خانواده برتر

سلام البته هر جوابی بدهم احتمال حمله ور شدن را می بینم خوب واقعا شما در چه شرایطی بودی چرا داد هوار راه نینداختی این چه تجاوزی بوده که برای اداره اگاهی وقاضی هم ثابت نشده وحتی پدرومادرت هم ان را نپذیرفتن وبابای اون طرف را در نیاوردنداحتمال نمی دهی که خودت هم به ان طرف تمایل داشته ای یا احتمالا دوست بوده ای چون در قانون مجازات اسلامی تجاوز به عنف حکمش اعدام است حال ایا طرف را اعدام کرده اند یا نه درضمن اگر از این موضوع تبرئه شده است بهتر نبودفامیل ها می نشستن وشما را به عقد هم در می اوردندخوب مساله قدری مبهم است لطفا اگر می توانی در مورد ان بیشتر توضیح بفرمایید

خدا نگذره از کسایی که واسه 5 دیقه هوس بازی یه عمر زندگی دختر مردم و تباه میکنن...مستحق عذاب علیمن...انشالله خدا عوض سختی هایی که کشیدین و بهتون بده...نگران نباشین خدا عدالت و رحمانیت خودشو نقض نمیکنه...
بله...بعد از اینکه فهمیدین از نظر فکری به هم میخورین و همه چی اوکی هست و ایشون  از نظر اخلاقی انسان معتمد و امانتداری هستن؛ این مسئله رو بگین به ایشون و بخاین ازشون که برن تحقیق کنن راج ب شما ولی دیگه خودتون جزییات و نگین بزارین خودشون برن پرس و جو...چون اینطوری کمتر فکرشون به بیراهه میره و خدایی نکرده به شما مشکوک میشن...
دعا میکنم خدا کمکتون کنه...انشالا اگه انسان وارسته ای باشن قبول میکنن این مسئله رو...اگه هم نکردن فدای سرتون...

مگه نمیگید سابقه شده براتون؟!خب نگید هم میفهمه دیگه
آره باید بگید ب نظر من،چون بهتر از اینه ک بدونه و ازدواج کنه یا متصرف بشه و تا ندونه و ازدواج کنه و منصرف بشه یا نه،بهر حال گفتنش بهتره و ادم با خیال راحت جلو میره،نه اینکه هر روز تو ترس فهمیدن شوهرش و طلاق دادن و ندادن باشه

نمیدونم من اگه خودم برم خواستگاری یکی که بهش تجاوز شده اصلاااااااا اینکه قبلا رابطه داشته برام مهم نیست فقط میترسم از این که نکنه این کار باعث شده باشه که اون توی ذهنش ار همه ی مرد ها متنفر شده باشه یا اینکه شاید اون دختر بعد از ازدواج وسط هر رابطه جنسی یهو یاد صحنه ای که بهش تجاوز شده بیفته و شدیدا زده بشه و مشکلات بعدی فقط همین و مهمترین چیز واسم اینه که اون طرف بتونه من رو مطمئن کنه که اینجوری نیست .
وگرنه دختر بیچاره که گناهی مرتکب نشده
من خودم همیشه تو ذهنم از مرد بودنم سر این مسایل خجالت میکشم اگه یه جا خبر تجاوزی  بشنوم و دختری هم اونجا باشه دوست دارم از اونجا خارج شم چون احساس خجالت میکنم
هنوز یادم نمیره اولین بار که همچین خبری شنیدم واقعا داغون شدم
 هیییییی

سلام بنظر من باید قبل از ازدواج بگی هرچند هیچوقت خودش نفهمه حتی در آینده
بعدش هم حق داره هر تصمیمی بگیره
که البته با این سابقه و اون رابطه به احتمال زیاد خیلی زود همه چیز رو بفهمه

(من حقوق خوندم)

براش بگی بهتره همون موقع هم که داری باهاش صحبت میکنی خودتو مظلوم نشون بده و سرت رو بنداز پایین و گریه کن تا واقع باورش بشه که واقعا بهت تجاوز شده چون اگه براش نگی و خودش بفهمه قطعا مصیبت میشه ، بنظر من شما یه سری به دکتر زنان مراجعه کن شاید پرده ات همون موقع که بهت تجاوز شد همش پاره نشده."به امید حل شدن مشکلتون"

