خانواده برتر

شما کافیه یکم اطلاعاتت رو بالا ببری بعد ازدواج، دختر اون زن به اون مرد محرم میشه.

حالا این قسمت حرفاتون رو قبول دارم که زن دوم شدن خوب نبود و بهتر بود با یه فرد بدون زن ازدواج میکرد.

ب نظرم برای درک دیگران باید تجربه کنیم همون رو تا بتونیم ادمه مقابل مونو درک کنیم و زود قضاوتشون نکنیم

ب ب محمد 25

باور کن درسته احتماله ک دادین درصدش بالاس ک درست باشه ولی شما ک از اصل داستان خبر ندارین ک 

شاید ی چیزایی وسط باشه ک.....(احتمالات دیه رو نگم بهتره)

ولی بلع میگم ک حرفقتون میتونه خیلی درست باشه ولی برچسبه رو با قاطعیت نزنین ب این اقا

#زود قضاوت نکنیم:)))))

موفق باشین

حالا من کارى ندارم که حق با کیه و چرا مادرت این کارو کرده و چرا تو غیرتى شدى فقط بهتره یه خونه نزدیک خونه مادرت بگیرى و وقتایى که اون آقا نیست پیش مادرت باشى و وقتایى که میاد برى خونه خودت خودتم چن سال دیگه باید زن بگیرى پس چه بهتر زودتر از وابستگى به مادرت کم کنى و مستقل بشى

ضمناً به اون روزیم فک کن اگه خدایى نکرده همسر خودتم از دنیا بره و تنها بشى چیکار میکنى؟ اونوقتم همینجورى فکر میکنى یا نه؟

نمی دونم چرا ادامه ی نظرم نیومد یا تایید نشد

ادامه: من نمیگم مادرتون یا اون آقا هیچ تقصیری تو این قضیه ندارن

اما بنظرم بهتره بشینین باهاشون حرف بزنید و سنگاتون رو وا بکنید حداقل با مادرتون و بخواید حداقل اون آقا بیشتر پای تعهداتش که عمل نکرد بمونه 

ولی درکل خواهرانه میگم شما به سهم خودتون افکار.. رو از خودتون دور کنید تا مشکل رو از چیزی که هست برای خودتون و اطرافیان بزرگتر نکنید 

دیگه زیادی تایید شد!

سلام برای چی عقده ای،باشم من که با کسی دشمنی ندارم، اشتباه نکن،وقتی شوهر یک خانمی فوت میکنه،بچه داشته،باشد،ازدواج  کند به هیچ عنوان همسر دوم خانم ، دلسوز،و محرم،بچه هاش نیست، نا محرم هست،اگر بچه هاش،راضی باشن،مادرشون ازدواج کند باید جدا از هم زندگی کنند،تا آسیبی به بچه هاش،نرسه،اون وقت هم خانم،باید با یک آدمی ازدواج کنددر نوبت اول فامیلش ،یا یک آدم پاک مومن،باشد نه شوهر نیمه راه،نامرد،چنین ازدواج هایی ریکس،هست،در هر شرایطی موافق  نیستم با چنین ازدواج هایی، چون آبروی خانواده هر دقیقه ای در خطر هست،شوهره خانم را رها کند برود هزاران،حرف و حدیث،مردم دنبال اون خانواده راه،بندازن ،،من خیلی ادم ها را دیدمه،با خانم بچه دار ازدواج،کرده،خیلی راحت میآمد داخل جمع دوستانه،صحبت میکرد،با خانمه،چهکار میکنم،با دخترشان این کارو،اون کارو،میکنم، عین،خیالش هم نبود،راحت همه چیز را توضیح میداد،برای جمع دوستانه،،،واقعا وقتی ادم،چنین،حرف،های میشنوه، ناراحت میشه ، حتی من کنترل،خودم از دست دادم،آقایی  صحبت میکرد،کتکش،زدم،حتی خانمه را نمیدانستم،برگ چه درختی بود،خدایی،راست بگید،آیا اقایی،هست،مثلا 25سالش،باشه، پدرش،هم فوت کرده،باشه،مادرش بخاد ازدواج کند،به دل راضی،باشه،  یا موافق،باشه،مادرش،ازدواج کند، عصبی ،غیرتی،ناراحت،نشه،خدایی خانم ها نظرندهید،تا اقایون،نظر بدن،

