خانواده برتر

خب مادر خانمتون ناراحت بود ول میکرد از خونتون میرفت چرا اینکارا رو کرده

به نظرم شما اشتباه کردید هیچی نگفتیدو رفتید تو اتاق 

پدر من مرد آرومیه ...فوق العاده آرومه ولی اگه بگم از هصبانی شدنش میترسم باور میکنید...وقتی با چشماش زل بزنه بهم کافیه دعوا لازم نیست...کلا دعوا نمیکنه باهامون همون نگاهش کافیه تا ساکت شیم

شما مردی اقتدار داری

نباید بذاری کسی اقتدارتو بشکونه 

اگه مادر خودتون با عروسش این کارو میکرد همسر شما چیکار میکرد

به نظرپ به زنت بگو ناراحتی تا یه سال هم نرو خونشون جوری رفتار کن که اونا هم نیان

وای وای شما با قلب شکسته چطور به همسرت محبت میکنی؟؟؟؟

رک به خانمت بگو من همینم که هستم میخوای بمون نمیخوای برو 

من درست متوجه سوالت نشدم الان مشکلت چیه با خانومت مشکل داری یا با مادر خانومت ؟

من خودم مجردم ولی اگر ازدواج کنم هیچ وقت نمی ذارم مشکلات بین من و همسرم به گوش خانواده هامون برسه که این مسائل پیش بیاد

آخه برادر من خواهرمن این بنده خدا میخواد با نظر شما تصمیم بگیره شما نشستی پای نت ی چیزی تایپ میکنی واس فان

برو طلاق بگیر اینم شد راه

به قول دوستان

التماس فکر

ما هم دقیقا عین این رو تو فامیل داشتیم البته مادر زنه دم دمی بود و گاهی با دامادش خیلی خوب میشد

ولی از وقتی اونا واس کار و درس مجبور شدن برن ی شهر دیگه خیلی زنمدگیشون بهتره چون اصن مادرزنه رو نمیبینن وقتی هم که میبینن عادی برخورد میکنن دیگه

حالا نمیگم شما برین ی شهر دیگه ولی روابطتتون در این حد کم کنین هم شما راحت ترین هم اونا

ولی این نمیشه اصلانم نمیشه 

زن و شوهر اگر پشت هم نباشن که واویلاست آدم پس به کی اعتماد کنه!!!!!

معلوم که آدم صبوری هستین پس بهتره خیلی متطقی بشینی توی یه محیط آروم با خانومت محکم و جدی حرف بزنی 

بهش بگی مادر شما رفتار زشتی با من کرد خودتم میدونی داد وبیداد و توهین و باقی ماجرا

بگین عوض اینکه تو که همسرمی همدممی کنارم باشی پشتم باشی با اون حالم حتی زنگ نزدی ببینی مردم یا زنده این رسمشه بعد از سه سال زندگی 

ابن بود اون عشق و عاشقی و اونهمه محبت و..............

در آخر بگین با این رفتار مادرت من نمیتونم تحمل کنم رفت و آمدمون و کم کنبم سر سنگین بشیم 

اگه قبول نکرد محکم باشین بگین یا من و بچه مون یا مادرت

به هر حال این وضعی که شما توصیف کردین واقعا سخت و غیر قابل تحمل 

با محبت و عشق و زبون نرم خانمت و بکش طرف خودت نشد جدی تر برخورد کن

وای وای بهت گفت بیشعور؟

یه ذره اعتماد به نفس داشته باش. بیشعور که فحش نیست. شما یه مقدار حساسی.

مادر زن شما میشه مادر بزرگ بچه تون دعواش هم بکنه شما نباید چیزی بگی چون بچه دیگه به کسی احترام نمیزاره.

به حرف کسایی که میگن خوب کردی گوش نده. کار بدی کردی. شما صبح به جای کار رفتی دکتر خانومت از کجا باید بدونه رفتی دکتر؟ 

ناراحتی شما بی دلیله.

