من قصد تغییر اطرافیانم رو ندارم. می خوام ببینم خودم باید چه کار کنم که ازم پرسیده نشه بیرون کجا می رم.
← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)
- ۱۳۰۱ بازدید توسط ۹۱۸ نفر
- سه شنبه ۲ فروردين ۰۱ - ۲۲:۱۱
من قصد تغییر اطرافیانم رو ندارم. می خوام ببینم خودم باید چه کار کنم که ازم پرسیده نشه بیرون کجا می رم.
بزرگوار تا زمانی که شما مجردی و با پدر مادرتون زندگی میکنید مسولیت شما با اونها هست و حق دارن نگران شما باشن ولی اگه مزدوج شدی مستقل اونوقت اختیار زندگیتون دست خودتونه
_کجا میری؟
+بیرون
_بیرون کجاست
+بیرون بیرونه(همراه با چشم غره)
اگر ادامه دادن...
یاداور شو برای بیرون رفتن لازم نیست توضیح بدی
اگر دلسوزی کردن و ترحم رو برانگیختن عذاب وجدان نگیر و گوش هم نده
برو کارت رو انجام بده و بیا...
دفعه بعد هم همین رو تکرار کن
من چندین سال پیش همچین چیزی رو اجرا کردم،الان سه روز برم بیرون و بیام هم کسی نمیپرسه
به !!!
خیر بزرگوار. این حرف درستی نیست.
مسئول زندگی هر فردی پس از ۱۸ سالگی خود اون فرده.
اگه یکی مثلا تو ۴۰ سالگی مجرد باشه، مسئول زندگیش والدینشن؟!
خود مراجع تقلید هم می گن وقتی سن به جایی رسید که فرد به پختگی مورد نیاز رسید، حتی اگر ازدواج نکرد، دیگه ولایت پدر از روش برداشته می شه و خودش تصمیم گیر مسائل زندگیشه.
من اگر همچین بچه ای مثله شما داشتم زودی شوهرت میدادم خطرناک شدی خخخخخ
نمیدونم چرا نمیتونی خودتو جای خانوادت بزاری و درکشون کنی، مثله علف هرز بزرگ نشدی که بخوان بهت بی تفاوت باشن، مشخصه نگرانت میشن،
من والا نمیتونم درکت کنم. درایندم ازدواج کردی باید همسرتو درجریان بزاری، وگرنه همسرتم مارمولک و مخفی کار میشه، مگر اینکه کلن مهاجرت کن مستقل واقعی شو یا برو یه شهر دیگه کار کن تا حداقل نبیننت شور بزنن، راهش فقط اینه
به Holy Mind
ممنون دوست عزیز. به پیشنهادتون فکر می کنم. یه راه دیگه هم که به نظرم می رسه اینه که وقتی دوباره ازم بپرسن کجا می رم، به نشانه اعتراض از رفتن منصرف بشم و انقدر این تکرار شه تا دیگه اون سؤال پرسیده نشه.
ولی من اگه روزی صاحب فرزند بشم، در وهله اول جوری بارش میارم که مثل خودم سمت خلاف نره هیچوقت. و وقتی دانشگاه رفت، دیگه اصلا به خودم اجازه نمی دم وقتی از خونه می خواد بره بیرون ازش بپرسم کجا می ره. فقط ازش می خوام بگه کی بر می گرده. همین و بس.
یه روزی که کسی نبود که براش مهم باشه تو کجا هستی یا اصلا هستی یا نیستی میفهمی چه نعمت بزرگیه همین سوال و جواب
اون حلالتون که از نظر خانواده مشکل داره هم لطفا موقع ازدواجتون که شد به اون دختر بیچاره ای که قراره همسرتون بشه بگید حتما. ایشون شاید خودش کار حلال مشکل دار از نظر خانواده نکرده باشه و حقش باشه با یکی مثل خودش ازدواج کنه
سلام وقت بخیر
به عنوان یک پدر وقتی فرزندم چنین انتظاری از بنده داره، در چند حالت چنین سوالی رو ازش نمی پرسم:
1 - بهش اطمینان داشته باشم که می تونه از خودش در مقابل حوادثی که در سطح جامعه وجود داره مراقبت کنه.
