خانواده برتر

ههههه

واقعا نمیدونم این چه کینه ای که بین این دونسبت بوجود میاد!!!!

اخه از الان که بقول خودت خوبه ، پس چرا ذهنیت خودت رو داری خراب میکنی!؟ پر رو میشه واین حرفا چیه؟؟؟!!!

اول که مثل یک مادر ودختر خوب بشینین زندگیتونو بکنین و فکر اینکه مادرشوهرته رو از ذهنت بدر کن که ناخوداگاه عروسا جبهه میگیرن با این ذهنیت ، فکر کن مادر خودته اگر راهنمایی کرد تو کارا سر دکوراسیون رفت وامد یا ان شا الله بعد ها بچه تون اصلا فکر نکن که داره از عمد این کارو میکنه ومیخواد از کارتو ایراد بگیره چون مثلا بچه یه وقتایی گریه میکنه وبا هر روشی که مامان خودت یادت داده ساکت نمیشه اگه مادرشوهرت یه راهنمایی کرد ازش تشکر کن وبه کاربگیر ؛چرا که اگه بچتون به شوهرتون که باباش باشه رفته باشه ، شاید کودکی این طور بی تابیاش رو مادرش با همین راهکار برطرف میکرده ؛تو هم اگر استفاده کنی جواب میده ؛چون بچه باباشه !

موقع هایی که اشپزی میکنی هم اگرم خودت بلد بودی بازم ازش مشورت بگیر چون بهتره که ادم وقتی درکنار یه بزرگتر هستش به نشانه احترام از اونم مشورت بگیره هر چند خودشم وارد باشه واگه مثلا یه توصیه ای کرد تو اشپزی بفرض مثال که این غذا با سیب زمینی سرخ کرده خوشمزه تر میشه وتو همین کارو انجام دادی وبنظرت تازه بد مزه ترم اومد ؛ نباید جار بزنی که اه به سلیقه تون ،هیچی بلد نیست این که بد تر شد!! شاید ذائقه  خانوادگیشون شون با این نوع غذا بهتر میساخته ودوس داشته تو هم لذت ببری از این غذا!

اگرم خدایی ناکرده خیلی بد شد رابطتون و ... تو نباید برخوردت بد باشه اول بخاطر اینکه بزرگتره بعدش بخاطر اینکه همسرت از اول پسر اون بوده واون تربیتش کرده وبه کمال رسونده ؛پس یه جورایی حق مادری هم به گردنت داره ،حق مادری هم که میدونی چقدر عزت واحترام بر میداره ؛پس همیشه اخلاق خوبتو حفظ کن واگه ناراحت میشی مدام ؛ به جای مثلا 4 بار رفتن ؛ 1 بار برو خونشون ولی بازم رفت وامدتو قطع نکن ؛مخصوصا اینکه موقع دومادی پسر؛ مادر شوهرا ضربه عاطفی میخورن ویه پسر که عمری بزرگش کردن  فکر میکنن که ازشون جدا میشه وبه یکی دیگه سپرده میشه ؛ پس یه توصیه دیگه مخصوصا اولای ازدواجتون باید به مادر شوهرتون بیشتر سر بزنین و به فرض مثال اگه میخواهین برین یه جایی بیرون از خونه غذاتونو بخورین ؛سعی کنین همون غذا رو ببرین وخونه مادرشوهرتون میل کنین تا یه دیداری هم تازه بشه! 

یا بفرض  مثال اگه یه دختر بهترین اشپزی ها رو هم یاد گرفته از مادرش ولی وقتی ازدواج کرد باید از مادر شوهرشم خواهش کنه که یادش بده ، شاید اونا یه غذای جدیدی بلد باشن که شما تا حالا یاد نگرفتی یا ذائقه غذایی شون تفاوت داشته باشه ؛مخصوصا برا مهمونیا که واسه صرف غذا ترتیب داده میشه و

خیلی چیزای دیگه...که الان بشدت عجله دارم شرمنده یه بخشی هم یادم رفت چون عجله دارم یادم نمیاد بنویسم هههه

چرا اینقدر بد بین؟؟؟؟

مادر شوهرت مثل مادر خودته !!

مامانت ممکنه بهت توهین کنه؟؟ اگه توهین کرد جوابشو میدی؟؟ اگه جوابشو ندی پررو میشه؟؟؟

متاسفانه تا اسم مادر شوهر وسط میاد اکثرا خیال میکنیم یه ادمی که به دل نمیشینه و نمیشه باهاش راه اومد و هر وقت منتظر متلک شنیدن هستیم

من از شما سوال میکنم اگر با مادرتون دعواتون بشه چه برخوری میکنین؟بازم فکر میکنین جوابش رو ندین پررو میشه؟ اگه در مورد مادرتون هم اینطور فکر میکنین اره جوابش رو بدین تا پررو نشه.

خانم خانما ادم وقتی ازدواج میکنه مادر همسر عین مادرشه شاید حرفی بزنه ولی اونم مادره از روی دلسوزی هست نه چیز دیگه.