به به محمد 25 ساله

اولا یک نفر که با زنی ازدواج میکنه اگر با همسرش دخول داشته باشه دختر اون زن بر مرد محرم میشه و برعکس

در ضمن اگه به دیدن صحنه و روانی شدن پسر باشه که اگر پدر و مادر واقعی طرف هم باشن باز هم باید رعایت کنند .اگه با این استدلال پیش بریم که کلا همه باید ازدواج رو مننوع کنند چون دو تا مجرد یه وقت حسرت می خورن یا به قول خودتون روانی میشن

مورد بعدی این که مگه طرف کالا یا وسیله است که بسپارید دست مردم؟؟؟

طرف خودش عقل داره و بالغه و از نظر دین قانون و شرع کاملا مختاره که چه کاری انجام بده من و شما چکاره باشیم که بخواهیم روی حرف خدا حرف بزنیم.

مورد اخر هم هرگز هرگز هرگز کسی رو تهدید نکن *****

** *** * ***** ** * *** ** ***** *** ** *** ** ** ***** * **** ***** ** **** **** *** ** ******* 

**** *** ** * *** *** ** * ***** ** **** **** ** ** ** **** * ****** * ***** *** **** ** ****** ** *** ** ***** *** ****** ****** *** **** * ** * *** ** ** ***** **** ** ******

*** **** ********* ** **** *** ***** ***** ** **** * **** * ***** ****** **** **** * **** ***** *** *** *** ** **** **** ****** ***** **** *

در اخر سوال کننده ی عزیز شما هم باید به انتخاب و نیاز مادرت احترام بگذاری و خودت هم تا چند ساله دیگه باید مستقل بشی و نمی تونی از روی خود خواهی و به بهونهوی غیرت که اصلا در اینجا مبنای دینی و عقلی نداره مادرت رو اذیت کنی

مادرت اشتباهش این بوده که فقط با تو قبلش مشورت نکرده که این هم از نظر قانونی و شرعی واجب نیست و بیش تر جنبه اخلاقی داره.

اقای نجفی ما منتظر پیام هاتون هستیم ممنون

من کامنت های قبلی شمارا درست نخونده بودم الان ی کامنت دیگه هم قرارمیدم امیدوارم مفید واقع بشه

من فکرکردم که اون اقا همسردیگری ندارن اماالان نظرم این هست که 

اگرواقعا اونقدر صبر و صلح طلبی تو وجودتون ندارید که بتونید گذشت کنید و نادیده بگیریدش بهتره از در دیگه ای وارد بشید

اول اینکه باید صریح و مستقیم بدون گذشت به اون مرد بگیدکه دیروز ی حرفای دیگه ای میزدید چی شد همش را فراموش کردید و حق ندارید زیرهمه حرفاتون بزنید و انقدر خودخواه باشید.

وقتی هم که میادش بهش کنایه بزن یا جوری رفتارکن که تحت نظرت هست و کنترل موقعیت را توی دستت داری فکرنکنه الان دیگه اقابالا سر هست... به فامیل هم اصلا کاری نداشته باش اصلاوقتت رابرای متقاعد کردنشون هدر ندهمردم درک نمیکنن

الان که پدرشما فوت شدند ی جوری اقتدار خانوادت رابدست بگیر که شامل مادر و برادرت میشه 

درهر حال صبور باش و ذهنت را به مسائل باریک ریزنکن... وقتت راهم براشون هدر نده...

این خیلی مهم هست که هروقت میاد توی ذهنت،ذهنت رامنحرف کنی از اون موضوع و به خودت بگو الان چیزای مهم تری برای فکرکردن دارم یا بگو ی وقت دیگه بهش فکرمیکنم

بعد کم کم موجب میشه ارامشت رابدست بیاری...