اگه براتون سابقه هم ثبت شده که خیلی راحت میتونه بفهمه پس اگه خودتون بگید بهتره

باسلام*

اول از خداوند بزرگ میخوام سراااااسر وجودتون رو پر از ارامش ابدی کنه

واما جواب سوالتون :
از این موضوع چه کسایی خبر دارن؟ کل خونواده؟ فامیل؟
1) اگه اشخاص زیادی از این موضوع خبر ندارن و 2) اسیبی بهتون وارد نشده 3) بادر نظرگرفتن این ک
شما ازلحاظ روحی اون مشکل رو فراموش کردید و تاثیری در زندگیتون نداره میتونید حقیقت رو نگید
چون این موضوعیه ک باعث پاپس کشیدن خواستگاراتون میشه درحالی ک شما شاید اسیبی بهتون وارد نشده
و میتونید همسر شایسته ای برای اون فرد باشید .....

شااااد باشیید

خانما ا  اگه بهتون تجاوز شد یه تکونی  یه دادی فریادی  نه اینکه  واستین ببینین چجوری بهتون تجاوز میشه!!!

سلام، من اولین باره که توی این بلاگ نظر می دم. کاملاً هم اتفاقی به اینجا رسیدم. ولی احساس کردم مشکل شما مشکلی ایه که خیلیها دارند و شاید نظرم بتونه کمی کمک کنه. اول اینکه تجاوز هیچ وقت و در هیچ، تاکید میکنم "هیچ" شرایطی، تقصیر قربانی نیست. این تفکر اشتباه و به دنبالش رفتار اشتباه باعث افسردگی و آزار روانی هزاران زن و حتی مردانی میشه که قربانی شده اند. شما هم متاسفانه دو بار قربانی شدید، هم توسط اون مرد کثیف و هم توسط پلیس و خانواده خودتون. من واقعاً متاسفم که شما مجبور شدید این درد رو تنهایی و بدون همراهی عزیزان تحمل کنید. اینو همه باید بفهمند که "نه" گفتن برای اینکه عمل اون فرد تجاوز باشه کافیه (این حتی درباره همسران هم صدق می کنه). همه نمیتونن فرار کنن، یا بجنگن. خیلیها از ترس و شرم فلج میشن، این به این معنی نیست که خودخواسته تن دادند. دوم اینکه تجربه هولناک تجاوز سالها قربانی رو دنبال می کنه و یکی از مهمترین عوامل در بهبود اینه که همراه اون شخص فردی فهیم و آگاه باشه و به سلامت روحی و روانی شریکش کمک کنه. شاید اینکار از عهده ی همه مردها برنیاد، بخصوص که خیلیها به خاطر آموزش و فرهنگ اشتباه همون تفکر و رفتار رو دارند. ولی اگر مردی پیدا کردین که شرایط شما رو درک کرد و حاضر بود قدم به قدم کنار شما باشه و به شما کمک کنه این تجربه ی تلخ رو پشت سر بگذارید مطمئن باشید بهترین زوج رو پیدا کردید. مردی هم که رفتار خانواده و دیگران رو تکرار کنه شریک شما نیست و فقط عمری عذاب و درد براتون میاره. ولی اگر دروغ بگید و به طرف مقابل حتی فرصت خوب (یا بد بودن) ندید این بار تا ابد روی دوش خودتون سنگینی می کنه و همه ابعاد زندگیتونو تحت تاثیر قرار میده. توصیه ی من اینه که خوب تحقیق کنید و یک روان پزشک یا مشاور خوب پیدا کنید (دکتری که فقط مدرک یدک نکشه و تخصص و علم به روز برای مواجهه با این مسائلو داشته باشه)، اول خودتون پیشش برید و بعد بنا به توصیه ایشون مساله رو با خواستگارتون مطرح کنید. خواستگار شما اگر واقعاً گزینه ی مناسب باشه، نه تنها وضعیت شما رو درک می کنه بلکه برای صداقت شما هم ارزش قائل می شه. 

ببخشید مگه شما در چه مکانی این اتفاق براتون افتاده که پلیسا مثل زبل خان وارد عمل شدن و دستگیرتون کردن؟اصولا شما این اقا رو کجا ملاقات میکردی؟چه پلیسای فعالی واقعا! به هر حال شما باید مقاومت میکردی معمولا تو موارد تجاوز طرف به خاطر مقاومت طعمه اون رو کتک میزنه تا مقاومت طرف رو بشکنه به خاطر همین وقتی کسی که بهش تجاوز میشه رو برای معاینه میبرن از رو کبودیهای بدن متوجه میشن به این فرد تجاوز شده شما به خاطر ترس مقاومتی نکردی و اسیب جسمی ندیدی و طبیعیه کسی هم باور نمیکنه بهت تجاوز شده باشه هرچند اگه باورشونم میشد بهت تجاوز شده بازم فرقی نمیکرد چون مهم جسم شماست که از دست رفته واسه هیچ کس مهم نیست چه طوری و چرا ؟من فکر میکنم خوانواده ها اصلا دخترشون رو دوست ندارن هر مراقبتی هم که میکنن ازش به خاطر حفظ کردن جسمشونه و اگه جسم 