این رو شما باید اثبات کنید.
این دل نگرانی ها در وجود اکثریت والدین کم و بیش وجود داره، به جای تقابل با این دل نگرانی، اون رو کاهش بدید.
2 - اطیمنان داشته باشم، جامعه به اندازه ی کافی امن هست که فرزندم در اون آسیب نمی بینه.
ممکنه در شرایط مساوی اگه در یه شهر دیگه زندگی می کردید، کمتر از شما سوال می شد.
3 - آینده و سرنوشت فرزندم برام مهم نباشه، هر بلایی سرش میاد اهمیت نداره، یه نون خور کمتر!!!
موفق باشید
امین جان قهر کردن و نرفتن اشتباهه
و تنها کسی که اسیب میبینه خودتی
به امین اب اذر سا
بزرگوار اگه از پدرش مادرش مستقل باشه وجدا زندگی کنه بله در غیر این صورت این حق پدر مادر که نگران بچه ای که باهاش زندگی میکنه باشه خصوصا اگه دختر باشه
چند بار اولش سخته
شاید ب دعوا بکشه ...
بهتره خط قرمز بکشی متاسفانه خانواده ایرانی فرزند و با اسیر جنگی اشتباه گرفتن و فرزند از بیست سالگی حتی مسئولیت تربیت پدر مادرش و باید ب عهده بگیره و حوزه نفوذ والدین و مشخص کنه😁
بعضی دوستان متن پست رو خوب نخوندن. می گن درست نیست که بی تفاوت باشیم و توقع داشته باشیم خانواده هم بی تفاوت باشن. می گن درست نیست که خانواده رو بی خبر بذاریم.
من نگفتم بی تفاوتی. من نگفتم بی خبری. گفتم زمان رو باید گفت. اما مکان لزومی نداره گفته بشه (اونم وقتی هم خودم هم خانوادم می دونن خطا نمی رم).
اگر قرار بود بی تفاوتی و بی خبری رو درست بدونم، حتی می گفتم زمان هم نباید گفته بشه. ولی می گم زمان برگشت به منزل رو باید گفت تا خانواده نگران نشن.
به !!!
بزرگوار. بعضی مراجع تقلید در مورد دختری که عقلش به خیر و صلاح خودش می رسه می گن برای ازدواج نیازی به اذن پدر نداره. همین یعنی ولایت پدر تا یه زمان خاصیه. این دختری که مراجع چنین حکمی در موردش می دن اتفاقا جدا از پدر و مادرش زندگی نمی کنه.
البته بگما. در مورد مسائل مهم زندگی قطعا مشورت با اهل فن و بزرگتر ها بسیار مهمه. اما برای مسائل پیش پا افتاده ای مثل بیرون رفتن از منزل دیگه نیازی به توضیح و تفصیل نیست واقعا.
اصلا من مرده بقیه زنده!
من ازدواج هم بکنم و بخوام از خانه پدریم همراه با همسرم برم بیرون یه گشتی بزنم، باز هم والدینم بر می گردن می گن کجا می رید؟
من دقیقا متوجه نشدم
خب مگه گفتن اینکه کجا میرین چه اشکالی داره؟
مادر شما بدون اینکه به شما بگن کجا میرن ، بیرون میرن؟ شما اگر ندونید براتون مساله ای نیست؟
اتفاقا خیلیم خوبه که کسی باشه بدونه، اتفاقی افتاد فورا بیاد پی تون...
من فکر میکنم شما بابت این نگرانید که دروغ بگید و بعدا مشخص شه دروغتون و خب حس بدیه، چون در این صورت کنترل شدید
وگرنه طلا که پاک است چه منتش به خاک است...
اون مواردی هم که گفتید اگه از نظرتون واقعا درست بود برای گفتنش خجالت نمیکشیدید، شما عمیقا باور دارین اشتباهه.
اشتباه، اشتباهه، چه کسی بدونه، چه ندونه، و مهم ترین اثرش هم در خودتونه، نه اطرافیان، بخشی از شما رو تغییر میده، از زیر سوال رفتن نترسید، ازینکه خودتون خودتونو بعدها زیر سوال ببرید نگران باشید.
