سلام به همه
من یه دختری 25 ساله هستم با قد و اندام خوب و قیافه متوسط خوشگل هم نباشم ولی جذابم... راستش من خاستگار کم داشتم چند موردی هم که داشتم دو تو دوران عقد طلاق گرفته بود. دو تاش هم که موقعیت خوبی نداشتن نسبت به تحصیلات عالیه من ...
به هر حال من گذشت و گذشت از پسر همسایه مون خوشم اومده بود که البته میدونسم قراره منو برا پسرشون خاستگاری کنن ولی ی بار که شنیدم رفتن خاستگاری شوکه شدم .
خودم به پسره اسمس زدم که شنیدم رفتین خاستگاری و ...مبارک باشه و...فقط تو .
اسمس بهش گفتم که دوستتون داشتم و فکر میکردم قراره با من ازدواج کنید اخه قبلش مامان و خواهراش بهم میگفتن غیر مستقیم...خلاصه من اسمس زم به پسره دیدم اونم از خدا خواسته که چه خوب شد اسمس زدین من خودم میخاستم شمارتونو داشته باشم چند بار خاستم شماره بدم. تو خونمون همه تو رو میگن...خواهرام تو رو میگه و خودمم هم فقط گزینه اول اخرم تو بودی.... ازین حرفا
بالاخره ما دو سه ماه با هم اشنا شدیم که البته همسایه هم هستیم بعد سه ماه هم که عقد کردیم خدا رو شکر...تا اینجاش که خوب پیش اومد...
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
خواستگاری دختر از پسر (۶۲ مطلب مشابه)