کی باورش میشه من پسری 29 ساله با دختری 5 ساله ازدواج کردم؟
من 29 ساله و همسرم 18 ساله. پسر عمو و دختر عمو هستیم. همسرم تک فرزنده عزیز مامان و بابا به دلیل بزرگ شدن در ناز زیاد الان با رفتاراش چند سال پیرترم کرده . 8 ماهه ازدواج کردیم ولی هنوز اخلاقش عوض نشده. همش پفک، چیپس، آلوچه، پاستیل...میخوره و اگه خیلی گشنه باشه کیک! و غذا با کلی داد و بیداد من، از ترس یکم میخوره. خونه مون رو مثل مهد کودک کرده پر از عروسک و شاسخین های گنده، کله شق و لجباز مثل بچه ها یه جا میخواییم بریم پدرم رو در میاره از بس میگم اینقد آرایش نکن یا مانتو زیاد کوتاه نپوش که آخرش با قهر و دعوا به حرفم گوش میده.
همه ش غر میزنه، 24 ساعته رو اعصابم قدم میزنه که تا سرش داد نزنم ساکت نمیشه. برای لج با من عمدا لباسام رو با اتو میسوزونه یا کتاب هام رو قایم میکنه دنبال شون بگردم، خودش رو هم به مریضی میزنه که دعواش نکنم، منم دلم میسوزه هیچی نمیگم البته نه همیشه.
هر روز میخواد بره خونه باباش اگه نذارم 24 ساعته بالا سرم گریه میکنه که دلم واسه مامانم تنگ شده! فکرش رو بکنید! مثل مجردی هاش میخواد با دوستاش بگرده که با کلی اعصاب خورد کن های من یه کم کوتاه اومد، فکرش رو بکنید 5 صبح برای سرکار رفتنم، با پریدن روی تخت بیدارم میکنه منم با فکر اینکه داره زلزله میادا از خواب بلند میشم.
تا ربع ساعت میخنده بعد بلند میشه صبحانه بذاره، اصلا بلد نیست آروم راه بره همش میدوه تا الان 4 یا 5 بار از پله ها افتاده که خدا رو شکر صدمه جدی ندید. فکر کنم نگاه کردن به تام وجری براش از گوش دادن به حرفای عاشقانه من، جذابتر باشه!
غذا که چه عرض کنم بیشتر از بیرون میگیرم هر وقت درست کرده یا سوخته یا نپخته که اگه نخورم ناراحت میشه که کلی برات زخمت کشیدم! منم به خاطرش یه کم میخورم، کوتاه میاد.
وقتی بارون میومد میرفت تو حیاط زیر بارون میدوید که بازم با کلی دعوا و داد و بیداد میوردمش تو خونه که تا 3 هفته تب و لرز داشت.بهش میگم دیدی تب کردی؟ میگه تقصیر خودته مواظبم نبودی! من که تو خونه مون حرف حرف من بود و خواهر برادرهام و حتی پدر مادرم به نظرم احترام میذاشتن الان با این دختر 18 ساله سر هر موضوعی باید 3 ساعت بحث کنم.
راستش الان یه ماهه گیر داده که
دیگه جلوگیری نکنیم و بچه میخواد. بهش میگم بچه واسه چته؟ میگه تو همش سرکاری
من تنهام بیرون هم نمیبریم،پس حداقل با بچه مون سرگرم بشم باهاش بازی
کنم! به نظرتون دلیل قانع کننده ای هست؟
شما میگید من با این غذا خوردنش و ضعیفی بدنش و دویدن های بچگانش و از همه مهمتر سنش، بذارم باردار بشه؟
ازش دل زده نشدم ولی بهونه گیری هاش یه کم خسته م کرده، چکار کنم؟
مرتبط:
به نظرم خانمم ضرر کرده با من ازدواج کرده !
هر وقت به خانمم میگم دوست دارم، میگه فقط همین؟
حس میکنم خانمم از علاقه من به خودش داره سوء استفاده میکنه
خانمم بیرون خونه شیک پوشه ولی تو خونه شلخته
خانمم گیر دادن که من از لباس پوشیدن شما خوشم نمیاد
← مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه)
- ۶۴۴۳۲ بازدید توسط ۵۰۳۵۸ نفر
- دوشنبه ۲۵ فروردين ۹۳ - ۱۸:۰۶