سفیر :
به نظرم خانمم ضرر کردن، با من ازدواج کردن !!! ههههه
اگه از خصوصیات خوب ایشون من بخوام براتون لیست کنم ...اوووووه ... این صفحات جواب نمیده !! کم میارن ..( اینایی که میگم فقط بخشی از حس خوبمه از بودن با همسر عزیزترازجونم!!)
بعضی موقع ها که نگاشون میکنم باخودم میگم : فقط میتونم بگم حیفــــــــــــــــت!!!
مگه چه گناهی کرده بود که باید به پست من میخورد؟؟!!! وقتی که قطار قطار خاطر خواه داشت...خـــــــــــدایا مگه من چه ثوابی کرده بودم که تو باید هدیه ای به این با ارزشی رو به من میبخشیدی!!
(بعدش میگم بنده من اگه پشیمونی تا یه تجدید نظری کنیم حالا ،مث اینکه چاره ای نیست دیگه!!؟؟؟ بعدش فوری جواب خودم ومیدم میگم ،خــــدا ! ...خـــــدا !!.... غلط کردم با کدوم( ط ، ت) نوشته میشد؟؟ هههههه
من از زمانی که فهمیدم ایشون بختم هستن ،به یکباره احساس کردم دنیام رنـــگی شد وتمام رنگا قبل اشنایی با ایشون برام سیاه وسفید شد... حس کردم قلبم جا باز کرد وچند برابر شد چون عشق خیلی زیادی رو در خودش به یکباره جا داد... واقعا این حس برام خیلی قشنگ بود ...حتی بعضی موقع ها حس میکنم با عمل جراحی قلبم جا باز کردو بخشی عظیمی به اون پیوند زده
شد. .. .. چون خودمم باورم نمیشه هنوزم که هنوزه!!!.تازه فهمیدم نفس کشیدن یعنی چی!! من از کل عمرم اگه هیچی هم عایدم نشه ،این حس رو برتر از تمام قشنگیا ودلخوشی های دنیا میدونم... (هرکی بگه لافه ..تخیله.. باید بگم که" بر دروغگو لعنت" حتما طرف عاشق نشده یا اگرم شده به بلوغ نرسیده عشقش ..چه بسا که بعضیا عشق صادقی هم ندارن!! وتجربه هم نمیکنن تا اخرعمر!!!)
ــــ
انقدی دوسشون دارم که واسه یه بلند شدن ونشستن سادشون هم دلم به شدت میلرزه و دلواپسه، حتی دلم واسه سرخاروندن، انگشتر تو انگشت چرخوندن ، لباس تکوندن واسه همه وهمه... ریز ریزرفتاراش تنگ میشه بارها واسه یه اتفاق کوچیک اینچنینی دلم تنگ میشه وازشون میپرسم چرا؟... چرا؟.. دعا دعا میکنم انگشتره بچرخه برعکس شه بیان دوباره برگردوننش سر جای اولش...
اگه هزار بارم یه کلمه ای روشنیده باشم ،بعد یه بار اززبون ایشون بشنوم حس میکنم اولین باره که یکی تو کل دنیا اینو داره بکار میبره ،حتی اگه ازکودکی از اون کلمه خوشم نیومده باشه، کافیه یه بار از زبون ایشون بشنوم ..دیگه تموم ..خوشم میاد.. برام پیش اومده یکی که بهم بدی کرده رو دیدم و اون جمله یا کلمه رو اتفاقی گفته ..من اونوهم دیگه دوس دارم وبدی هاش راحت یادم میره!!!! چون یه بار قبلا از زبون عشقمم شنیده بودم!!!! کلا از وقتی با ایشون اشنا شدم رابطم با دنیا ومردمش بهتر شده!! واسه همینه که میگم احساس کردم قلبم بزرگ و وسیع شد وجا باز کرد(خدا شاهده برتک تک حرفام!!)
بعضی موقع ها عذاب وجدان بهم دس میده ، میگم اخه خدا چی میشد منم مثل ایشون اینقد خوب بودم تا این احساسای قشنگی رو که من از بودن با ایشون بهم دس میده ،بهمون اندازه ویا خیلی بیشتر به ایشونم دس بده و حالشون خوب بشه از بودن بامن ...
کی باورش میشه که با یه دختر 5 ساله ازدواج کردم؟
هر وقت به خانمم میگم دوست دارم، میگه فقط همین؟
حس میکنم خانمم از علاقه من به خودش داره سوء استفاده میکنه
خانمم بیرون خونه شیک پوشه ولی تو خونه شلخته
← تجربیات زوج های موفق (۳۲ مطلب مشابه)
- ۵۲۱۶ بازدید توسط ۴۱۵۴ نفر
- دوشنبه ۱۹ خرداد ۹۳ - ۲۳:۱۳