ههههه بنده خدا اون مادر شوهر عجب عروسی گیرش افتاده ، خواهرم زندگی که میدون جنگ نیست درسته که بعضی اوقات اختلاف نظر پیش میاد و حتی موجب قهر و دلخوری هم میشه ، ولی به نظر من احترام هر کسی دست خودشه ، و کوچیک اگر کوچیکی کنه بزرگم بزرگی میکنه ، این افکار بیهوده رو از سرت بیرون کن بعضی از عروسا هستن که اونقدر که با مادر شوهر شون راحت و صمیمی هستند با همسر خودشون اینطور نیستند ، من برام پیش اومده سر کار مثلا صاحب کار از مسئله و مشکلی دیگه ناراحت بوده ولی عقده ش رو روی سر من خالی کرده چون احترام بزرگتر همیشه واجبه هیچ حرفی نزدم و سکوت کردم تا زمانی که ایشون عصبانیتش کمی فروکش کرده و به نادرستی رفتارش پی برده بعدش خود اون آقا یا با انداختن بحث یا صحبت یا حتی با تعارف یک استکان چایی غیرمستقیم عذرخواهی کرده ولی منم خداییش هیچ وقت به روش نیاوردم ولی امروز در نظرش جایگاهی دارم که هیچ پرسنلی نداشته و حتی بهم میگفت بابام ( یعنی دخترم ) این عنوان خیلی لیاقت میخواد و اخلاق رفتار و .. رو تضمین میکنه و انسان باید طوری رفتار کنه که چراغی بهتر تاریکی روشن داشته باشه ، بین دو فامیل دو خویشاوند خونی یا حتی کاغذی اینو بدون که هیچ وقت بریدنی نیست و بزرگترها چیزی جزء محبت صادقانه و احترام انتظار دیگه ای ندارند و نگو مادرشوهر فکر کن مادر خودته و همون رفتاری رو با مادر همسرت داشته باش که با مادر خودت داری و مطمئن جواب بزرگتر دادن جزء ش نیست چون اونطوری وجهه بدی هم داره و انسان گستاخ جلوه میکنه در نظر بقیه .

ماشاالله به بانو خانوم به تک تک حرفهای بانو خانوم گوش بدین و عمل کنید ، اگر بزرگتری از سر دلسوزی حرفی زد برداشت اشتباه نکنید یادتو باشه مادر شوهر شما انتظار :

یکی محبت صادقانه و احترام

دوم همسری خوب برای پسرش

بانو خانوم به نکته ظریفی اشاره کردند که باید منم از مادر جونم ( مامان رضا ) از تجربیات شون استفاده کنم و اطلاعات بگیرم چه برای زائقه غذایی همسرم با خانوادش و فامیل ، چه از عادت های همسرم چه در بچگی ههههه و تا الان ، و سایر موارد ههههه البته شوهرمم نکاتی رو باید بهم گوشزد کنه و منم متقابلا همین طور

سلام !

شاهد کلید دادین آقای نجفی ممنون.

سلام_ ممنونم از تعریفاتون! ( شکلک دستای بهم گره شده+ پلکای تند تند درحال باز وبسته شدن+ لبای غنچه ای !!)  خهخهخه __\/_____\/___\/_____\/______\/____\/______

_____\/___\/_______\/_____\/_____ _ _ _ _ _ !!!!!!!!!! (خطر حمله قلبی!!! )

نه حالا از شوخی بگذریم واقعا رابطه دوستانه با مادرشوهر چیز غیرقابل هضم وافسانه ای نیست !!! خود من که الان عقدم هروقت نامزدم برمیگرده خونشون مرتب ازش میخوام که سلام منو به مادرش هم برسونه( که نمیدونم میرسونه یا یادش میره؟! هههه)؛ درسته تلفن هست ولی این کار از طرف نامزدم قشنگیش بیشتره وسلامه گرم تر وصمیمی تره !

حتی یه بار یه مشکلی برام پیش اومده بود که نگران بودم وبابت حساسیتش نمیتونستم با کسی درمیون بذارم (حتی همسرم ) وقتی خوابیدم مادرشوهرم اومد بخوابم ودلداریم داد وخیلی حالم خوب شد؛ وقتی ازخواب بیدارشدم یه احساس راحتی وخوبی داشتم حس کردم غصه از تنم بیرون رفت...

طوری بخوام حسمو بگم که درک کنین میتونم اینطوری براتون مثال بزنم که مثلا شما درطول روز به یه کوه نوردی طولانی میرین و بدنتون کلی خسته میشه طوری که؛تا وقتی که برمیگردین وبخونه میرسین ،حتی دیگه جونی براتون نمونده(البته دور از جونتون!هههه) که کفشتونو از پا در بیارین ولی به هر بی حوصلگی وسختی هم که شده سعی میکنین برین حموم ویه دوش آب گرم بگیرین ، به محض اینکه قطرات این آب به تن آدم میخوره احساس میکنه درد وخستگیای بدنش داره از تنش کشیده میشه بیرون وبلافاصله احساس سبکی وراحتی میکنه وتاحدی آروم میشه که حتی خوابش میگیره !

