فک کنین دستای چین و چروک افتاده و چاق :( البته که همه چی نیاز جنسی نیست بخصوص که نیاز جنسی مردا بعده 40 سال دوباره اوج پیدا میکنه....
اون وقت مجبورم برم دنبال صیغه و اینجور چیزا که اصلا دوس ندارم
به خدا موندم چیکار کنم
خواهشا راهنمایی کنین
ممنون
سلام بچه ها
ممنون از همتون بابت دلسوزیاتون واسه جواب دادن به سوالای کسایی که به امید حل مشکلشون اینجا میان
منم یه سوال دارم ممنون میشم جواب بدید
یه چند وقتیه میخوام هیکلمو درست کنم ولی نمیدونم از کجا!
پاهام و باسنم ارثی تپله مثل مامانم ولی بالاتنه ام ظریفه :(
البته چند باری ورزش رفتم مثل بدنسازی ، ایروبیک آمادگی جسمانی، شنا ولی چون روی نقاطی که میخوام جواب نگرفتم دیگه ادامه ندادم.
بدنسازی میرفتم شدیدا بدنم ضعیف بود طوری که سبک ترین وزنه ها هم باعث میشد تنم بلرزه!
حالا میخوام پایین تنهام لاغر بشه و سینه هام سفت و بزرگ بشه و البته بازوهامم چاقه که لاغر بشه و هم سینه هام و هم بازو هام از حالت افتادگی در بیاد...
پاهامم که لاغر و خوش فرم بشه آخه همش چربی چربی شده، البته با لباس خیلی معلوم نیست اوضاع اینقدر خرابه ولی خودم خیلی عذاب میکشم و مدام گریه میکنم
راستی بدنم خیلی شله و کلا استقامت بدنم خیلی پایینه و زود خسته میشم، خواهشا اگر کسی راهکاری داره که ادامه بدم جواب بگیرم واقعا دعاش میکنم البته ی جوری باشه که خیلی طول نکشه آخه قراره عروس بشم اگر خدا بخواد و اوضاع بر وفق مراد پیش بره، البته ترس از از اینکه این هیکل شل و وارفته بنده به آقا داماد هم خوش نیاد دیگه قوز بالا قوز شده (البته حق هم داره اون بیچاره فقط صورت منو دیده و گول خورده :) ) راستش خودم از دیدن هیکل بدن لباس خودم بدم میاد چه برسه به اون...
ممنون میشم راهنماییم کنید خیلی درگیرم از درس و دانشگاه هیچی نمیفهمم و مدام در حال عذابم...
امیدوارم خدا به هممون دل خوش و تن سالم بده ...
23 سالمم هست در ضمن
با سلام خدمت دوستان گرامی
سوال اول:
1-به نظر شما دلایل اصلی اختلافات میان زن و شوهر (زوجین) چی میتونه باشه
از نظر شخص من :
1 - وضعیت مالی
2 - اخلاق طرفین (دو طرف)
3 - چهره
4 - مسائل جنسی
1-وضعیت مالی :
البته سلیقه ای است اما به نظرم حداقل حقوق باید کمتر از یک تومان نباشد
2-اخلاق طرفین (دو طرف):
هر فردی اخلاق خوب و بدی دارد اما به نظرم از میان بد و بدتر باید بد را انتخاب کنیم و اگر از چیزی خیلی بدمان می اید باید مطرح شود .
من خودم شخصا از فحش و ناسزا خیلی بدم میاید حتی به شوخیش
3 - چهره :
البته اینم سلیقه ای است .یکی از خوشگلترین پسرهای کلاسمان رفت با یکی از دخترهایی که خیلی از خودش پایین تر بود ازدواج کرد در صورتی من هیچ وقت حاضر به انجام چنین کاری نیستم
4 - مسال جنسی :
البته تا قیل از اینکه خودم با این سایت آشنا بشم اصلا فکر نمیگردم که چقدر میتونه توی ادامه زندگی مشترک تاثیر گذار باشه
اگر زن یا مرد سرد مزاج باشند آدم تکلیفش دیگه با خودش روشنه اما اگر زن گرم مزاج باشه ارضا کردنش خیلی سخته و این طور که من شنیدم حدود نیم ساعت تا یک ساعت طول میکشه که البته مطمئنم توی زندگی مشترکم بخاطر این به مشکل بر میخورم .
