سلام
پیامی راجع به تجربه شخصی به آدمهایی که برای دیگران خودشون رو تغییر میدن.
من بارها دیدم که افرادی سوالاتی میپرسند مبنی براین که در محیطهای مختلف در مقابل افراد مختلف چه طور برخورد کنن تا مورد پسند باشن، من تا قبل نوشتن این متن همچین آدمی بودم.
در نوجوانی من از دخترهای اطرافم بدن پرتری داشتم جوری که مجبور میشدم حرف های زیادی رو تحمل کنم و گه گاه تیکههایی که میگفتن، لابد کارهایی کردم که بدنم این شکلیه، اون موقع من در اوج جوونی و توجه و بی اعتماد به نفس بودم، پس رفتم دنبال لاغری، زیاد ورزش میکردم و غذا هم نمیخوردم جوری که گاهی حس میکردم الانه که پخش زمین بشم وقتی لاغر شدم و استایل یک مانکن رو داشتم باز همون آدمها اومدن و شروع کردن به تیکه انداختن.... (الآن بدنم بیماره)
لباس روشن میپوشیدم میگفتن چه معنی داره دختر لباس روشن بپوشه، پس تیره پوشیدم گفتن چه معنی داره دختر تیره بپوشه، لابد افسرده ست، میگن نخند چون زشته وقتی نخندی میگن چه غده، میگن...
این قدر گفتن و من انجام دادم مثل یک آفتاب پرست، جوری که حتی وقتی آدمی که یک جا منو دیده بود و یک جای دیگه میدید تعجب میکرد که آیا من همونم؟!، من حتی خودم هم فراموش کردم حتی اخلاقیاتم رو...
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه) روابط اجتماعی دختران (۲۶۴ مطلب مشابه) روش های اجتماعی تر آقایان (۱۰۵ مطلب مشابه) تقویت روابط اجتماعی (۸۶ مطلب مشابه)