سلام

پسری هستم 23 ساله ، مدرک کاردانی دارم و سربازی هم رفتم ( دو بار سرباز نمونه شدم ) تو خانواده ای زندگی میکنم که از لحاظ مالی هیچگونه مشکلی نداریم پدرم شغلی داره که درآمد خیلی بالایی داره ولی به همراهش اعصاب خوردی های زیادی هم داره ، بخاطر پیگیری مطالبات و هماهنگی ها به همین خاطر همیشه  اعصابش خورده و هر زمان وارد خونه میشه موجی از استرس رو هم به همراه خودش میاره و توی خونه مدام به همه چیز گیر میده و غر میزنه تا حدی که وقتی هم مهمونی میاد خونه مون دست از کارش بر نمیداره و اعصاب اونا رو هم خورد میکنه .

به همین خاطر الان چند سالیه که هیچکس سمت خونه ما نمیاد و با کسی رفت و آمدی هم نداریم الان چند ماهیه که من شدم دستیارش و یکسری از کاراشو براش انجام میدم ولی هر چقدر هم که کارمو دقیق انجام بدم فایده نداره و همراه با تشکر کردن همش از کارم ایراد میگیره طوری که واقعا هر کسی منو میبینه میفهمه چقدر دارم تحمل میکنم و مثل سوهان روح میمونه ولی دیگه خسته شدم و نمیتونم تحملش کنم .

من کاری که بهم میدن رو درست انجام میدم و خیلی آدم دقیقی هستم ولی نمیتونم اونو راضیش کنم اینم بگم واقعا آدم بی احساس و خشکی هست و تو این 23 سال هیچ صبحتی به غیر از سوال و جواب های روزانه با هم نداشتیم حتی نمیدونست مدرسه ام کجاست دانشگاه کجا میرم و فقط یه پولی میزد به حسابم و خدافظ .

به شدت هم مخالف درس خوندن من بود و شرایطی رو ساخت که نتونم ادامه تحصیل بدم چون هر بار که ازش پول میگرفتم مستقیم یا غیر مستقیم بهم میگفت یک مفت خوری بیش نیستم و فقط دارم بهش زیان میرسونم .

بخاطر همین نتونستم تو مسیری که علاقه دارم زندگیمو پیش ببرم و منو به سمتی برد که خودش دوست داشت و علاقه داشت ولی هیچوقت نخواست بفهمه من مثل او نیستم و مثل اون فکر نمیکنم .

الانم شدم یه آدم بلاتکلیف چون نه به کار اون علاقه دارم نه به خودش چون هر بار میبینمش تمام بد و بیراه هایی که بهم گفته میاد تو ذهنم و نه مثل اون طمع دنیا رو دارم چون مخارج خانواده ما با ده درصد درآمدی که داره اداره میشه و خانواده پر خرجی نیستیم ولی اون ولی اون دست بر نمیداره و همش دنبال پوله .

من آدم درونگرایی هستم و ترجیح میدم یک شغل یک نفره داشته باشم ولی پدرم به شدت آدم برونگرایی هست و از اینکه ده نفر زیر دستش کار کنن احساس غرور و لذت میکنه . به فکر ازدواج هم نیستم چون اون طوری تا آخر عمر اسیرش میشم و باید تحملش کنم چون نیاز مالی خواهم داشت .

چند ساله که همش به ترک خونه و زندگی مجردی فکر میکنم ولی هیچ زمان جرات شو پیدا نکردم . شما بگین من چیکار کنم ؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) جهت اطلاع پدران و مادران (۱۵۸ مطلب مشابه)