به رضا بعضی از خانوما وقتی خیلی میترسن قدرت عکس العمل درست رو از دست میدن و واقعا فکرشون مختل میشه و خشک میشن مادر خود من همین طوریه ترس زیاد دست و پاشو سر میکنه و نمیتونه کاری انجام بده.من خودم دفاع شخصی میرفتم مربیم می گفت شما با این فنون میتونید تا حدودی از خودتون دفاع کنید ولی باید بدونید در صورتی میتونید از این فنا استفاده کنید که ترس توان تصمیم گیری و سرعت عمل رو ازتون سلب نکرده باشه.دوست خود من میگفت یه بار تو یه کوچه ی خلوت یه مرد مسن خفتش کرده و اندام خاصشو لمس کرده و بعدم ولش کرده(شانص اورده در همین حد بوده) بهش گفتم خاک بر سرت یعنی تو از پس یه پیرمرد بر نیومدی؟گفت انقدر شوکه شدم که فقط وایستادم نگاش کردم.

باید حتما به خواستگارت بگی
میتونی با مرد مطلقه یا بیوه ازدواج کنی تا با باکرخ نبودنت مشکلی نداشته باشه

سلام.باید بگید.چون خیلیا ازش اطلاع پیدا کردن.

بانظر پرند موافقم

شرمنده من فقط تیترو خوندم اگه اسیبی بهتون واردشده در گفتنش تردید نکنیییییید حتما بگید....

گدشته هرکس متعلق به خودشه فاش نکن

آمیزشی که با اجبار باشه با آمیزشی که با آرامش باشه باهم فرق دارن.با معاینه توسط پزشکی قانونی به راحتی پی میبرن که تجاوز بوده یا نه.اگه رای پزشکی قانونی تجاوز نبوده پس حتما نبوده دیگه.اما به طرفت بگی بهتره

سلام داستان کاملا واقعیه شاید به نظر شما ساختگی بیاد.

سلام
من سوالی از پسرا داشتم
میخواستم بدونم آیا کوتاه یا بلند بودن مانتو رو تحریک آقایون تاثیر داره؟
یعنی فرقی هست بینه مانتو تا زانو یا مانتو بالا زانو؟ واقعا فرق داره و ممکنه تحریک بشن؟
اگه بالا زانو باشه و گشاد چی؟
یه سوال دیگه!
من کمر باریکم و مانتوهام بیشتریا کمربند دارن، بخاطر همین قشنگتر نشون میده انداممو، یعنی باریکی کمرمو نشون میده، آیا اینم براتون تحریک کنندس؟ یا مهم نیس؟
ممنون میشم پاسخ بدید

سلام،

شک نکن که باید بگی. اگه نگی بعد بفهمه از صد تا فحش هم بدتره. اون اتفاق به قدر کافی سنگین هست دیگه با پنهان کاری فقط داری اوضاع رو بد تر می کنی. این قضیه قبل از ازدواج قابل حله ولی بعد از ازدواج خیر و باعث جدایی. البته ممکنه طلاقت نده و توی عمل انجام شده قرار بگیره ولی دیگه شما اون خانم سابق نمیشی. دقت کن پنهان کاری شما باعث بروز بیشتر این مشکلات میشه وگرنه کسی که شما رو بخواد و عاشقتون باشه با همین شرایط شما رو می خواد.

بایدبگید .حالا چرافرارنکردید؟

نظر شما راجب فمنیسم چیست

چرا توضیح ندادید پلیس کجا وارد عمل شد؟ 

اگه واقعا نظرتون همینه که گفتین...آفرین به تفکر شما...

