سلام

من یه دختر ۲۶ ساله هستم که از یه مساله بشدت به تنگ اومدم، زندگی برام جهنم شده و هیچ راه حلی براش ندارم ، دلم میخواد زندگیم تموم بشه تا شاید دیگه راحت بشم. تنها چیزی که به ذهنم رسید اینه که اینجا سوالم رو بپرسم شاید کسی به واسطه داشتن تجربه ی شخصی بتونه کمکم کنه.

مشکل من و خانواده ام رفت و آمد زیاد فامیل هامون هست، از وقتی که بچه بودم آرزوی یه روز تنها بودن تو خونمون رو داشتم، آرزوی یه ذره حریم خصوصی ، انگار خدا از روز اول آسایش رو برای ما نخواسته. دیگه جونمون به لبمون اومده هر کسی هرکاری داره راهش رو میکشه میاد خونه ما، باید همه چی هم فراهم باشه غذاهای جور واجور، پذیرایی مفصل و اینترنت وای فای و حتی با خودشون لباس نمیارن باید از لباس های ما استفاده کنن.

ما تو یکی از مراکز استان زندگی میکنیم اینجا هزینه های زندگی بالاست خونه ها کوچیکه، جا نداریم، خدا شاهده من دو سال یه تیکه لباس نخریدم که به پدرم فشار نیاد بقیه خواهر برادرام هم تا جایی که میتونن رعایت میکنن ولی خب هزینه ی خورد و خوارک مون بخاطر رفت و آمد زیاد، اونقدر بالا هست که به بقیه ی زندگیمون نمیرسیم، نه یه مسافرت نه حتی یه تفریح توی شهر خودمون.

خدا شاهده بارها شده یه بعد از ظهر به دل خوش میگیم بریم پارکی جایی هنوز پامون نرسیده زنگ میزنن ما پشت در خونتون هستیم کجایین! مجبوریم نرفته برگردیم. کارم هر روز شده گریه و زاری همه فهمیدن یه مشکلی دارم. خودم و و خواهر و برادرم همه ارتباط تلفنی و مجازی رو قطع کردیم کسی هم میاد سعی میکنیم خیلی رسمی برخورد کنیم ولی انگار که انگار ، هر کی میاد اینجا چند روز میمونه و میگرده و به روی خودش هم نمیاره،

خونه مون شده عین یه هتل ، خدا شاهده رخت خواب زیرپاشون هم ما باید جمع کنیم دست به سیاه و سفید نمیزنن وکلا خیلی بی ملاحضه ان، ناراحت از اینم که این همه احترامشون میکنیم دریغ از اینکه یه بار یه تلفن خشک و خالی بزنن بگن حالتون چطوره! یا حداقل ما رو دعوت کنن خونشون، به قرآن زندگی برامون جهنم شده، مادرم مثل شمع هر روز داره آب میشه ، هزار درد و مریضی داره باید هم همیشه سرپا باشه دیگه توان پذیرایی رو نداره...

تو رو قرآن اگه شما تجربه ی مشابهی داشتین بیاید بگید ما چه گلی به سرمون بگیریم که یه ذره رنگ آسایش رو ببینیم


مرتبط:

از مهمون بدم میاد

مگه چقدر میشه یک مهمون رو تحمل کرد؟

راحتی مهمون براتون مهم تره یا راحتی خودتون؟

توانایی اینکه بشینم کنار مهمون ها و بخوام خوش رو باشم رو ندارم



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) مهمانی دادن و مهمانی رفتن (۸ مطلب مشابه)