سلام
من **** 28 ساله هستم و تقریبا * ساله که ازدواج کردم از زندگیم کاملا راضیم ولی یک ساله یک مشکل داره روحم رو عذاب میده
شوهرم 30 سالشه و تحصیل کرده ست از بچگی با خاله ش که همسن خودشه بزرگ شدن و خیلی صمیمی بودن و الانم با هم صمیمی هستن مثلا خاله ش بهش پیام می فرسته میگه عشقم نفسم البته شوهرم مراعات میکنه ولی خاله ش شورش رو در میاره.
اخیرا زندگی خاله ش به طلاق کشیده شد که شوهرم بلند شد رفت یک فصل شوهر خاله ش رو کتک زد که آخر سر هم دیه داد، الان خاله ش طلاق گرفته و مبدا آرامشش رو شوهر من میدونه، دائما خونه ماست، جلوی من شوهرم رو بغل می کنه می بوسدش، به من میگه قدر این مرد رو بدون خوشبخت ترین زن دنیا.
خلاصه شوهر من واقعا خیلی دوست داشتنی هستش چون در عین شجاعت خیلی مهربونه به ویژه با مظلوما و کلا از هر نظری ایده آله من خودم همیشه بهش از خودم بیشتر اعتماد دارم
من حسادت نمی کنم ولی رفتار خاله ی شوهرم خیلی زننده ست. معمولا هفته ای دو بار خونه مون میمونه، به نظرتون باید چیکار کنم با شوهرم رودربایستی دارم تو این مدت حتی یک بار هم با هم بحث نکردیم، دوست ندارم ناراحت بشه، خودش هم دوست نداره این شرایط رو ولی رو خاله ش هم غیرت داره، هم خیلی رودربایستی داره، نمی خواد دل خاله ش بشکنه. نمی دونم چیکار کنم گیج شدم.
مرتبط :با حسادت های بی جا، زندگی رو به خودم و شوهرم زهر کردم
به خاطر حسادت فاصله م داره با شوهرم زیاد میشه
چرا باید نسبت به زنی که ابزار جنسی بوده حسادت کنم ؟
به همه در مورد حسادت مشاوره میدادم ولی ظاهرا گرفتارش شدم
فایل صوتی پیرامون مسئله ی حسادت
حسادت بعضی از خانم ها نسبت به یک دیگر بلای جان مردهاست
به رابطه ی مادرم و خواستگارم کمی حسادت می کنم
خیلی حسودم دلم نمیخواد شوهرم به غیر از من با کسی بخنده
← مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)
- ۱۰۰۵۴ بازدید توسط ۶۹۷۸ نفر
- چهارشنبه ۲۸ آبان ۹۳ - ۱۵:۳۹