عزیزم حتما بهش بگو اگه ادم فهمیده ای باشه که هیچی بیشعور هم باشه بهتر که بره . بعد هم حتما برو روانشناس و خودت رو درمان کن . همیشه وقتی کسی دست ما رو میشکنه باید بریم دکتر . حتی اگه خواستی با هیپنوتیزم بده برات از ذهنت پاکش کنن . فقط هم روانشناس زن برو که درکت کنه و قضاوتت نکنه 

بیا
وقتی میگم هر دختری حداقل یک چاقو باید توی کیفش باشه
نگید دروغ میگم
اگر این خانم چاقو همراهش بود
میتونست اون طرف را بکشه و از جانش دفاع کنه
واقعا چه جامعه بدی شده
من همیشه فکر میکردم تجاوز کردن خیلی هم راحت نباشه
و توی یک مناطق خاصی اونم توسط افراد خاصی اتفاق می افته
ولی وقتی  نظرات پریسان و سوال کننده خواندم
نظرم به کل عوض شد
 

خداراشکر من تاجایی که توی دوران کودکی یادم میاد 
با تنها پسری که بازی میکردم پسر خاله ام بود
اصلا هم بهم دست نمی زدیم
من نمیدونستم وضع پسرا اینقدر خرابه که توی کودکی شون هم جلو خودشون نمی تونستند بگیرند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به خانم ها همین پیشنهاد میکنم
یک ده تا ایت الکرسی هم قبل رفتن به بیرون بخونند
یک اسلحه و چاقو هم بگذارند توی کیفشون
راحت بروند بیرون

امیدوارم یه روزی برسه که مردم بتونن اینجور مسائل رو درک کنن

متاسفانه توکشورما به جای اینکه اون پسرا ترس داشته باشن که چطور با این کارشرم آورشون زن گیرشون بیاد دختری که تقصیری نداشته باید نگران این موضوع باشه
چیزی که برای اونا شرم و ننگه اسباب افسردگی و رنجش یکی دیگه شده
خواهرم بدون شمانزد خدا بیگناهی ،دست خودت که نبوده به زور وادار به این کار شدی
پس اینقدر خودتو اذیت نکن اما اینو یادت نره که یک بار این کار به اجبار انجام شد نباید باعث سرخوردگی و از بین رفتن اعتماد به نفست بشه ،سعی کن برای خودت حل کنی که چون این کار اختیاری نبوده پس تو انجامش ندادی پس این کلنجار رفتنا واسه چیه؟
به نظر بنده به خواستگارت بگو اما بذارجلسات آخر وقتی مطمئن شدی همه چیز حله طی یک جلسه خصوصی بهش مشکلتو بگو
بعضی از پسرا براشون روح پاک شما مهمتره تا چیزی که اصلا دست شما نبوده

باکره نیستی؟

به پریسان خانم و خانم سوال کننده
واقعا از این اتفاق تلخ براتون متاسفم. خدا بهتون آرامش بده. واقعا نمی دونم چی بگم !!!

بهترین  نوع دفاع  شخصی در این مواقع زدن ضربه به بیضه طرفه  چنان حالی بهش دست میده  که دیگه فکر اینجور کارهارو هم نمیکنه اقایون میدونن من چی میگم!!!?

دوستان اگه یه روز همچین مشکلی پیش اومد میتونید با وارد کردن ضربه به بیضه طرف , طرفو ضربه فنی کنید طوری که دیگه حساب کارش با کرام الکاتبین, اقایونی که ضربه ای به اون قسمتشون خورده میفهمن من چی میگم!!!?

اولا این که خواهشا دختران مردم را به داشتن اسلحه و چاقو تشویق نکنید.چون اگر همه در جامعه چاقو و اسلحه داشته باشند خود این کار هم سبب نا امنی در جامعه می شود.در ضمن منظورتون چیه که گفتید من نمی دونستم که وضع پسرا ان قدر خراب است که در کودکی هم نمی توانستند جلوی خودشان را بگیرند. مثل این که کامنت خانم پریسان را خوب نخواندید.در ضمن خواهش می کنم در مورد پسران درست صحبت کنید.البته من هم اقدامات متجاوزان را محکوم می کنم.

حتما بگید چون اگه بعدا بفهمه خیلی بد میشه

ب پریسان وب سوال کننده:

به.     Siih

جالبخ بدونید اگه دختری تو تحاوز بمیره،خانواده دختره بخوان پسره یا مردی ک ب دختره تجاوز کرده رو اعدام کنه باید نصف دیه رو بده تا اعدام کنن،ی پرونده حقوقی بود ک تو ی شهرستانی چنتا پسر ب ی دختره تجاوز میکنن و دختره تو رابطه میمیره و پدر و مادر دختره خونشو فروختن تا دیه پسره رو بدن تا بتونن اعدام کنن

واقعا جامعه ی مسخره ای داریم،بجا اینکه قانونی باشه تا دست و پای همچین آدمایی رو ببنده،با پررویی تمام تجاوز میکنن و آخرم دختره رو میترسونن ک مطرح کنی آبروت میره،و عرف  هم سپر دفاع همچین آدمایی شده
دختر بودن  یعنی...