خب بالاخره مادرشون هستن ودوس نداشتن بهشون توهین بشه مخصوصا تو خونه شما که ایشون بعنوان مهمون بودن

گفتن اینکه قبل از به این مرحله رسیدن باید با خانمتون درباره رفتارهای مادرشون صحبت میکردید دردی رو دوا نمیکنه..ولی ب برخورد شما با مادرخانمتون رو اگه خانمتون با مادر شما داشت می پسندیدید؟

البته رفتار خانمتون هم درست نبوده..اقلا بقول خودتون اون همه فریاد و کش دادن کاملا اشتباه بوده(ولی به حساب این بذارید که رفتار شما با مادرخانمتون توی خونه دخترش اتفاق افتاده..خب سنگینه برای خانمتون خدایی)..

کاش دقت کنید ببینید از کدوم رفتارهای دوران عشقتون خانمتون خیلی بیشتر خوشش کیومده با اون کارها یخورده نظرشون رو بهتر کنید نسبت به خودتون

من چون یک زنم این حرفا رو بهتون میخام بگم در مورد درستی و نادرستیش اصلا نمیتونم چیزی بگم ولی حس خودم رو میگم..نمیگم کار شما درست بوده یا ایشون..بنظرم هر دو اشتباه کردید..ولی چون تو این ماجرا ایشون احساس میکنن بیشتر ضربه خوردن بهتره یه چن تا رفتار خوب انجام بدید شرمنده بشن...باور کنید زنها نسبت به محبت عین چی حساسن..بعد اینکه یخورده بهتر شد رفتارتون با هم..بشینید با هم توی یه فرصت مناسب حرف بزنید..قبلشم قرار بر این بذارید حرف منطقی و بدون جنگ و دعوا با حفظ آرامش...

ببینید سر چی انقد اون اتفاق براشون سنگین بوده..

بالاخره همون قد که مادر حرمت داره شوهر هم داره...به فرض اگه رفتار شما با ایشون بد بوده خب رفتار ایشون هم با شما بد بوده..چه بسا میتونستن با رفتاری بهتر کاری کنن که از دل مادرشون هم دربیاد..به عبارتی نه سیخ بسوزه نه کباب...

البته با این اتفاق احتمالا رفت و امد مادرشون به خونه شما کمتر شه این هم به نفع شماست هم ضررتون..اگه یخورده زیرک باشید میتونید قسمت ضرر رو بشدت کاهش بدید واز این موقعیت به نفع خودتون استفاده کنید..

در پایان اگه راهی برای عذر خواهی از مادرشون میبینید حتی اگه خیلی کوچولو هم باشه انجام بدید..بالاخره بزرگتر هستن..ولی گاهی یه عذرخواهی کوچولو کارهایی میکنه کارستون..

درمورد اینکه محل زندگیتون رو هم کاری کنید که دورتر بشه آیا میشه فکر کنید؟حتی شهرتون؟بالاخره مهاجرت رو تو زندگی پیامبرها هم داشتیم..بارها..از دست قوم ظالمین.(منظورم کلی هست نه به مادرخانمتون)

یک تجربه هم بگم..کلاه خودتون رو قاضی کنید و با نیت خیر پیش برید..نیت خیر باشه ته همه کارها خیر میشه..

 من برحسب ذات خودم و یخورده هم تجربیات مشابهم نظر دادم امیدوارم مفید بوده باشه.

خانمتون مادر خوبی هست؟ یا اونم...

دوست عزیز

 این اتفاقات برای همه می افته ، اصلا چیز مهمی نیست که فکر کنی خودت در گیری. یا فکر کنی وای ، چه حادثه ناگواری برای من رخ داده و دیگه این زندگی قابل تحمل نیست و پای خانواده خودت بکشی وسط و از این حرفها، سعی کن خویشتن دار باشی و بر اعصابت مسلط. شما در گیر مادر زنی ، یکی دیگه گرفتار خواهر زنه .  می خوای تو این سایت آدرس بهت بدم 100 برابرش رو ببین. خواهشا اول ببین این پست رو و بعدش بیا ادامه متن بنده رو بخون.