چون من فکر میکنم شما دقیقا بخاطر اینکه میدونید اشتباهاتی میخواید انجام بدین و قادر به توضیح درستش نیستید نگرانید، وگرنه گفتن اینکه کجا میرین هیچ اشکالی نداره، هیچی..
آقای نجفی عزیز.
آدم تا خودش دوست نداشته باشه حادثه ای از طرف جامعه براش رخ نمی ده. من همیشه آسه اومدم و آسه رفتم. تا به حال نشده کسی کاری به کارم داشته باشه. تو رانندگی هم همیشه پیش میاد راننده ها فحش بدن ولی من همیشه سکوت کردم و تموم شده رفته.
تنها یکبار تو اتوبوس یه مرد خشن به پستم خورد که سر کمبود جا سرم داد و هوار کرد. منم جوابشو دادم ولی کار به کتک کاری نکشید.
اگر منظورتون از حوادث ایناس که اصلا اهمیتی نداره. اگرم می گید والدینم نگران حوادث بدتر از اینا هستن، پس یعنی معتقدن فرزندی بی عرضه تحویل اجتماع دادن و باید همیشه نگرانش باشن!
بچه های قدیم یکسره تو کوچه با هم سن و سالای خودشون دعوا و کتک کاری می کردن. نگرانشون می شدن. ولی همینجوری با محدود نکردن بچه ها، اون بچه ها مرد بار اومدن. بچه ای که محدود شد در آینده هم باید هواشو داشت!
منم دیگه خداروشکر آدمی نیستم که تو بچگی بودم. تغییر کردم.
یا مثلا یادمه که چند وقت پیشا مرخصی سربازی گرفته بودم. لباس پوشیدم برم بیرون، گفتم من می رم دو ساعت دیگه میام. یهو گفتن تو که مرخصی هستی. سربازی نمی ری فعلا. پس کجا داری می ری؟!
یعنی از نظرشون من یا باید سربازیمو برم یا کلا بشینم تو خونه!
به به سؤال کننده
یه جوری می گید دختر بیچاره ای که قراره باهاتون ازدواج کنه، انگار قراره دختره رو بدبختش کنم!
میشه خواهشا این حلال غیرمجاز در خانوادتون رو بیشتر باز کنید
البته صرفا یه کنجکاوی شخصی هست میخوام بدونم چی میشه یه نفر صیغه رو انقد عادی میدونه
سلام به همه
به امین آب آذرسا
من ۱۰-۱۲ سالی از شما بزرگترم.
وقتی میرم خونه(مرخصی) و پیش بیاد که تو شهر کار داشته باشم یا خودم میگم کجا میرم یا ازم میپرسن و من میگم.
چیزی ازم کم میشه؟؟؟
بخوام آدم هم بکشم کسی تو خونه بهم نمیگه بالای چشمت،ابرو ولی خودم درکشون میکنم که نگرانن.
واژه نگران پنج حرفه ولی عالمی رو نابود میکنه.
فعلا تو اوج سرکشی هستید که از حدودای ۱۴-۱۵ شروع میشه و تا ۲۶-۲۸ ادامه داره گاهی.
اینکه وقتی خودت پدر شدی میفهمی،کلیشه ای هست ولی خیلی رنج پشتشه.
به به سؤال کننده 20:01
قبول دارم .صیغه در جامعه امری غیر عادیه. ولی مهم اینه که حلاله. دیگه مهم نیست مردم چی می گن. بعدشم من نمی خوام کلا برم دنبال صیغه برای همیشه که! می خوام حالا که شرایط ازدواج دائم رو ندارم حداقل یکی دو بار این حلال خدا رو تجربه کنم. گوشمم پره از این حرفا که "صبر کن تا ازدواج دائم و تا اون موقع بهش فکر نکن". گرم مزاج باید باشید تا بفهمید من چی می گم. در ضمن حتی یک بار هم رابطه خارج از حدود شرع نداشتم (یعنی منظورم اینه که کلا آکبندم. ولی نمی خوام اینطور بمونه.)