خب منم وقتی ازخواب بیدارشدم دقیقا حرفای مامانم (مامان نامزدم حالا) برام حکم اون قطرات آب گرم وانرژی بخش رو داشت چون واقعا حرفاش ازسر مهربونی وملاطفت هستش وجنس صداش همیشه یه جوردلسوزی و آرامش داره و واقعا مادرانه هست برام...

امیدوارم مادر شوهرشما هم بتونه اینجوری باشه براتون ابجی

موفق باشی!!!

عزیزم اگه یکم سیاست داشته باشی  میتونی مادر شوهرتو به بهترین موجود ندگیت تبدیل کنی...هر چند وقت یکبار برو خونشون یا اگه نمیرسی زنگ بزن حالشونو بپرس به پدر شوهرت هم احترام بذار باعث میشه محبت مادر شوهرت بیشتر بشه. اگه یه رو ز شنیدی مریضن برو عیادتشون یه سوپی چیزی درست کن ببر خونشون. بگو فکر کردم شما کسالت دارین این غذا براتون خوبه...

من وقتی میرم خونه مادر شوهرم با اینکه ازم دورن و دید به دیر میریم اونجا سعی میکنم تو کارای خونه کمکش کنم و مثل یه مهمون نباشم. حتی غذاهای جدیدی که یاد گرفتم رو درست میکنم پدر شوهرم و مادر شوهرم کلی تعریف میکنن از مزه اش.چون پای مادر شوهرم درد میکنه  خودم براش نوبت دکتر میگیرم.... خلاصه هرکاری که برای مادرم انجام میدم واسه اون هم همینطوره

در عوضش مادر شوهرم هم خیلی مهربونه... هر چی برای خودش میخره نصف میکنه واسه ما هم میفرسته...

در کل یه توصیه بهت میکنم. اگه میخوای شوهرت با احترام با مادر شما رفتار کنه رفتار شما با مادر شوهرتون هم باید محترمانه باشه

سلام خواهش میکنم عزیزم ، حقیقت رو گفتم ، ارتباط مفید موثر برقرار کردن یک مهارت هست که شما احساس میکنم خوب بلدیش .

بانو خانوم یک زن خوبه زندگی کن و زندگی ساز باشه ، شمع اقتصادی و صرفه جویی داشته باشه ، انظباط داشته باشه تمیز و زرنگ باشه متاسفانه بعضی از خانوم های امروز فقط فکرشون دور این میچرخه که تنها به خودشون برسند و بزک کننده و تیپ بزنند به عناوین مختلف خرج تراشی کنند برای شوهر ، مثلا حواس شون به نحوه و سبک اداره زندگی شون نیست ( تنبل در آشپزی سفارش غذای آماده یا فست فود حالا اگه این غذاها برای بدن مضر نبود مشکلی نبود ولی از یک طرف مثلا چرپی رو بالا میبرن و مشکلاتی گریبان گیر آدم میشه ) میخوان شوهرشون رو اینطوری نگه دارن فارغ از اینکه اینطوری اصن شوهر و زندگی شون رو از دست میدن ، یا اینکه هیچی توی بارشون نیست برای تربیت فرزند و همش به این فکر میکنند دوس داشتن بچه به اینه که هر چی دوس داشت بهش بدی و هر کاری خواست براش انجام بدی حتی اگر به ضررش بود ، اونوقت از سلامتی بچه شون هم غافل اند از تربیتش و خیلی موارد دیگه ، در زندگی آیندم دوس ندارم یک ذره با همسرم کل کل کنم و با هم لج بکشیم و اعصاب همدیگه رو خورد کنیم گیر بدیم به هم یکسره ، البته اینا همش ریشه در ذهنیت و افکار طرف داره اگر درست باشه و درست فکر کنه به مشکل چندانی برنمی خوره ، این خانوم سوال کننده هم اگر ذهنیتش رو مثبت کنه مادر شوهر رو از خودش می بینه و در کنار خودش نه در مقابل.

من مطمئنم شمام مثل خود من انشاالله روزی سر خونه و زندگی خودتون برین همسرداری و فرزند پروری تون بیسته ، موید باشید عیدتون هم پیشاپیش مبارک !

سلام ؛ به چه نکته جالبی اشاره کردی؟؟!!!

واقعا معرفی اشنایان دوطرف به همدیگه عالمی داره واسه خودش !(هرکدوم از ادما خودشون ماشا الله یه فیلمی ان)

سلام نظرات شما تکمیل کننده حرفهای بانو هست ، چیزایی که شما گفتید میشه محبت خالص و صادقانه واقعا همینطوره هوای عروس شون رو دارن ، هر چند که به نظر من بزرگترها گاهی لازم هست مواردی رو به ما کوچیکتر ها یادآوری کنند چون تجربه بیشتری دارند و دنیا دیده تر و سرد گرم روزگار رو بیشتر چشیدن ، من خیالم از این بابت ها راحته از هر دو طرف ! 

واقعا وقتی پدر و مادرها می بینند بچه هاشون زندگی خوب و آرومی دارند ، سرو سامان گرفتند و کسی هست که مراقب بچه شون باشه و با هم خوب باشند ، قلبا اونا هم به آرامش میرسند