قریب به یکسال است احساس ..
http://khbartar.blog.ir/post/1987

اینکه مادر خانمت اشتباه می کنه بهت حق میدم که بهم بریزی.  شک نکن شما نمی تونی اخلاق اون رو عوض کنی و متاسفانه خانمت هم متاثر از مادرش هست. شما بهتره بشینی با خانمت دوستانه حرف بزنی نه با عصبانیت. بهش بگو من نمی خوام مثل اون شب دیگه پیش بیاد واسم. خانواده های ما ، متاسفانه سبک زندگی بلد نیستند. خواستگار تا نیومده واسه دختر ، عزیز و محترم هست. وقتی اومد و رسید به عقد ، دوست داشتنی می مونه. وقتی ازدواج کرد میشه یه فرد مزاحم ، چند سالی که از ازدواج گذشت میشه دشمن خونی ، البته نه در همه خانواده ها

واسه عروس هم به همین شکله. تا دختری انتخاب شد ، میگن به به چه دختری. عقد کرد میشه دشمن مادر شوهر ، ازدواج کرد دیگه خوارسو  ، مادر شوهر و عروس ، انگار جنگ بین داعش هست و جبهه اسلام. حرف و حدیث ها و یچ یچ ها شروع میشه. همه اینها نشانه اینه که ما والدین ، سبک زندگی رو بلد نیسیتیم. اصلا به سن هم ربطی نداره. متاسفانه حتی تو والدین سن بالاها ، این مشکلات خیل بیشتره.

به خانمت بگو حساب شما از مادرتون جداست. هرچند ممکنه گوش نکنه و حتی جلوت وایسه اما شما باید رو حرف خودت بمونی. باهاشون قهر نکن اما رفت و آمدت رو کمتر کن. جایی هم گله نکن حتی پیش خانواده خودت اما تلاش کن که بهشون ثابت کنی این چارچوب منه. تنها وقت گذاری شما واسه خانمت باشه نه مادرش. اگه خانمت رو قانع کردی همه چیز حله . این هم بگم باید صبر کنی تا خانمت باهات راه بیاد. یه شبه نمی تونی قانعش کنی که مادرش اشتباه می کنه اما قانع بشه که مادرشون حق دخالت نداره و قبول کنه که اخلاق شما با برادر و خواهراش جداست.

حالا اگه یه خانومی راجب مادرشوهرش اومده بود اینجا این پست رو نوشته بود آقایون میگفتن صبرررررر کن درررررک کن بهش حق بده!  :))))) ای داد بیداد از این آقایون ایرانی،ای داد بیداد:))))

منم برخورد داشتم با چنین آدمی اما هرگز نباید با اینجور آدما برخورد بد کرد و باهاشون دعوا کرد چون اصلاً فایده نداره.

 شما به جای دعوا کردن باید بچه تون رو می آوردید پیش خودتون و قربون صدقه ی بچه تون میرفتید و بچه رو از دسترسش دور میکردید.

مشکل اینجاست که همسر شما هم طرف مادرشه! یعنی اصلاً متوجه نیست که رفتار مادرش اشتباهه و اونو تایید میکنه!

البته خوب خانومتون هم نمیتونه با مادرش دعوا کنه و باهاش بد بشه اما خوبه که بیاد و توی خلوت با شما صحبت کنه و ازتون معذرت خواهی کنه!

شاید چون شما با مادرش درگیر شدید الان از دستتون عصبانیه!

خانم شما نمیدونه که باید هوای شوهرشو داشته باشه و هرگز توی جر و بحث ها دخالت نکنه و اگر هم دخالت کرد باید سعی کنه دو سرف رو آروم کنه و هرگز تیو دعوا طرف یکی رو نگیره!

البته ته تهش باید طرف شوهرش باشه و بعداً به شوهرش بگه که متاسفم بخاطر این مشکل و ازت معذرت میخوام اما بهتر بود شما هم خودتو کنترل میکردی!

میدونید مشکل خیلی از زن و شوهر ها اینه که نمیدونن باید چطوری رفتار کنند!

همسر شما نمیدونه که با این رفتارهاش شما رو دلسرد میکنه!

باهاش حرف بزنید با جدیت و بگید که دوسش دارید و رفتارهای مادرش اشتباهه!

و بهتره همسر شما هوای شما رو داشته باشه!

نه اینکه بره با مادرش دعوا کنه! اما سعی کنه بفهمه که رفتار مادرش بده و شما بخاطر اون تحمل میکنید.