یاد هیس افتادم ... یه ضربه صد امتیازی می زدی اونجاش اونوقت فرار می کردی . بالاخره اونجا هم برای لذت مرده هم خفت .

عزیزم اینجا تگزاس نیست که بشه اسلحه حمل کرد .حیف نمیشه که اگه میشد من حتما با خودم اسلحه گرم همراه داشتم برای دفاع از خودم.تنها کاری که از دستمون برمیاد اینه که از خدا بخوایم در مقابل هوس و افکار کثیف و شیطانی بعضی آدم های مریض مراقبمون باشه و حافظ آبرو و زندگیمون باشه

ب dell
من برا این ب سوال کننده گفتم ک بگه، چون براشون سابقه شده،وگرنه اصلا موافق نیسم ک بگه و اگه این جریان رو کسی نمیدونس جز خودشون،100درصد میگفتم نگه
و اما درباره دوست پسر داشتن،بله میگم،ولی ازش نمیپرسم دوس دختر  داشته یا نه
بازم میگم من فقط برا این گفتم ک بگه چون این موضوع جریانش ب آگاهی کشیده شده،تو موارد تجاوز و خودارضایی دلیلی نیس طرف بازگو کنه،اما این ک دختری ب خواست خودش،پسری باهاش رابطه برقرار کنه و بکارت از بین بره باید بگه،درباره خودمم رابطم با هیچکس جنسی نبوده،هیچ تماسی و حرف جنسی وجود نداشته،پ کاری نکردم ک ا ز بازگو کردنش بترسم یا خجالت بکشم،اما ب نظر خودم دوستی هایی ک مسایل جنسی داخلش نبوده بازم گفته نشه بهتره،اما نگرش الان من درباره خودم(نه دیگران) اینه ک بگم

هرموقع شما پسرها جامعه را برای دختران و زنان امن کردید
منم دیگه با خودم چاقو حمل نمیکنم
و به دیگران هم پیشنهاد نمیکنم
بعدشم چه اشکال داره
اگر این خانم یک چاقو همراهش بود
میتونست از خودش دفاع کنه
در نظر من اعدام شدن شیرین تر
از این است که بگذاریم یک پسر از این غلطا بکنه
پسرهای توی کودکی شون هم از این کارهای شرم اور میکردند
یک پستی هم توی این وبلاگ بود که یک پسر اعتراف کرده بود به این کارش
دیگه وای به حال بزرگتر هاشون
بعدشم من دروغ نمیگم
واقعیت جامعه را بیان میکنم

بابا رعنا خانم جان مادرت بیخیال شو،چاقو آخه چیه

سلام .به نظر من به جای حمل سلاح های سرد در این جامعه نا امن با بیشمار مردان هوس باز  باید دفاع شخصی یاد گرفت . چون همیشه که همسر و برادر یا پدر همراه ما نیستند که مراقب ما باشند . برای یکی از دوستانم دقیقا همچین اتفاقی  افتاد ولی ایشون در کمال ناباوری که ادم فک میکنه زن بتونه از نظر قوای جسمانی با مردانی که الان میل جنسیشون مغزشونو از کار انداخته مقابله کنه ایشون خودشو حفظ کرد چون دفاع شخصی کار میکردن . و نونست تا اومدن پلیس از خودش محافظت کنه . البته کمک خدا هم بود بینهایت .چون خانمی مسن در حال دزدیده شدن دوستم اونها رو دیده بود و به پلیس زنگ زده بود .

دلیل نمی شود حالا اگر یک پسری در دوران کودکی این کار زشت را انجام داد اکثر پسران هم این کار زشت را انجام داده باشند.خواهشا درست صحبت کنید.این حرف شما توهین به جنس مخالف محسوب می شود.دوست دارید مردی بیاید درباره ی جنسیت شما این طوری صحبت کند.شما باید سعی کنید که به جنس مخالف خود احترام بگذارید و با این حرف ها باعث ناراحتی اقایان نشوید.در ضمن بد و خوب در هر دو جنسیت وجود دارد و این اقدامات زشت همیشه محکوم است.شما هم بهتر است که طرز تفکر خود را اصلاح کنید و عدالت را در قضاوت بین دو جنسیت رعایت کنید.