الان که گفتید دیر به دیرمیاد و کم میمونه بنظرم نیاز نیس خونه جدابگیری فقط وقتی میادبخاطرخودت برو بیرون و...

ویتامین D هم اگر مصرف کنی خیلی برای روحیه و صبرو حوصله و اعصاب خوبه ضد افسردگی هم هست.

واینکه بعضی چیزا هست که اجتناب ناپذیرن بهتره سعی نکنی نابودشون کنی وبهتره کا موانع را به سمت هدفت دور بزنی..

تمرکزت رو بزار روی چیزایی که به اراده خودت وابسته هستن.

اینکه بخوای هی به اون مرد فکرکنی فقط نیروی تورو تحلیل میبره.‌‌...

سلام من که موافق نیستم، حوصله این بحث ها را هم ندارم،،دیوانه میشم،  من جای سوال کننده بودم نمیگذاشتم،این ازدواج صورت بگیره،** *******  **** ** **** ********* **** * ** ***** *** ***** ** *********** *** ********* ******* *** ******* بعضی کاربران میگن چی، همه چیز را توی نیاز جنسی میدانید، ابرو خانواده به باد بره، همه چیز را نابود کنی ،فقط برای نیاز جنسی،***** ** **** ****** *** ******* ** **** *** ************

واقعا از همه شما ممنونم که وقت میگذارید.

درسته نظرات متناقضه ولی باعث میشه درک بهتری از وضعیت پیدا کنم. 

این جمله از solo قشنگ بود: بهتره که موانع رو به سمت هدفت دور بزنی.

تا حدودی به نتیجا رسیدم.

و فکر کنم در ادامه جواب ها تکراری باشه.

از همه ممنون

اگر آقای نجفی صلاح بدونند این سوال بسته بشه.

اقای نجفی اسم پیام اخرم رو به سوال کننده تغییر بدید. ممنون

سلام دوست من...

اول از همه باید به شهامتت آفرین بگم که مشکلت رو مطرح کردی و تا حالا هم کار غیرعقلانی ای نکردی!

از دوستانی که توصیه به چندهمسری در اسلام رو بسیار مترقی یافته بودند و یا از آنسو، کتک زدن داماد توسط پدرزن را غیرت میدانستند عاجزانه خواهش میکنم خود را به روانپزشک (و نه روانشناس) معرفی کنند چرا که نیاز به بستری دارند!...

اما پاسخ شما سوال کننده گرامی:

ببین دوست من، ما در جامعه ای بزرگ شده ایم که یک باور ضد اخلاقی در آن حاکم است و آن این است که مرد بر زن و پسر بر دختر برتری دارد... این باور که کاملا ضد اصول پنجگانه اخلاق است؛ باعث شده است که در جامعه، وقتی در باره پسر و دختر صحبت میشود، آنها را نه به چشم دو انسان برابر که به چشم دو آلت تناسلی ببینیم که یکی از دیگری سرویس میگیرد... برای همین، دختر از مقام انسانی خود به مرتبه یک کالای جنسی فرو میکاهند که اگر در رابطه جنسی با پسری باشد، لکه دار شده و ارزش خود را از دست داده است و آن پسر است که از این دختر سوءاستفاده کرده ولو رابطه با رضایت و یا درخواست دختر بوده باشد!... و ای بسا در محیط های بسته تر، خویشان آن دختر، آن پسر را بکشند!!!... چرا که دختر کالایی است جنسی و یک کالا، نباید تا پیش از فروش (ازدواج شرعی) دست بخورد وگرنه خریدار(شوهر) آنرا نمیپذیرد... چون این کالا کمتر از پسر است، بی لیاقت تر از آن است که بتواند لذت ببرد و این پسر است که برتر است و قطعا لذت میبرد!!!... همه میدانیم که این باور غلط است و یک دختر نیز در رابطه جنسی و عاطفی با یک پسر، اگر بیشتر از پارتنر خود لذت نبرد، کمتر لذت نمیبرد و در چنین رابطه ای، دو نیاز اساسی دختران نیز که نیاز جنسی و نیاز عاطفی آنها است درست مانند پسر، برطرف میشود و دختر و پسر هردو به آرامش ذهن و جسم میرسند و  کسی از کسی سوءاستفاده نمیکند... اما در جوامع بسته و عقب مانده؛ دید کالایی به زن، به باور مریض "حرف مردم را چه کنیم" هم گره میخورد و گاها حتی فاجعه می آفریند... تا جایی که نه تنها رابطه جنسی و عاطفی دختر و پسر یا زن و مرد که رابطه جنسی و عاطفی یک زن با شوهرش هم میتواند مثلا برای برادر آن زن مشکلات روانی ایجاد کند... یا کار به جایی بکشد که مثل اتفاق تلخی که در مهاباد افتاد، پدری دخترش را بکشد برای اینکه در فلان کافه با پسری در حال صحبت دیده شده است!... در صورتی که زن و مرد هردو برابر هستند و هردو دارای نیازهای عاطفی و جنسی هستند که نیازی است که اگر برطرف نشود، آدمی را پژمرده میسازد...

