خانواده برتر

سلام بر همه

در شرایط کنونی تا یه پسر بخواد یه مدرک قابل قبول دختر خانوم ها روبگیره، مثلا فوق، سنش رفته رو 27. فارغ التحصیل هم که شد تازه باید بره سربازی. تا بیاد سربازیش تموم شه رسیده به 29. بعدش تازه یکی دو سال از عمرش صرف پیدا کردن کار میشه. پیدا  که کرد (اگه کارش معمولی باشه) حداقل 3 سال باید ماه به ماه حقوقشو بزاره کنار تا یه پس انداز کوچیک داشته باشه. (تا اینجا سنش شده 34-35). 

35 سالش شده و یه پس انداز کوچیک داره، اما هرجا میره خواستگاری دختر خانم ها ازش توقع آنچنانی دارن. خوب پسر داستان ما یه مدت سرخورده میشه و تصمیم میگیره فعلا ازدواج رو بی خیال شه. عوضش سفت میچسبه به کارش و روز به روز بیشتر پول در میاره. بیشتر بیشتر. بیشتر و بازم بیشتر. خلاصه این آقا پسر الان سنش شده 43 ساله.  با یک شکم گنده. که به زور میتونه پنهانش کنه. اما بلند شده با مادر پیرش رفته خوستگاری. خواستگاری یه دختر 21 ساله. دختره هم که چشمش به پولای اونه از خداشه. خلاصه ازدواج سر میگیره اما بعد مدت کوتاهی اختلافات بروز پیدا میکنه. دختر دلش میخواد بره سینما، آقا حال نداره. خانوم دوست داره دست شوهرش رو بگیره و تو خیابون با هم قدم بزنن، اما شوهرش میگه این لوس بیازیا چیه. آقا همش دلش میخواد اخبار ببینه، دختر خانوم خسته شده و دلش میخواد یه سریال عشقولانه ببینه. خلاصه زندگی میشود جهنم. تازه بچه هام که وارد زندگی میشن به علت تفاوت سنی زیاد با پدرشون، همیشه هزار جور مشکل دارن. از جمله این که فکر میکنن باباشون زیادی پیره. وقتی میاد مدرسه دوستاش مسخرش میکنن و همش بهش میگن باباشو. باباشو.

اما بگم واستون از دختر قبلی. همون دختر خانوم محترمی که چند سال پیش اون آقا پسر 35 ساله رو شوت کردن بیرون. به بهانه بی پولی. متاسفانه سالهاست که دیگه امیدی به ازدواج نداره و داره تک و تنهاتو یه آپارتمان زندگی میکنه. روزی نیست که حسرت رد کردن خواستگارای قبلشو نخوره. احساس پوچی میکنه. زندگی خسته کننده. همسایه ها رو که میبینه که چطور خونوادگی میرن پیک نیک و شاد و شنگولن و بچه هاشون آتیش میسوزونن بغض گلوشو میگیره.

متاسفانه این شده وضع زندگی و ازدواج جوونای ما. حالا بزارید سناریوی بعدی رو براتون تعریف کنم.

پسر داستان ما حدود 25 سالشه. لیسانس داره و قراره بزودی بره سربازی و بعدش با یه دختر خانوم22 ساله که فعلا با هم نامزدن ازدواج کنه. دختر خانوم هم داره لیسانسشو میگیره. اونا واقعا همدیگه رو دوس دارن. در طول مدت خدمت هروقت پسر خسته میشه و کم میاره با یه تماس با عشقش، حالش خوب میشه و بالاخره 2 سال سربازی رو با همه خاطراتش سپری میکنه. پسر قصه ما در طول خدمتش چون میدونه مسئولیت یه زندگی رو بر عهده خواهد گرفت، برنامه ریزی های لازم رو برای اشتغالش کرده و سربازیش که تموم میشه بلافاصله میره سر کار. خلاصه اونا پس از مدت کوتاهی و با کمک خونوادهاشون میرن سر زندگی و واقعا زندگی خوبی دارن.

----------------

هدفم از مطرح کردن سناریوهای بالا این بود که بگم توقع بالا داشتن و دیر ازدواج کردن چه نتیجه ای داره. دختر خانمای عزیز، آقا پسرای گل، داشتن تحصیلات بالا خوبه اما نه به قیمت از دست دادن آینده. داشتن مدرک بالا  دلیل بر شعور و معرفت نیست. پس زندگیتونو خراب نکنید. عمرتونو بی خود تو دانشگاه تلف نکنید. موقع ازدواج همه چیز رو تمام و ایده آل نخواهید. بزارید در طول زندگی ایده آل ها ساخته بشن. مطمئن باشید لذتش هم بیشتر خواهد بود و اون موقع بیشتر قدر زندگیتونو میدونید. یا علی.

به کابوی تنها 

(خب قربون اون قد و بالات ما همین داریم میگیم !!!) درسته اینجا فضای مجازیه و کسی کسی رو نمیشناسه ولی دلیل نمیشه هر حرفی بزنید  ، خوشم نمیاد کسی باهام اینجوری حرف بزنه چه مجازی باشه چه واقعی ، شما هم بهتره پسر خاله نشید .