به به سؤال کننده
البته من هنوز نمی دونم که با این مسئله تو خانوادم چطور برخورد می شه. چون تا به حال در موردش صحبت نکردم و صحبت هم نخواهم کرد. ولی یه احساسی بهم می گه دوست ندارن.
به سکوت تلخ
"اون مواردی هم که گفتید اگه از نظرتون واقعا درست بود برای گفتنش خجالت نمیکشیدید."
خب معلومه که خجالت می کشم. خود شما روت می شه به خانوادت چنین حرفی بزنی که من می خوام ازدواج موقت داشته باشم؟! ولی در درست بودنش شکی ندارم. حداقل برای من به شخصه کار درستیه. خدا راهشو قرار داده تا به صورت صحیح ازش استفاده کنیم وقتی شرایط ازدواج دائم وجود نداره. مردم صد بارم بگن غلطه، من می گم حلاله و از راه غلطش نمی رم. خود ازدواج موقت هم توش غلط و درست وجود داره. من تو راه درستش قدم بر می دارم.
قرار نیست بدبختش کنی
ولی قراره بهش دروغ بگی و گذشته تو ازش پنهان کنی درسته؟!
قراره بری سراغ یه دختر که تا به حال هیچ رابطه ای رو تجربه نکرده و قراره تو اولین نفر زندگیش باشی در حالیکه اون اولین نفر زندگی تو نیست
تو قبلا با دخترای دیگه ای بودی و بدنهاشونو دیدی. نوازششون کردی و باهاشون رابطه داشتی
اگه عیبی نداره پس تو خواستگاری هم راستشو بگو. من نمیخوام با یه پسر مثل تو ازدواج کنم.نمیخوام با پسری که زن صیغه ای داشته برم زیر یه سقف. خیلی از دخترا اینو نمیخوان.
به به سؤال کننده
بذارید خیالتون رو راحت کنم. من حاضرم همسرم فرد دوم زندگیم باشه؛ ولی انقدر عذاب نکشم در حال حاضر.
به به سؤال کننده
"تو قبلا با دخترای دیگه ای بودی و بدنهاشونو دیدی. نوازششون کردی و باهاشون رابطه داشتی"
اصلا ازدواج موقت با "دختر" کار درستی نیست. من هرگز با یک دختر ازدواج موقت نمی کنم.
من هرچیزی رو حتی اگر حلال باشه امتحان نمیکنم.
سطح توقعاتتون رو خودتون تعریف میکنید، و دقیقا هم سطح خودتون میشه
شان من و شخصیت یکی مثل من ابدا در حد این میانبر زدنا نیست!
دنیا دنیا سمتش بره، من حرامش میدونم و تمام...
چرا ؟
چون شما میتونی به همسر ایندت بگی قبلا صیغه میکردم؟! بخدا اگر بگی...
پس نگو حلاله، حلال اونه که بتونی راحت بگی.. در غیر اینصورت شرم نمیکردی
من یک قانون دارم دوست عزیز
کاری رو میتونی انجام بدی که اگر همسر داشتی انجام دادنش اشکال نداشت، در غیر اینصورت حرام مطلقه، حسی، روحی، فکری
و من با عشق پاکی ازدواج کردم که پاداش این فکر بود. وقتی تجربش کنی حاضر نیستی به چیزای کوچیک رضایت بدی، واقعا بالا میبره تورو
هرکسی چیزی میاد سراغش که در باورهاش قبولش داره.
اگر به این راه بری، دوستانه میگم، یکی مثل خودت هم مسیرت میشه، کسی که به اسم حلال روابط ازاد داشته
وای ازون روزی که شک وارد زندگیت بشه برادر، واااای ازون روز...