من چند نظریه را مطرح میکنم... نخست اینکه تو باید گذشته را ورق بزنی و ببینی که دقیقا چه چیزی اذیتت میکند... آیا فقدان پدرت را هنوز نتوانسته ای بپذیری و به اصطلاح، هنوز برایش به درستی سوگواری نکرده ای و به این دلیل، شخصی که همسر مادرت شده را نمی توانی بپذیری و اینرا یک خیانت از جانب او و مادرت می دانی؟؟... اگر چنین است باید نخست پرونده زندگی گذشته را ببندی و با پذیرش و سوگواری برای فقدانی که داری، خودت را سبک و خلاص کنی و به زمان حال برگردی.

دومین سوالی را که باید پاسخ بدهی این است که آیا مشکل تو حرف مردم است؟. آیا فکر میکنی که مردم پشت سر تو و مادرت حرف ها و تصورات بدی دارند؟. اگر آری؛ باید بدانی که حرف و تخیلات مردم، چه در باره ما فکر بسیار بسیار خوب کنند و چه فکر بسیار بسیار بد؛ هیچ هیچ هیچ تاثیری در زندگی ما ندارد... ابدا تاثیری ندارد و این ماییم که حرف آنها را کارد و چاقو میکنیم و به خودمان آسیب میزنیم... این مردم تا نگویی که مُردم دست از سرت برنمیدارند و برخلاف فکر ما، اصلا به ما فکر نمیکنند و حتی بعد از ختم ما، بر سر اینکه نهار ختم را با نوشابه زرد یا مشکی بخورند سر دوراهی هستند!!... خیلی باید خر باشیم که اجازه دهیم حرف مردم برای ما تصمیم بگیرد و به ما آسیب بزند...

سوال بعدی در باب توضیحاتم است... آیا تصور تو از رابطه جنسی و احساسی مادرت با آن آقا است که تو را عذاب میدهد؟... اگر بله؛ باید توجه کنی که مادر تو در این رابطه لذت میبرد و از طریق درست آن که ازدواج است خواسته به نیاز عاطفی و جنسیش پاسخ دهد... غیرت به این معناست که نگذاریم اتفاق بدی برای اطرافیان و عزیزانمان بیفتد نه اینکه خودمان تبدیل به عذاب برای آنها شویم... تو پسر مادرت هستی و هرگز یک پسر نمیتواند نقش یک همسر را بازی کند... مثل گیاهی در گلدان که برای رشد هم نور میخواهد، هم خاک مناسب و هم آفتاب و هم کود، هر یک از ما برای اطرافیانمان یک نقش بیشتر نداریم... مادرت نیز انسان است و نیازمند همسری است که در یک تعهد سخت و سنگین قانونی به نام ازدواج، بتواند نیازهای مشروع و طبیعی عاطفی و جنسیش را پاسخ دهد و از زندگی لذت ببرد... پس تو نباید فکر کنی که همسر مادرت از مادرت سوءاستفاده میکند... او همدم و هم صحبت او است و در یک تعهد قانونی به نام ازدواج، و بدون زیرآبی رفتن، نیازهای احساسی و عاطفی و جنسی مادرت و خودش را تامین میکند و باعث میشود مادرت مثل گیاهی که به آن آب یا نور خورشید نرسیده، پژمرده و نابود نشود... آیا خواهر تو یا دخترت میتواند برایت جای همسر را پر کند؟؟ قطعا نه... آیا تو به هنگام عشقبازی با همسر آینده ات، از او سوءاستفاده میکنی یا به او عشق و محبت میدهی و نیازهایش را تامین میکنی؟... مادرت هم همینطور است با همسرش وگرنه اگر نیاز نداشت که ازدواج نمیکرد...

