خانواده برتر

این منبعی هم که من به شما پیشنهاد کردم بیشتر در زمینه تعریف هست تا درمان، منتها هدف من از معرفی چنین منبعی این بود که شما ملاک های بیماری جنسی رو بدونید و یقین پیدا کنید که جزو این قشر نیستید.
ضمن اینکه فکر نمیکنم درمان قاطعی در این زمینه وجود داشته باشه و بیشتر همون بحث کنترل هست.
همونطور که دوستان دیگه آقا مهدی و هانی هم اشاره کردن نباید برچسب بیماری به خودتون بزنید. من فکر میکنم مشکل اصلی از همون پایه های عقیدتی شماست، چرا احساس گناه میکنید؟ داشتن حس به خودی خود گناه محسوب نمیشه، حتی اگه چنین گرایشی هم نداشتید فکر میکنید دیگه مسایل جنسی براتون مهم نبود و سراغ مطالب جنسی نمی رفتید؟ مسایل جنسی برای همه و در فکر همه هست.  یا آیا فکر میکنید کسی که به بیماری مازوخیست دچار هست گناه انجام داده؟ بیماری گناه محسوب میشه؟ بیماری های روانی هم مانند بیماری های جسمی هستند و فرد خیلی اوقات کنترلی بر اونها نمیتونه داشته باشه و خداوند که بهتر از هرکسی رنج کشیدن اونها رو درک میکنه به نظر شما تازه میاد یه مجازات دیگه ای هم براشون درنظر بگیره؟ هرچقدر یه مساله برای آدم بزرگ تر جلوه کنه بیشتر و بیشتر بهش فکر میکنه. احیانا آدم کمال گرایی نیستید یا وسواس رو در حد خفیف تجربه نکردید؟ چون اینجور افراد اغلب میخوان انسان کاملی باشن، هیچ حس بدی نداشته باشند و این اصطلاح رو که «انسان جایز الخطاست»  در مورد خودشون در نظر نمیگیرند. هرچند شما از  عادی هم عادی تر هستید
اما توصیه های من به شما:
از بزرگی این حس کوچک در ذهتون کم کنید. ببینید من موافق بی اعتنایی ارادی به حستون نیستم، چون افراد وسواسی هم همیشه میخوان افکار وسواسی رو از ذهنشون پاک کنند اما هرچقدر بیشتر تلاش کنند بیشتر این مساله براشون بزرگ جلوه میکنه. اما وقتی این حس رو چیز عجیب و غیر عادی و یک گناه بزرگ تلقی نکنید ناخودآگاه بعد از مدتی در شما کمرنگ تر میشه و نسبت به اون به طور غیر ارادی بی اعتنا میشید. برای خودتون یک تابو درست نکنید و تا الین حد به خودتون سخت نگیرید.
همون موقع که حس میکنید علاقه دارید سراغ مطالبی در مورد فانتزیتون برید، اون حس رو با یه حس دیگه و مطلبتون رو با مطالب دیگه جایگزین کنید، هر چند اوایل به نظرتون خوشایند نباشه.
بعد از ازدواج انشالله همین حد خفیف حس هم در شما از بین میره
کفشهایت کو؟
کفشهاتون پر از حس های خوب دوست گرامی

خواهش میکنم دوست من
دسترسی به اینترنت نداشتم ولی به فکر بودم که به طور موقت به اینترنت دسترسی پیدا کنم و ببینم که چیکار کردید. بدونید که برای ما و بیشمار برابر برای خداوند مهم هستید.
خوشحال شدم که احساس بهتری دارید 

 شما یه تمایل مازوخیسمی داری ودر واقع خود اصل بیماری نداری 

اول بهت بگم توقع درک کردن از دیگران نداشته باش 

شوهر من هم تمایلات مازوخیسمی داره که یکیش همین اسپنک شدن هست 

سعی کن بهش فکر نکنی خودت می گی خفیفه پس درون خودت یه جوری پنهانش کن

احساس گناه نداشته باش تو گناهکار نیستی بلکه بیماری

فیلم و تصویرش رو نبین و اگه تصورش کردی اون تصویر رو توی ذهنت بی حرکت کن بعد رنگش رو بگیر صداش رو حذف کن و در یک لحظه آتشش بزن و نابودش کن (این یک تمرین ذهنیه که به توصیه یک روانشناس بوده و باهاش هر خاطره تلخی رومیشه پاک کرد)  

بدون تو ارزشمندی بدن تو ارزشمنده و هیچ دلیلی وجود نداره که حتی کوچکترین خراشی برداره (من این رو به شوهرم تلقین میکنم)

سلام درسته این پست ها مال سال۹۴اما من الان به طور اتفاقی دیدم و میخوام بگم منم مثل شما همین حس رو داشتم از طرفی دسترسی به گوشی و این چیزا نداشتم نمیتونستم از مامانم هم کمک بگیرم و این درگیری های ذهنی که خدایا چرا من مثل بقیه آدم طبیعی نیستم آزارم میداد رو درسم تاثییر بدی گذاشت ولی خداروشکر الان دیگه مطمئن شدم من سالمم و این حس اصلا مازوخیسم نیست خدا خیرتون بده

برای منم دعا کنید امسال کنکورمو خوب بدم☘💖