نه اقای نجفی جرم محسوب نمیشه،اما دختره یکی بهش بگه بالا چشمت آبروهه میزنه خودش و بقیه رو نابود میکنه،مجلس ی زمان تصویب شد ک حملش جرمه و مثل حمل سلاح گرم برخورد میشه،و اما بعدش اومدن گفتن باید چنتا چاقو همزمان از ی نفر گرفته بشه و حالت چاقو هم مد نظره،اگه یادتون باشه تو کشته شدن روح ا... داداشی، برادرش مطرح کرد
حالا جدا از همه ی اینا،اقا نجفی من چند ساله دارم فک میکنم برم دفاع شخصی ورزش رزمی چیزی یاد بگیرم،ب نظرتون چی خوبه؟همین در حدی باشه ک بتونم از خودم دفاع کنم و دورش طولانی نباشه،بطور جدی و مسابقه ای هم نه چون هم سنم برا شروع دیره هم اینکه ب درد نمیخوره،میشه لطف کنید توضیح بدید؟
ممنون،راستی تو دختران پسران اون پسته نظری ک حذف کردید،مونده ی موردش،شما ک بستیدش،نظرشو پاک کنید

سلام.اقای نجفی به نظرتان تکواندو و کونگفو برای درگیری ها و دفاع شخصی خوب هستند؟در ضمن ایا ورزش دفاع شخصی برگرفته از یک هنر رزمی خاص است یا ترکیبی از هنر های رزمی مختلف است؟و اخر این که چه قدر زمان می برد تا فردی با تلاش و استعداد معمولی در دفاع شخصی به تسلط نسبی دست یابد؟ موفق باشید.

یعنی چی اقای نجفی مربی فنی باشه؟این کیوکوشین ک میگید بخشی از کاراتس؟معمولا برا آموزش ی نفر در حد 0 چقد طول میکشه؟

آقا نجفی من درباره کاراته ای ک گفتید چنتا س.ال داشتم،دیشب فرسادم،نرسید؟

ببین آبجی همه حرفا که زدی بستگی به همسر آیندت داره که اخلاقش چجور باشه.

ب قول چندتا روانشناس هم نیازی نیس شما تمام آنچه که درگذشته واستون اتفاق افتاده رو بگید مهم شخصیت الان شماست که ب دور از کارهای گذشته هستین.

مهم خدای بالا سرت هستش که از همه چیز آگاهه.

سابقه ی انسان باید پیش خداش خوب باشه .

اما ب نظر من نگو.میدونی چرا؟
فک کن اون که قرار همسرت بشه با شنیدن اینحرف پاپس بکشه و بگه نه.
اولا تو دوباره ضربه روحی میخوری.
بعدشم بیخودی بیخودی 1 راز که تو گذشتت بوده رو واسه آدمی فاش کردی که
ممکن پیامد های بدتری رو دنبال خودش داشته باشه.
مثل اینکه مثلا به تمام محلتون بگه که این خانوم یه همچین برنامه ای داشته.
یا بدتر بخاد از این ماجرا سو استفاده کن.

بعضی ها ذات درستی ندارن خواهرجون.

اینکه اگه بعد بفهمه چی میشه بستگی به تو داره که چقد اعتماد همسرت جلب کرده باشی و تا چ حد دلبری کرده باشی و همسرت شیفته خودت کرده باشی که دیگه
فقط وجود تو واسش مهم باشه

من به دختراها هاپکیدو پیشنهاد میکنم
یک رشته ای که زیر مجموعه همه رشته های رزمی است
یعنی از هررشته رزمی یک چندتا حرکت بهت یاد میدهند

خدا لعنت کسای که این کارارو میکنن بعد خانوم محترم به نطظر من بگو اگه واقعا بخوادت میمونه به پات بعدشم چون میبینه که راستشو گفتی بهش بهتر به دلش مینشینی بعدم دوتای با هم میرید یه روان کاوی و این چیزای بی خودو از ذهنتون پاک میکیند و یه زندیگی خوب تشکیل میدید

مرسی اقا نجفی،خب من از کجا بفهمه ک مربیه چیزی بارش هس یا نه؟بعد ی چیز دیگه،من قدرت بدنیم خیلی بالاس یعنی اکثرا میگن ضرب مشت و لگدات مثل پسراس، بچه های کوچمون ب عنوان ی مرد رو من حساب میکردن!هههه،سرتو درد نیارم اقا نجفی،خلاصش این ک زور زیاد دارم،و هیکلمم بروسلیه، یعنی استخونی نیسم چارتا فن بزنم بشکنم،حالا ب نظرت، چقد طول میکشه؟ شما فک کن خرزورم اما فن بلد نیسم!

