سلام دوستان عزیز ...
من یه دختر ۲۶ ساله هستم، یه خواستگار دارم که پسرعموی منه، چند بار اومدن و رفتن و با جواب منفی من مواجه شدن، من هیچ علاقه ای به این خواستگار ندارم، هیچ حسی تو این ده سال که اومدن رفتن تو وجود من نسبت به ایشون پیدا نشده.
چند روز پیش اومدن و من باز ردشون کردم، با خودم که خلوت میکنم میگم زندگی که توش هیچ احساسی از طرف من بوجود نیومده، چه جور میشه شکل بگیره، هم من اذیت میشم، هم اون گناه داره، ازدواج بچه بازی نیست که ریسک کنم و بگم شاید بعدا علاقه بوجود اومد ... .
تو رو خدا با نظرات تون کمکم کنید، من خیلی میترسم که نکنه آه اون دامن منو بگیره، خیلی افکار منفی میاد تو سرم که نکنه دیگه فرصت ازدواج پیدا نکنم.
شرایطم برای ازدواج با دختر عموم کمی پیچیده است
منو دختر عموم که ازم بزرگتره نسبت بهم علاقمند شدیم
چطور مادرم رو راضی کنم که با یه دختر بزرگتر از خودم ازدواج کنم؟
بزرگتر بودن زن از مرد مشکلات خاصی بوجود میاره ؟
دختر عموم رو دوست دارم ولی نمیدونم چیکار کنم
منو دختر عموم که ازم بزرگتره نسبت بهم علاقمند شدیم
مرتبط با ازدواج فامیلی:
یه بهونه مقبول برای نه گفتن به خواستگار فامیل می خوام
در خواستگاری های آشنا و فامیل ،جواب رد دادن بهشون سخته
چطوری به پسر عموم بگم که خواستگاری نیاد
اگر بخوایم ازدواج فامیلی کنیم به مشکل بر میخوریم؟
نتیجه ی وحشتناک و غیر قابل تحمل یک ازدواج فامیلی
ازدواج فامیلی ممنوع ممنوع ممنوع ... به هیچ وجه !
نحوه رد محترمانه و بدون کدورت خواستگار فامیل
اگر بخوایم ازدواج فامیلی کنیم به مشکل بر میخوریم؟
← ازدواج فامیلی (۸۹ مطلب مشابه) ← رد کردن خواستگار فامیل (۲۹ مطلب مشابه) ← خواستگاری از دختران فامیل (۸ مطلب مشابه)
- ۳۴۱۷ بازدید توسط ۲۵۶۲ نفر
- سه شنبه ۱ مرداد ۹۸ - ۱۱:۱۸