در مورد رابطه مادرت و همسرش هم حساس نشو، غیرت واقعی تو این نیست که کام مادرت را تلخ کنی که چرا بعد از فوت شوهرش، خواسته از راه درستش نیازهایش را با یک همسر قانونی ارضا کند... مادر تو یک انسان است... مقدس نیست... محترم است... چرا مقدس نیست؟... چون اصلا آدم مقدس نداریم... عزیزترین آدم های ما هم در درون بدنشان مدفوع دارند دوست من!!!... بنابر این اگر مادرت و همسرش با هم صمیمی هستند و از هم لذت میبرند، از شادی عزیزت باید شاد باشی و باید خوشحال باشی که مادرت راهی خلاف نرفته و از طریق درستش و با مردی که او نیز احساس و علاقه و زندگیش را حاضر شده با مادرت قسمت کند، شاد و خرم است... شوهر مادرت هم یک انسان است و او نیز به دنبال همسری است تا به او عشق و محبت دهد... او هم احساساتی دارد، نیازهایی دارد و اگر انسان خوب و ایده آلی برای مادرت باشد، باید از صمیم قلب شاد باشی که پس از فقدان پدر مرحومت، مادرت تنها نیست و توانسته دوباره عشق را تجربه کند و این ابدا و اصلا به معنای خیانت و یا فراموش کردن پدر مرحومت نیست؛ بلکه پذیرش فقدان او است و پذیرش اینکه نیازهای عاطفی و جنسی هرکسی، نیازهای سخت و سنگینی هستند و باید برطرف شوند... این معنی غیرت است... نه اینکه به بدترین شکل، بی غیرتی کنی و بخاطر مسائل ذهنی و تابوهای حل نشده ذهنی خودت، مادرت را پژمرده کنی... اگر چنین کنی مثل این است که به مادرت آب ندهی و یا غذا ندهی!!!... اگر مادرت به خودارضایی روی می آورد بهتر بود یا روابط پنهانی با کس و ناکس!... باید خوشحال باشی که چنین مادر عاقلی داری که پایش را کج نگذاشته و پس از سالها تحمل تنهایی، از راه درستش نیازهایش را برطرف میکند...

اما نکته آخر که بسیار به نظرم مهم است... چون آن فردی که با مادر شما ازدواج کرده فرمودید که دارای همسر هست؛ بنظرم بزرگترین خدمتی که میتوانی به مادرت بکنی این است که آگاهش کنی که برای این مرد مشخص که همسرش را رها کرده؛ مادر شما تنها یک معشوق دم دستی است!...همین... باید با این مرد خائن سریعا به هم بزنند و اگر قصد ازدواج دارند؛ با کسی ازدواج کنند که خائن نباشد... بلکه قلب و روح و جسمش متعلق به مادر شما باشد... همسر دوم و سوم و این حرف ها سرپوشی برای خیانت مردان شده انگار... آن مرد که به همسر خودش خیانت کرده و متاسفانه با مادر شما ازدواج کرده را باید هرچه زودتر رها کند مادرتان... و با مردی لایق و شایسته و وفادار ازدواج کند... مادرتان یک زن مجرد هستند که قطعا لیاقتشان خیلی خیلی بیشتر از اینهاست که زن دوم یک خائن باشند و معضوقه ای دم دستی!... قطعا فرد مناسبشان را خواهند یافت...

موفق باشی دوست من