سلام
دیروز به طور کاملا تصادفی با این سایت اشنا شدم ، محیط جالبیه ، تقریبا میشه گفت از هر نوع فکر و شخصیت و فرهنگی تو اون میشه پیدا کرد و همین باعث میشه محیط خوبی برای بیان افکار و مشکلات باشه !
پیش از نوشتن ، میدونم که حرف و حدیثهای منفی زیادی خواهم شنید ، اصولا وقتی شرایط مساعد مطرح میشه ، دو نوع باور شکل میگیره باوری که نویسنده رو ، متهم به ابراز وضعیت مناسبش برای اگاهی دیگران و جلب توجه و این مسائل میکنه !!! و باور دیگر که نویسنده رو متهم به گرفتن درد از بی دردی میکنه و صحبت از این و ان و چنین و چنان میکنه !!! در هر حال امتحانش سخت نیست شاید بشه اینجا بخشی از مشکلات و آزارها رو بیان کرد و از نظرات طیف وسیع افکار موجود در اینجا بهره گرفت .
تو هیچ یک از موارد زندگی نه تنها چیزی کم نداشتم بلکه همیشه خیلی هم زیادی بودن ، اینقدر زیادی که الان تمام زندگیمو تحت الشعاع خودشون قرار دادن ! زیبائی خدادادی فوق العاده ، وضع مالی بسیار عالی ، تحصیلات خانوادگی و .............. یه اسم و لقب طول و دراز بیخودی که البته برای خیلیا خیلی مهمه !
تو این وضعیت داشتن دوست و
خواستگار و خواهان زیاد طبیعیه ! تقریبا همیشه اطرافت پر از ادمهای مختلفی
که به طرق مختلف بهت ابراز علاقه میکنن ! شاید تو زمانی که سنت کمه ، یه
همچین چیزهائی جاذبه داشته باشه و یه حس غرور و اعتماد به نفس بالائی رو
ایجاد بکنه ، ولی وقتی که بزرگتر میشی و به خودت نگاه میکنی ، میبینی واقعا
تو چی هستی؟ یه پوسته ی ظاهری اراسته ، بی هیچ درونی که برای کسی اهمیت
داشته باشه !
اینهمه تلاش ، البته در حد خودم ، برای ساخت شخصیت برای خوب
بودن برای پاک بودن برای ارزش گذاشتن به چهارچوب های انسانی که بهشون رسیدی
، کجا ، کی و توسط کی دیده میشه ؟؟؟؟؟
هیچ وقت حتی یک نفر نبوده که اون
شخصیت درونی براش اهمیت داشته باشه ! همه کسانی که دیدم و شناختم از دور و
نزدیک ، قالب های انسانی بودن که پشت لباس های شب و کت و شلوارهای میلیونی ،
با شخصیت و خوب و انسان ! نامیده میشدند و هیچ کس به درون نه چندان خوب و
شاید سیاهی که پشت این زرق و برق ها پنهان شده بود توجهی نمیکرد !
حتی برای خودشون هم مهم نبود و برای همین نه هرگز از کسی پرسیدن که در درون کی هستی و نه اجازه دادن کسی ازشون این سوال رو بپرسه ! همه دوست داشتنها و عشقهاو محبتها ، دروغهائی است که بسته به میزان ظواهر هر شخص و خانواده ای ابراز میشه ! حتی زن و شوهر هم به دروغ همدیگرو دوست دارن تنها چیزی که بین اونهاست ، همین ظاهرای اراسته و دارائی هاست که داشتنش اونها رو محبوب میکنه و نداشتنش منفور !
دو سه سالی میشه که با خودم زندگی میکنم !
نه دوستی نه آشنائی نه ارتباطی و نه حتی تماسی با هیچ کس ! حتی در
مهمانی های خانواده هم شرکت نمیکنم ! و تنها ارتباطم با خانواده یکجا زندگی
کردن با اونهاست !!!
دیگه نه تفکرات اونها برای من خوشاینده و نه
تفکرات من برای اونها ! بهم میگن دیوانه شدم ! خیلی چیزها رو نمیتونم
بنویسیم چون راحت نیستم و میدونم که اینقدر بد برخورد میشه راجع به مسائل
که بجای گرفتن انرژی و کمک حالم بدتر میشه !
تبدیل شدم به یه موجود منزوی
که نه در دنیای درون خانوادگی و فامیلی موافقی دارم نه در دنیای بیرون !
خیلی وقتها دلم برای دوست داشتن و دوست داشته شدن تنگ میشه ! دوست دارم کسی
رو فقط بخاطر خودش دوست باشم که منو فقط بخاطر من بخاطر شخصیتی که هستم
دوست داشته باشه بدون اینکه اهمیت بده چه شکلی هستم خانواده ام کیه وضع
چطوریه !
چون معتقدم که فقط این عشق میتونه ماندگار بشه تا ابدیت چون از
هیچ نیروی بیرونی تاثیر نمی پذیره ، عشقی که توش زیبائی و زشتی و فقر و
ثروت دخیل نباشه ، مفهوم واقعی عشق و دوست داشتنه و من فکر میکنم هیچ وقت
نخواهم توانست تا یه همچین عشقی رو تجربه کنم و یک خانواده گرم و صمیمی و
بی آلایش و خیلی چیزهای دیگر که وقتی فکر میکنم میبینم چقدر زیبا و پر
اهمیت هستند و چقدر با ارزش که با هیچ ثروتی نمیتونی به دستشون بیاری !
"هایلا از"
مرتبط :
تفاوت وابستگی و دل بستگی با عاشق شدن و دوست داشتن
تو سن کم اشتباه کردیم و اسم وابستگی رو گذاشتیم عشق
نوشته ای آزاد در مورد دلبستگی و وابستگی
وابستگی زیاد به شوهر خوبه یا بد ؟
عاشق شدن خودآگاه هست یا ناخودآگاه ؟
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۲۳۳۶ بازدید توسط ۱۷۳۵ نفر
- پنجشنبه ۱۸ تیر ۹۴ - ۲۳:۲۱