سعی کنید رفت و آمدتون رو کمتر کنید. جدی باشید و در عین حال احترام هم بذارید.

va age shoma bekhay b harfe ina gush koni ke zendegit kheyli badtar mishe!

Omidvaram khodetun b andaze kafi aghel bashid ta betunin nazaraye injaro b khubi filter konin.

ببین باور کن نمیدونم چرا اما میدونم که بیشتر خانوم ها دوس دارن شوهرشون قدر باشه ولی شما نیستی اینجور که نوشتی کاملا معلومه ضعیفی یکم خودی نشون بده یجور که حرف حرف شما لاشه

اقا سامان من به ادرسی که فرستادید سر زدم یسری از بچه ها گفته بودن شما داستان زندگیتون رو تو این وب گذاشتید

میشه لطفا ادرسش رو بزارید من هم بخونم البته اگه خودتون با این درخواست مشکلی ندارید😉

به شبگرد :

 هر دوتون دارید اشتباه می کنید. دختر خوب ، مگه شما می خواهی با مادرشوهرت ازدواج کنی؟ مگه می خوای با اون زندگی کنی؟ مگه مادر شوهرت می خواد خرجیت بده؟ چرا مادرشوهرت رو گذاشتی بین خودت وشوهرت. چرا شوهرت اومده شما رو گذاشته بین خودش و مادرش؟
این چه دعوای بچه گانه ایست که شما دوتا درست کردید؟

واقعا معلومه هر دوتون نا پخته هستید. یه کم سیاست داشته باش دختر . کمی زرنگ باش. دلیلی نداره که به خاطر مادر شوهرت بخواهی طلاق بگیری. شوهرت ناپخته ، شما چرا؟
قبل از طلاق برو مشاوره و اصلا دور طلاق خط بکش. واسه چی قبول می کنی که طلاق بگیری؟ اون چرا قبول می کنه. مگه جنگ و مبارزه هست؟ مگه قشون کشیه زندگی شما دوتا و امثال شماها ؟

یه سوال؟ واقعا عروسی هست که با مادر شوهرش مشکل نداشته باشه؟
 نه اصلا یا خیلی خیلی کم . همه شون طلاق می گیرن؟
احیانا طلاق گرفتی و رفتی با یکی دیگه ازدواج کردی ، چه تضمینی می کنی که اون مادر شوهره با شما خوب باشه؟

شبگرد خانم   من واسه خودت می گم این حرفها رو . اصلا هم نمی خوام رو اعصابت راه برم. خدا می دونه همچین قصدی ندارم حتی 1 درصد.  من نگفتم که کردها غیرت شون زیاده یا کم دختر خوب.  بله میدونم غیرتی اند ، مرحبا خیلی خوبه واقعا . اگه بگم طلاق بگیر ، دختر خوب از طلاق شما چه عاید کسی میشه جز گرفتاری خودت . اگه بگم زندگی ات رو بچسب ، باز چه عاید کسی میشه جز خودت . بیشتر دختر و پسرها تو نامزدی مشکل دارن. خیلی ها شون. 90 درصد اختلاف هست. یکی کم یکی زیادولی اختلاف هست. خیلی کم پیدا می کنی که دختری با نامزدش، و خانواده نامزد یا شوهرش هیچ مشکلی نداشته باشه. خیلی خیلی کم

مگه شوهرت رو دوست نداری؟ مگه اون شما رو دوست نداره؟ مگه چشم بسته عقد کردید و ازدواج ؟ مگه ندیدید همدیگه رو ؟ اگه دوست ندارید و عاشق هم نیستید واسه چی با هم ازدواج کردید؟ اگه هم دوست دارید وداشتید واسه چی می خواهید جدا بشید؟ یه ریش سفیدی نیست که بتونه مشکل رو حل کنه؟ واقعا خوبه الان شما هنوز نرفتی تو خونه شوهرت ، برید دادگاه و طلاق؟ دختر خوب شوهرت نادونه ، بچه گی کرده. خانواده اش باید بدونن که قراره گرو کشی نکنن

حداقل یه مدت هیچ کاری به هم نداشته باشید. هیچ اقدامی نکنید. کمی با تدبیرتر باشید. خب طلاق گرفتی می خوای بشینی خونه بابات غصه بخوری . فرهنگ روابط خانوادگی همه ما ها مشکل داره . تو سبک زندگی لنگ می زنیم همه مون. باور کن اگه تونستی از پس این مشکلات بر بیایی ، زندگی ات رو ساختی و الا باختی. شوهرت مجبوره یاد بگیره که شما رو بیشتر از مامانش دوست بداره. هنوز خامه. به سنش کار ندارم به تفکرش کار دارم.

