سلام
یه خانم از کاربرای سایتم از شما کاربرای محترم خانواده برتر یه سوال دارم
چهار ماهی هست یکی از اقوام برای پسرشون اومدن خواستگاری. بعد از دو جلسه خواستگاری رسمی با توجه به این که از اقوام نزدیک هستن قرار بر این شد چند ماهی من و آقا پسر بیشتر با هم آشنا بشیم تلفنی و گاهی دانشگاه.
من دانشجوی ارشد بودم و شهریور دفاع کردم و درسم تموم شد ایشون دانشگاه ... کار میکنن فوق دیپلم هستن و حقوقشون یک میلیون و دویسته که زمان خواستگاری نگفتن فعلا تا چند سال قرض دارن و فقط دویست تومان براشون میمونه.
این و یه مدت بعد که با هم در ارتباط بودیم گفتن و من در زمان خواستگاری ( ایشون چون خیلی نگران کم بودن حقوقشون بودن ) گفتم مادیات زیاد واسم مهم نیست هر چند یه حداقلی برای شروع زندگی باید باشه. و سعی کردم خیالشون رو از این بابت راحت کنم.
ولی بعدا که گفتن فقط دویست فعلا برای شروع زندگی دارم من کمی بهم برخورد که چرا همون موقع خواستگاری نگفتن نه اینکه پشیمون شده باشم از رفتارشون ناراحت شدم دلیلشم اینه که سنم کم نیست و نمیخوام دوران عقد داشته باشم و همچنین از دوران عقد خوشم نمیاد و دلیل اینکه با شرایط مالی فعلی ایشون واسم مهم نیست اخلاقشون ایمانشون و خانواده خیلی خوبشون هست.
ولی الان یه مدته که با هم در چهارچوب در ارتباطیم و بعضی از صحبتهای ایشون باعث شد به من بربخوره یکی اینکه ایشون توقع دارن حقوق من خیلی بهتر از حالا بشه و این اصلا معلوم نیست ممکنه من بتونم مجوز از سازمان نظام بگیرم و ممکنه در وضعیت فعلی با حقوق خیلی پایین بمونم.
و صحبت دیگه ایشون که من و نگران میکنه اینه که در مدتی که درارتباط بودیم ایشون یکبار به من گفتن شما خیلی زود واسه ازدواج تصمیم میگیرین و خیلی راحت قبول میکنین ( من قبلا ازدواج ناموفق در دوران عقد داشتم ) در صورتی که من زمان گذاشتم از ایشون بیشتر شناخت پیدا کنم.
این حرفشون و نمیتونم درک کنم ایشون که از ابتدا میدونستن من طلاق گرفتم این حرف معنی نداره.
من اخلاق و ایمانشون و دوست دارم چون اقوام نزدیک هستن شناخت دارم رو ایشون.به این دلیلی که گفتم و احساس بدی که پیدا کردم ( حس کردم دارم خودم و تحمیل میکنم) براشون پیامکی با این متن
"من فکر میکنم افکار و عقایدمون برای ازدواج بهم نمیخوره موارد مختلف رو که کنار هم میزارم نهایتا به این نتیجه میرسم که شما به جزئیاتی توجه میکنین که از نظر من خیلی مهم نیست و البته نظر شما هم قابل احترام. من از زندگی آرامش میخوام و دنبال اینم نیستم طرف مقابلم فرد کاملی باشه و اگه توقع کامل بودن از طرف مقابلشون نداشته باشن سعی میکنن چیزایی رو در خودشون تغییر بدن و چیزایی که طرف مقابل نمیتونه تغییر بده بپذیرن شما مرد پاک و با ایمانی هستین اما بهتره با کسی ازدواج کنید که شبیه خودتون باشه شاید من به خاطر مسائلی که تقدیر واسم رقم زد جور دیگه ای به ازدواج نگاه میکنم آرامش و موارد دیگه از این مورد نشات میگیره"
بعد این پیامک دیگه با هم خیلی خیلی کم در ارتباط بودیم انگار هر دو هنوزم بهم کشش داریم ولی سردرگمیم. و توی دو تا مجلس بعد از این پدرشون هنوز از پدرم سوال میکردن کی دفاع فلانی تموم میشه بیایم صحبتای نهایی رو بکنیم نمیدونم ایشون چیزی به خانوادشون هنوز نگفتن یا گفتن نمیدونم.
از شما میخواستم بپرسم اگه یه همچین پیامکی به شما آقایون سایت بدن چه طوری فک میکنید و تصمیم میگیرید؟ من هنوزم به این آقا علاقه دارم در واقع ایمانشون و بیشتر از همه خیلی دوست دارم و نمیدونم تصمیمی که گرفتم درست بوده یا نه؟
ایشون هنوزم پیگیر میشن یا ازنظرشون تموم شدست. نمیدونم برداشتشون چی بوده تصور کردن به خاطر مادیات بوده یا متوجه منظورم شدن؟ ایشون مسائل دیگه روهم به نظرم سخت میگیرن درمورد آشپزی شغل من خوش لباس بودن. من خوش لباسم اما انسان همیشه نمیتونه بهترین باشه. خواهش میکنم راهنماییم کنید. متشکرم از اینکه وقت گذاشتید و متن طولانی من و مطالعه فرمودید.
مرتبط با تصمیم گیری:
در مواقع حساس زندگی مون چکار کنیم تصمیم اشتباه نگیریم؟
کسی که میتونه بهترین تصمیم رو بگیره خود آدمه
مشکلاتی دارم که نمی دونم چه تصمیمی باید بگیرم
تو سال جدیدی که داره میاد تصمیم به تغییر گرفتین؟
همه ش تو زندگی تصمیم اشتباه گرفتم
چکار کنم راحت حرفم رو بزنم و تصمیم بگیرم؟
من نمیدونم با عقلم تصمیم بگیرم یا با دلم؟
چکار کنم شوهرم احساسی تصمیم نگیره؟
← ازدواج زنان مطلقه یا بیوه (۷۷ مطلب مشابه) ← آموزش تصمیم گیری (۹ مطلب مشابه)
- ۱۹۰۰ بازدید توسط ۱۵۱۷ نفر
- سه شنبه ۲۸ مهر ۹۴ - ۲۱:۳۹