به امین اب اذرسا
بزرگوار اگه دختری یا پسری شب بخواد بره بیرون پدر مادرش نباید بپرسن کجا میره حتی در حد یه سوال ساده شاید خواست خودش تو چاه بندازه
پدر مادر نگران سلامتی فرزندشون هستن حالا اگه دختری با وجود تمامی خطرهایی که میتونه وجود داشته باشه مثلا بیرون رفتن تو شب نباید بگه کجا میره تا اونا دلواپس نشن فکرشون هزار جا نره
منم خیلی سختمه بگم
البته الان که دیگه ازدواج کردم و کسی نیست ازم بپرسه ولی قبلا سختم بود
ولی مامانم یه استدلالی داشت برای پرسیدن این سوال که واقعا قانعم میکرد
میگفت اگه یه وقت دیر کنی ازت خبری نشه گوشیات هم خاموش باشه یا... ما حداقل بدونیم کجا دنبالت بگردیم یا به کی زنگ بزنیم
اصلا بحث نگرانی اینکه به راه خلاف بریم نبود
از این جهت میخواستن ذهنیت داشته باشن کجا هستیم
دختر و پسر کمسن و سن بالا هم نداشت
حالا به نظرم شما هم به خانواده میتونی دروغ نگی یه چیز کلی بگی
اگه یه جایی کار داری و در ضمنش خریدی هم داری بگی خرید دارم
اگه با کسی قرار داری بگی میرم یکی از دوستامو ببینم
و شبیه این
اگه گیر نباشن دیگه از جزییات نمیپرسن
سلام
پدر ومادرها بچه شون رو میشناسن، بی دلیل سوال جواب نمی کنن، لابد بو بردن میخواین یه کارهایی انجام بدین و نسبت به این موضوع حساس هستن.
*** ** *** **** **** ****** *** ****** *** ******* *** ** ******* ** **** **** ** ** * ***** ******
سلام خانواده من از من هیچوقت نمیپرسن کجا میری ولی من خودم ضمنی اعلام میکنم کجا میرم، کلا درباره وقایع روزمره با خانوادم صحبت میکنم مثلا میگم ظهر میرم خرید میرم فلان کافه یا هرچی!برای چی پنهانکاری کنم مثلا؟ به هر حال شاید اتفاقی پیش بیاد خدای ناکرده بهتره خانواده بدونن الان رفتید مسافرت شمال یا رفتین سر کوچه ماست بخرید و اینکه بدونن تا کی حدودا برمیگردی! به نظرم ربطی به استقلال نداره! یه زوج بالغ و مستقل هم باشن باید به هم بگن دقیقا کجا میرن و کی برمیگردن! و البته نکته مهمش اونجاست که خرید رفتن و کافه رفتن خجالت اور نیست غیر عرفی نیست پس من اگر بپرسن راحت میگم *** ****** *** *** **** *** * ** ***** ** *** ** **** ****** ***** **** *** ****** * ***** ***** ***** ** ***** * ** *** ****** * **** ***** ** ********** ***** ****
سلام آقای نجفی
سال نوتون مبارک، ان شاء الله سال خوبی داشته باشید.
دو خط آخر نظرم نه توصیه غیراخلاقی کردم، نه بی احترامی، نه صحبت غیر مرتبط، چون خود سوال کننده اول خودشون به اون موضوع اشاره کردند، اگر اون کلمه حساسیت زاست، بقیه کاربرا که بیشتر به اون موضوع پرداختن و شما ستاره دار نکردین.
من فقط به ایشون توصیه کردم، به جای عقد موقت، ازدواج کنند اینجوری دیگه لازم نیست به والدینشون بگن، کجا میرن.
آقای نجفی با این حساسیت زیاد در ستاره دار کردن ، نظرات ستاره دارم داره از حد نصاب میگذره و مسدود میشم که!
من خانواده برتر رو دوست دارم، نمیخوام مسدود بشم!
به ماه دخت
روش خوبی پیشنهاد دادید
یعنی در کنار کاری که دارم، یه کار فرعی هم انجام بدم و به خانوادم اون کار فرعیه رو بگم که دروغم نگفته باشم.
ولی حیف که در حال حاضر کرونا هست. البته سه دوز واکسن زدم.
به Hel ma
آخه بحث دیروز و امروز نیست که. همیشه اینطوری بودن. چه زمانی که بچه تر بودیم چه حالا که مردی شدیم واسه خودمون.
مطالب پیشنهادی از بایگانی خانواده برتر برای آشنایی در مورد نحوه ی نظر دادن و تائید آن ها