حرفاتون تو کامنت قبلی چیز دیگه ای میگفت اینکه پسر به سر دخترم زیاده و .....  ببین برای پسر یه کم شرایط فرق میکنه درسته مسئولیت پذیری و سالم و پاک بودن و اخلاق و جنم کاری داشتن پسر در درجه ی اول اهمیت قرار داره ولی در کنارش به شغل هم نیاز داره و بدون شغل و درآمد حداقلی نمیتونه زندگیش رو بچرخونه پس اگه گاهی رو این مورد خانواده ها سخت میگیرن باید تا حدی بهشون حق بدید  ، البته منظورم این نیست که حتما شغل ثابت و رسمی باشه به قول شما قراردادی ولی حداقلش این باشه که بتونه زندگیش رو اداره کنه ، به قول یکی از آشناهامون میگه هیچ کس نمیگه دامادت خوشگله یا نه ولی همه میپرسن دامادت چه کاره است پس شغل آقایون مهمه .

اون دختر 69 که گفتین بدون سوال و جواب کردن گفته نه احتمالا خودش کسی رو زیر نظر داشته و دلش پیش کس دیگه ای بوده ، در مورد بقیه ی موردایی هم که گفتین حق با شماست بالاخره آدم باید طرف رو ببینه و شرایطش رو بسنجه  ، باهاش صحبت کنه بعد در موردش تصمیم گیری کنه ، من نمیدونم شرایط شما چیه و نمیتونم قضاوت کنم ولی گاهی پیش میاد آدم تلفنی رد میکنه برای منم پیش اومده که تلفنی رد کردم البته با سوال و جواب کردن و با دلیل  نه الکی ، خب گاهی شرایط طرف مقابل  با شرایط شما به هیچ وجه هماهنگ نیست وبهم نمیخورید خب چرا باید مزاحمشون بشی و از کارو زندگی بندازیشون بعد جواب منفی بدی .

 اینکه میگید دخترا گرفتار ظواهرن  و الن و بلن و رفتاراشون درست نیست خب پسرا هم همینن ، ما دخترا هم اگه بخوایم از این موارد بگیم زیاد هست یه موردش چند ماه پیش بود که یه خانوم تماس گرفتن خونمون و گفتن برای امر خیر مزاحم میشیم جالب بود فقط از مادرم پرسیده بود دخترتون شاغل هست یا نه ، تا فهمیده بود شاغل نیستم گفته بود  دنبال دختر شاغلیم و دیگه هیچی نپرسیده بود انگار معیارشون فقط شاغل بودن دختر بود اونم استخدامی  خخخخ نکته ی جالبش این بود که پسره خودش شغل رسمی نداشت و تو یه شرکت خصوصی کار میکرد خخخخ  میخوام بگم توقعات پسرا هم این مدلیه و همش مقصر ما دخترا نیستیم ، این چیزا هست هم در مورد خانوما هم آقایون .

به همین دلیل می بینی دختربچه های ترگل و ورگل در کمتر از سیم ثانیه به همسن باباشون شوهر می کنند

اینم بگو که کمتراز به قول خودت سیم ثانیه طلاق میگیرن ، امروز ازدواج میکنن  فردا طلاق میگیرن ، انگار زندگی خاله بازیه تا خوششون نمیاد طلاق میدن میرن دنبال گزینه ی بعدی ، زندگی ها هیچ دوامی نداره هر کی رو میبینی دارن جدا میشن .

دیگه دختر 29 30 اگر بخواهی بری سراغش همه میگن وای بزرگ وای زن زود شکسته میشه  خب پسر 29 30 هم همینه مگه اون بزرگ نیست ؟ مگه  ظاهرش تغییر نمیکنه همون طوری مثل 20 سالگیش خوب می مونه ؟ مشکل پسرا اینه سن خودشون که میره بالا به نظر خودشون هیچ تغییری نمیکنن ولی دخترا اگه سنشون بره بالا میگن شکسته شده ، اینا یه مشت چرندیاته ، به نظرم تا دخترو ندیدی نمیشه با توجه به سنش درموردش قضاوت کنی ، بعضی از دخترا بی بی فیسن و ظاهرشون خیلی کمتر از سنشون نشون میده نمونش خودم هر کی ببینه میگه نهایت 22 23 باشی ولی شما پسرا تا میگن دختره 28 یا 29 یا 30 سالشه فکر میکنید یکی مثل مادرتونه ، والا  الان دخترای دهه هفتاد رو میبینم ظاهرشون خیلی بیشتر از ما شصتیا نشون میده البته همشونو نمیگما ولی اکثرا اینجورین .

 البته در این مورد برای من  مهم نیست  که شما پسرا چطوری فکر میکنید  هر جور دوست دارید فکر کنید و نصمیم بگیرید هر کس اختیار خودشو زندگیشو داره ، بالا خره هر کس یه قسمتی داره  هر چی خدا بخواد همون میشه .