خدا می دونه من واسه خودت می گم والا طلاق گرفتن یا نگرفتن شما ، نه مشکلی برای من و ما ایجاد می کنه نه هم باری از دوش ما  برداشته می شه اما به عنوان کسی که 16 سال تجربه زندگی متاهلی دارم و خودم تو زندگی هزارتا بدبختی کشیدم و زندگی ام رو نگه داشتم ازتون می خوام یه بار دیگه به هم فرصت بدید.

برید مشاوره ، حیفت نمیاد هنوز چندماه نشده ، زندگی ات بذاری بیایی؟ حیفت نمیاد دختری ، تر گل رفتی خونه شوهرت ، یه مطلقه  برگردی بیرون، که چی؟  باز هم تصمیم با خودت اما از من میشنوی ، از طلاق گرفتن فقط شما ضرر می کنی. والا اون فردا میره یه دختره دیگه می گیره میاد سر خونه زندگی اش . اون وقت شما یه انگ طلاق تو کارنامه ات داری و باید بشینی گوشه خونه و غصه بخوری .این هم بهت بگم ممکنه همه به خاطر طلاق شما ناراحت بشن اما تنها کسی که ضرر می کنه و تنها کسی که هیچ سودی بهش نمی رسه و تنها کسی که باید یه عمر غصه بخوره ، فقط و فقط شماییدو بس

به شبگرد خانم:

خیلی ممنون از نظر لطف تون . خوبی از خودتونه. خدا کمک تون کنه انشاالله
بازهم آفرین به شما که تو ناز و نعمت بودی اما با نداری شوهرت ساختی. اما سوالم اینه مگه شما ایشون رو نمیشناختیش؟ دختر خوب چرا زنش شدی؟ مگه نمیدونستی که اینقدر کارهاش عجیب و غریبه ، چرا عقد رو طولانی نکردید تا بیشتر همدیگه رو بنشاسید.
خدا میدونه من خیلی ناراحت میشم که 4 ماه زندگی نشده طلاق. اون هم واسه یه دختر ، واسه یه کسی که 4 ماهه بهش می گن زن . چرا اینجوری خب.

این مامانش چشه؟ چی می خواد از زندگی تون؟ چرا واسه پسرش زن گرفته وقتی اینقدر وابسته هست بهش.  این کارهاش چه معنی میده خب؟ به اصطلاح می خواد گربه رو در حجله بکشه؟ اینجوری؟ آبروی پسرش مهم نیست. اقوامش چیزی نمی گن بهش؟ نمی کن بچه ات نتونست زنش رو یکسال نگه داره؟

ممکنه شوهرتون ، روزی متوجه بشه که داره اشتباه می کنه ، اما می ترسم شما دوام نیارید. چون خیلی باید آدم صبور باشه ، تحمل کنه تا بتونه به طرف ثابت کنه که بعد از عقد و ازدواج ، همه کاره آدم زنش هست. هیچ وقت تو همچین زندگی تا مشکل اساسی حل نشه ، بچه دار نشید ها ، حتی اگه هم برگشتید ، به هیچ عنوان بچه دار نشید تا مطمئن نشدی ، شوهرت عوض شده.

بعد از ازدواج ،  همه کاره زن ، مردش هست. مامان باباها ، تو رده بعدی قرار می گیرن.

به قول دکتر هلاکویی ، بعد از ازدواج ، 80 درصد تمام وجود مرد ، مال زنش هست و 80 درصد تمام وجود یه زن مال شوهرش. تمام افراد غیر از زن و شوهر ، حتی مامان بابا ، خانواده  ،  اقوام و حتی بچه های خود آدم ، 20 درصد بقیه زندگی اند. چرا شوهر شما و خیلی های دیگه اینو نمیدونن که وقتی متاهل شدن ، خانواده پدری در مرحله بعدی قرار می گیره.