این6ماهی ک تو کامنت قبلیتون گفتید باید خیلی فشرده و پیشرفته باشه؟

هر دختری که همچین بلای سرش بیاد تقصیر خودشه علتشم اینه که تنها از جایی رفتن حتی

Bayad shekayat mikardi eshtebahe bozorgi kardi alan ezdevaj koni khanevade shoharet befahman midoni cheghadr bad mishe ya khanevade khodat 

سلام.من اولین باره اومدم توی این وبلاگ ولی همچین جریانی دقیقا در۱۵ سالگی برامنم اتفاق افتاده.ازاینکه اینهمه نظر منفی ومثبت میدید واقعاً ممنوم.ولی بعضیا یه لحظه خودشونو جای دختری که این اتفاق بد براش افتاده نمیذارن ونظرهای منفی میدن یا یه نظرهایی مثل بهش بگو،اره واقعیت خیلی خوبه.همیشه پدرم بهم یاد داده اگر واقعیت تلخ وبه ضرررت هم باشه ولی همیشه از بیان واقعیت نترس وشجاع باش.

یادمه بچه که بودم یه کوچه پشتی داشتیم که اونجا یه مغازه کوچیک بقالی بود هر چی لازم داشتیم از اونجا میخریدیم. یه روز مامانم منو فرستاد برم ماست بخرم فکر کنم 6سالم بود آخه خوب یادمه مدرسه نمیرفتم هنوز، خلاصه رفتم بقالی ماست خریدم و اومدم برگردم خونه یه پسر که دبیرستانی بود تو پیاده رو اومدم از کنارش رد شم منو گرفت، خوب یادمه شوک شده بودم که یعنی چی چرا منو گرفته، همینجوری هاج و واج نگاش میکردم یهویی به خودم اومدم (از شوک) در اومدم و خواستم خودمو از توی دستاش رها کنم دیدم اوه چقدر قویه، اصلا زورم بهش نمیرسید فقط التماسش میکردم ولم کنه، میگفتم تو رو خدا ولم کن، الان مامانم نگرانم میشه، تو رو خدااااااااااا، و خوب یادمه که اون فقط میخندید و منو بهم میمالوند، تو این تقلا کردنا یهویی محکم هلم داد و من چندمتر اونطرف تر افتادم زمین به امام حسین قسم قشنگ یادمه در عین حالی که فوق العاده وحشت زده بودم اما چقدر خوشحال شدم که رهام کرد و آخ جون الان فرار میکنم از دستش و میرم خونه، (این فکرا در حد شاید ده ثانیه کمتر که تا از زمین بلند شم به ذهنم رسید) چشای وحشت زدم به اون پسره بود که نیاد طرفم تا بتونم فرار کنم،  دور وایساده بود و نگام میکرد و من متعجب که چرا یهویی ولم کردو چرا وایساده نگام میکنه که یهویی از پشت دو تا دست از زیر بغلم اومد و منو محکم بغل کرد وحشت زده سرمو برگردوندم و دیدم یه پسر دیگه است اونم هی هر و هر میخندید و قفسه سینمو محکم چنگ میزد و میمالوند، (یا فاطمه زهراااااااا خودت مراقب دخترا باش) 😢 یادمه فقط بلند بلند التماس میکردم ولم کنین، اونا فقط مثل دیونه ها میخندیدن و منو مثل یه توپ به همدیگه پاس میدادن و من هی از بغل این تو دستای اون میفتادم و با گریه میپرسیدم چیکارم دارین ولم کنین و این کلمات به زور از دهنم که از ترس خشک شده بود در میومد، هر چقدر تقلا میکردم انگار بیشتر خوششون میومد چون فقط میخندیدن،من وحشت زده ،ناراحت و گریان و امیدوار به اینکه یکی بیاد تو اون کوچه خلوت لعنتی و منو از دست این دو وحشی نجات بده ،اما دریغ از یه نفر آدم بزرگ ، به پاکی و معصومیت و مظلومیت حضرت رقیه قسم وقتی که از اینهمه تقلا و زمین خوردنا و اذیتا مستاصل و خسته شده بودم یهویی بلند گفتم خدااااااااایا کمکم کن.... یهویی مثل اینکه معجزه بشه ولم کردن و رفتن و من روی زمین افتاده بودم، باورم نمیشد که ولم کردن فکر میکردم هر لحظه برگردن، خیلی اذیت شده بودم و خسته بودم، اونا دقیقا منو که رها کردن رفتن سمتی که من باید از اونجا رد میشدم تا برسم خونه و توپیچ کوچه گم شدن و من ترسیدم برم خونه نکنه اونا اون پشت منتظرم باشن که باز اذیتم کنن، تنها جایی که تونستم برم همون بقالی بود، برگشتم داخل بقالیه و پیرمرده چون منو و خونوادمو میشناخت با تعجب به سر و وضع بهم ریختم نگاه کردو پرسید چیزی شده بابا جون، جواب ندادم فقط هاج و واج و منگ نگاش میکردم، دوباره پرسید چیزی جا گذاشتی، باز سکوت، پرسید دخترم چیزی میخوای، یهویی به خودم اومدم و با لکنت زبون گفتم نه، نه ممنون، بعد وایسادم سر جام، برگشت گفت خب چیزی نمیخوای چرا وایسادی برو میخوام درو ببندم برمناهار ، اومدم که برم بیرون یهویی اون پسره رو دیدم از جلوی مغازه رد شد و خندید از اون خنده های وحشتناک اما بیصدا، من یهویی همونجا داخل مغازه 😢😌😢😌😢😌تو شلوارم جیش کردم، 😭😭😭پیرمرده متوجه اینکارم نشد چون همون موقع یه خانمی اومد مغازه و یادم نیست چی میخواست که مشغول صحبت با اون شد، منو میگی مونده بودم چه خاکی تو سرم بریزم با این شلوار خیس و وقت زیادی که از خونه اومده بودم بیرون، تازه نگران جواب دادن به مامانم و داداشم بودم که بخاطر اینهمه تاخیر و کثیف و خاکی شدن لباس هام وخیس شدن شلوارم دعوام نکنن، خانمه که اومد از مغازه رفت بیرون دویدم دنبالش و با التماس ازش خواستم منو تا دم در خونه ببره و اونم با تعجب قبول کرد، البته پرسید چرا باهات بیام و منم واقعیتو بهش گفتم، و اونم کلی ناراحت شد و فحش و نفرین بار اونا کرد زیر لبش و منو تا خونه آورد و وارد خونه شدم رفت، و.بقیه ماجرا بماند که همه نگرانم شده بودن و واسشون تعریف کردم و کلی گریه کردم و مامانم خودشو سرزنش میکرد که چرا سر ظهری یه دخترو فرستاده بیرون، و چون داداشم خیلی خیلی غیرتی و بد اخلاق بود مامانم دهن همه رو محکم کرد که خواهشا حالا که به خیر گذشته و اتفاق ناگواری نیفتاده به داداشتون از این ماجرا چیزی نگین که خون به پا میکنه و پسره حتی زیر سنگ هم بره پیداش میکنه و میکشتش و خدا شکر میکرد که داداشم امروزه دیر کرده و از همه بیشتر من دلم میخواست به داداشم بگم تا واقعا بکشتش وانتقام بگیره اما همش به من تاکید میکردن چیزی نگم. 

