سلام دوستان

بنده یه دختر مجرد 25 ساله هستم ظاهرم بد نیست خانواده مذهبی و خوبی دارم و یه کار با درآمد متوسط (تقریبا تدریس محسوب میشه) دارم. تا به حال اجازه ندادم هیچ خواستگاری برام بیاد چون واقعا قصد نداشتم ولی دو ماه قبل یکی از آشنایان برای خواستگاری اقدام کردن که به اصرار خواهرم قبول کردم بیان با شوق و ذوق زیاد اومدن...

تو جلسه خواستگاری داماد خیلی خیلی شوق داشت و همه ش از جلسه بعد میگفت خانواده ش هم خیلی خیلی خوشحال و راضی بودن و مدام لبخند داشتن! ولی رفتن و دیگه زنگ هم نزدن!

خیلی ناراحتم من میخواستم جواب منفی بدم ولی این اتفاق باعث شده اعتماد به نفسم از بین بره خیلی هم برام بد شد چون توی خانواده همه به من نظر مثبت دارن و میگن زیبا و خوش اخلاق هستم و حتما زندگی مشترک خیلی خوبی دارم ولی زنگ نزدن باعث شده احساسم عوض بشه .

همش فکر میکنم یه مشکلی دارم! چی کار کنم ؟به نظرتون چرا زنگ نزدن؟ نکته عجیب هم اینه که رابط فردای خواستگاری منو دید و گفت خیلی راضی بودن ان شاء الله زود میان دوباره خدمتتون! منم چیزی نگفتم و لبخند زدم به نظرتون دلیل این کارشون چیه؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)