- اگر در موارد بالا چیزی به طور ناقص گفته لطف کنید کامل کنید
- اگر موارد دیگه هم به نظرتان میرسه به موارد بالا اضافه کنید
سوال دوم:
2 - هم کفو بودن یعنی چی ( لطف کنید هر کسی از دیدگاه خودش بنویسه )
DELL
خبرایی تو سایت ها زدن که دیروز بازی تراکتور و نفت دقایق اخر بازی، تلفن و تصاویر قطع شده و نتیجه سپاهان 2_2 مساوی اعلام شده که با این نتایج تراکتور قهرمان میشده، اما سپاهان 2 هیچ جلو بوده و با تساوی تراکتور و نفت، سپاهان قهرمان میشده، اما نتیجه سپاهان به دروغ اعلام میشه و حتی میگن که از بلندگو استادیوم این نتیجه اعلام شده، و تراکتور هم دقایق اخر ده نفره دفاع میکرده که گل نخوره و با نتایج گفته شده و تساوی قهرمان میشده و بعد بازیم تماشگرا و تیم تراکتور همه خوشحالی میکردن و منصوریان هم رفته به تراکتور تبریک گفته که بعد بهشون اعلام میکنن که سپاهان قهرمان شده .
اگه کسی اون زمان تو استادیوم بوده میشه بگه دقایق آخر بازی چی شده بوده؟
از شبکه استانی کی بازی رو دیده؟
خواهشا جبهه گیری نکنید ، و تعصبی چیزی نگید، اگه صحت داشته باشه خیلی بی انصافیه .
" SIH "
هر روز شالهایتان عقب تر، مانتوهایتان چسبان تر، ساپورتتان تنگ تر و رژ لبتان پر رنگ تر میشود، بنده ی کدام خدایید؟
دل چند نفر را لرزانده اید؟
کدام مرد را از همسر خود دلسرد کرده اید؟
چند پسر بچه را به سمت پنهانی دیدن عکس و فیلم مستهجن سوق داده اید؟
اشک چند پدر و مادر و همسر را در آوردید؟
چند دختر بچه را تشویق کرده اید که بعدها بی حجابی را انتخاب کند؟
چند زن را به فکر انداخته اید که از قافله مد عقب نمانند؟
آه حسرت چند کارگر دور از خانواده را بلند کرده اید؟
باعث دعوای چند زن و شوهر، بخاطر مدل تیپ زدن و آرایش کردن شدید؟
چند زوج را بهم بی اعتماد کرده اید؟ نگاه های یواشکی چند مردی که همسرش دارد کنارش راه میرود، به تیپ و هیکلت افتاد؟
نگاه های هوس آلود چند رهگذر و ... چطور؟
باز هم میگویی، دلم پاک است!
برای دل خودم تیپ می زنم !
می خواهم زیبا دیده شوم !
مردها مجبور به نگاه کردن نیستند !
چادری ها بروند خودشان را اصلاح کنند؟
عزیزم! جامعه چاردیواری اختیاری تو نیست، من اگر گوشه ای از این کشتی را سوراخ کنم، همه غرق میشوند.
میتوانم گاز خردل اسپری کنم و بعد بگویم،شما نفس نکشید؟
امروز تو دل برخی پسران و مردان متاهل رو می لرزونی ، فردا امثال شما ، دل پسر ، برادر و شوهر شما رو خواهند لرزوند !
بچرخ تا بچرخیم ...
سلام
من دختر 18 ساله ای هستم و یک سال پیش تو دنیای مجازی با یه پسر همشهری که هم سن خودم بود دوست شدم. خییییلی داستانش طولانیه. من اصلا همچون دختری نبودم که با پسر دوست بشم و خیلی درس خون هستم.
