با سلام به همه ی دوستان
من یه دختر بیست و ... ساله و دانشجو هستم، که اگه بخوام رک بگم مشکلم رو، پدر و مادر م دیگه دارن منو دق میدن.
ما ... تا خواهر / برادریم با اختلاف سنی های زیاد، خدا رو شکر باهاشون مشکل خاصی نداشتم.
مشکل اصلی من پدر و مادرم هستن که فکر می کنن منم باید مثل خواهر و برادرانم رفتار کنم، اون ها اصلاً نیازهای منو نمیدونن، سن و سال شون بالاست (فکر نکنید بدجنسم بخونید لطفاً) هر وقت با پدر و مادرم حرف میزنم آخرش جنگ و دعواست، آخرش خودم میرم میگم غلط کردم، حس خفقان دارم به خدا سخته، نتونی تو خونه تون حرف بزنی سخته ...
درک تفاوت نسلها رو اصلاً ندارن، من یه چیزی میگم فوری ناراحت میشن و میگن این چه نونی بود به تو دادیم. جرات ندارم حرفی بزنم، تا خرخره حرف برای گفتن دارم، مشکل دارم، درد و دل دارم، به خدا چند وقته دعا میکنم بمیرم به خودشون هم گفتم ان شاء الله سیاهم رو تن کنید که این قدر منو اذیت میکنید.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)