واقعا دخترا چقدر با عاطفه اند که با وجود چنین کاری از جنس مخالف هنوز حاضر به زندگی مشترک با انانند

سلام عزیزم

سلام منکه پسر نیسم اما اگه بودم ازدواج میکردم مگه نه اینک موقع تجاوز یک طرف قضیه صد در صد مخالف هست، جالب اینک دخترایی ک با میل خودشون خونه پسرا سفید کردن رو هوا میگیرنشون حالا به یه بنده خدایی تجاوز بشه دیگه واویلا

من یه پسر هجده ساله ام روی مادرم و خواهرم غیرت زیادی دارم و هیچ وقت دنبال ناموس مردم نبودم ودوستام حتی میترسند جلوی من چشم چرونی کنند یا حتی مزاحم دختر مردم بشوند چون یه کتک حسابی می خورند

اگراحتمال میدیداین مشکل درآینده برملابشه به هرنحوی حق همسرآیندتون هست که حتمادرجریان باشن نه باجزئیات فقط درحدیکه بدونن چه اتفاقی برای شماافتاده وبتونن برای ازدواج باشماتصمیم گیری کنن چنانچه این احتمال صفرهست وچیزی بوده که تمام شده اصلانیازی به گفتن این موضوع نیست بایدراجب این موضوع باکارشناس مشورت کنین