دو تامون از خونواده های سرشناس و اصیل شهرمون هستیم. الان یه ساله باهمیم و فقط 2-3 بار همو دیدیم و هیچوقت دستمونم بهم نخورده. هیچ وقتم تو حرفامون از خط قرمزا رد نشدیم حتی ابراز علاقمونم خیییلی کم بوده ولی همو دوست داریم.
خلاصه من هیچ بدی و کار و پیشنهاد و حرف غیرمعمولی ازش نشنیدم...
از وقتی اومدم این سایتو مشکلات بقیه دخترا که با پسری دوست شده بودن رو خوندم تصمیم گرفتم رابطمو باهاش قطع کنم ولی خییلی سخته...خواهش میکنم کمکم کنید و راهنماییم کنین با این شرایطی ک گفتم..منم مثه خواهر خودتون..لطفا
میدونم در کل کارمون گناه و اشتباهه ولی واقعا پیام دادنامون در حد حرف زدن با یه همکلاسی بوده شاید.
سلام دوستان
من چند روز پیش یه پست گذاشتم با این عنوان : قرار دعا برای هم که در اصل باید عنوان به این شکل میبود: قرار دعا برای ازدواج هم
من حس کردم یه سری ها این پست رو نخوندن ( شاید چون عنوانش زیاد مزتبط نبود ) در اصل من منتظر خیلی از بچه ها بودم و هستم که هنوز خبری ازشون نیست چون من حس میکردم خیلی ها اینجا هستن که دوست دارن ازدواج کنن این پست رو گذاشتم و انتظارم بیشتر بود گفتم شاید به خاطر عنوانشه که استقبال چندانی نشده شاید اصلا نخوندنش هنوز به هر حال ما چون عجله داریم تا دو روز دیگه قرار شده که صبر کنیم تو این مدت هر کی دوست داشت میتونه تو این ختم شرکت کنه
نکته: دوستان این ختم فقط برا ازدواجه برای نیت های دیگه لطفا پست جداگانه بذارید
نکته2: هم کسانی که قصد ازدواج دارن و هم کسانی که دوست دارن برا مجردای خانواده برتر دعا کنن میتونن تو این ختم شرکت کنن
نکات ختمی که قراره بگیریم رو خدمت دوستان بگم:
1 _ اینکه زمانی که تعیین شد تغییر کرد و بجای دوشنبه سه شنبه شروع میشه
2 _ اینکه تصمیم گرفتم بجای 40 روز 10 روز 10 روز ختم رو پیش ببریم ینی چی؟ ینی اینکه ما نیت میکنیم که 10 روزه حاجت بگیریم اگر نگرفتیم ادامه میدیم
نکته: اونایی که حاجت گرفتن مطلع کردن فراموششون نشه
3 _ قرار بر اینه که صلوات فرستاده بشه حالا چجوری؟
تا اینجا تعدادمون 64 نفره اون کسی که میخواد این 64 نفر ( خودتون هم دعا کنید ) رو دعا کنه در کل هر روز باید روزی 64 تا صلوات بفرسته هر صلوات به نیت یه نفر
4_ چجوری این کارو انجام بدین که راحت تر باشه؟؟؟
64 تا تکه کاغذ کوچیک (در حدی که بشه روش اسم نوشت) درست کنید اسم تمام گروه رو از تو لیستی تو پست قبلی هست یادداشت میکنید رو کاغذا دونه دونه کاغذارو بر میدارید اسم هر کس بود به نیت حاجت اون صلوات میفرستید و کاغذ رو کنار میذارید (اینجوری تمرکزتونو با دیدن اسامی دیگه از دست نمیدین و به شک نمیفتین که این الان به نیت کی بود)
5 _ یه پیشنهاد (که علی آقا یادآوری کردن) : هر کس دوست داشت این صلوات ها رو برای سلامتی امام زمان و به نیت حاجت روایی دوستان میفرسته
هر کس نظری داشت حتما در میون بذاره تا استفاده کنیم
" پرتو خورشیدی "