شبگرد خانم واقعا نمی تونم بگم برگرد سر زندگی ، این هم با این تفکرات شوهرتون و خانواده اش و اختیاری که مادرش داده و باور داره درسته ، نمی تون بگم برو اقدام کن واسه طلاق. چون طلاق هم به مراتب عوارض روحی روانی زیادی داره. اون هم واسه شما ، واسه دختر با این روحیه خاص و مظلوم ، پناه بر خدا واقعا .
 باز خدا رو شکر که مشکل مالی نداری و خانواده تون همه جوره پشت تون هستن اما خداییش ، آدم زورش می گیره که چرا هنوز سر زندگی نرفتی ، باید واژه طلاق بیاد تو زندگی تون.
اما عجله نکن تو اقدام واسه طلاق. ببینید اگه شوهرتون به هر دلیلی تونستن رضایت شما رو جلب کنن که خب بهتر والا هرگز اصراری نکن که می خواد چه کنه. میگی مشاوره هم رفتی خب اون هم باید بره. این درست نیست که هنوز جهیزه تون رو باز نکردید ، مادر شوهر بیاد و معرکه گیری

من هم به این آقا خوش بین نیستم خصوصا به مادرش اما شما فعلا اقدامی نکن واسه طلاق. شاید خدا خواست و برگشت به زندگی. تونستید از ریش سفیدان و معتمدان محل ، یا دفتر امام جمعه و یا روحانی شناخته شده محل تون کمک بگیرید. تنها خواهشم اینه که اقدام عجولانه ای نکنید. کاری کنید که دیگه بین تون بیش از این شکرآب نشه. اگه تماس گرفتی و جواب نمیده ، هیچ کاری بهش نداشته باش.

خدای ناکرده 1 درصد هم خواستی طلاق بگیری ، خواهشا یک ریال از مهریه ات رو هم ازش نبخش. حتی یک ریال. حق همچین آدم هایی هست که مهریه رو تا قرون آخر ، از حلقوم شون بکشی بیرون ، هرچند احتیاحی نداری بهش اما واسه اینکه بی خود دل شما و خانواده تون رو سوزوندن ،  بی خود و بچه گانه با زندگی شما بازی کردن ، اگه می خواد طلاق بده ، تمام و کمال مهریه رو بده و بعد طلاق. این هم گفتم 1 درصد ها. شما تمام تلاشت کن که از طریق مسالمت آمیز ، مشکل حل بشه.
 واسه طلاق ، هیچ برنامه ریزی نکن خواهشا. فعلا ذهنت رو از طلاق خالی کن ، اگه هم خواستی بری سر زندگی باید قول بده که هوای شما رو داشته باشه.
خدا کمک تون کنه انشالله

اما مادرزن دخالت میکنه همه مبگن طلاقش بده

وقتی حتی زنها هم اینطوری فکر میکنند....

دخالت زندگیو نابود میکنه مادرزن و مادرشوهر نداره

من به سوال کننده هیچ نظری ندارم چون تو جایگاهی نیستم که بتونم راجع به یه زندگی نطر بدم فقط میگم خدا مشکلتونو حل کنه.باخانومت برو مشاور.ایشالله حل میشه

واقعا تو این جامعه ایران که همه حق حقوق با مرد حتی بچه هم مال پدر اون وقت تو بیای اینجا بگی قلبم شکست 😦😦

منم عاشق یک خانوم شدم  به خاطرش رفتم تا شهرشون 

هم من عاشقش بودم هم ایشون عاشق من 

واقعا مادر عقده ای داشت واقعا {پست بالایی هم داشت نمیشد گفت بالای چشت ابروی}

ی بار برگشتم شهرمون اونم دو روز بعد با مادرش اومد سر چیزای ساده اینقدررربهم گیر داد 

بعد طی یک مشاجره فهمیدم که اون خانمه هم خیلی مادرشو قبول داره و با اون موافقه 

شب خداخافظی کردم رسوندمشون  هتل

شب بهش پیام دادم برای همیشع خداخافظ：((((()))))