خیلی خسته م از خودم خسته شدم از اینکه مثل دختر بچه ها همه ش توی خیالات عروسی باشمُ از این رویاهای بچگونه خسته مُ سی و نه ساله شدم مدام با خودم تکرار می کنم تو الآن یک زن چهل ساله و بالغی چرا درست نمی شی؟!
ظاهرم با باطنم خیلی فرق میکند یک ظاهر موجه و مقبول از نظر اخلاق و رفتار ولی باطن داغونم. محجبه هستم ولی مدام به خودم تشر می زنم مراقب نگاهت به نامحرم باش مراقب طرز صحبت کردنت باش مراقب حرکاتت باش. هیچ کس حتی به ذهنش هم خطور نمیکند که من چقدر باید مراقب باشم که خودم آبروی خودم را نبرم.
مربی کودک هستم امّا گاهی کار هست گاهی نیست نگران آینده هستم فرصت ازدواج داشتم ولی پدرم به امید خواستگار بهتر مخالفت کردند به گذشته کاری ندارم. حال الآن منو داغون کرده اهل فیلم و عکس ناجور نیستم ولی داستان زیاد می خونم برام مثل سیگار کشیدن بعضی آقایون شدهُ وقتی حالم بده یک داستان عاشقونه آرومم می کنه.
می خوام از فاز ازدواج بیام بیرون می خوام این حال بد تموم بشه می خوام بزرگ بشم می خوام مثل یک زن بالغ چهل ساله باشم.
← ازدواج و مسائل گوهران کشف نشده (۱۳۳ مطلب مشابه) ← خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه) ← درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)
- ۲۴۷۴ بازدید توسط ۱۷۰۵ نفر
- يكشنبه ۴ دی ۰۱ - ۲۳:۰۶