سلام

دختر هستم، واقعیتش هیچ مشکل خاصی در زندگیم ندارم. پدر و مادر مهربون و رفیق و زحمت کش و واقعاً دلسوز،وضع مالی نسبتا خوبی هم داریم و پدر و مادرم خیلی برای رفاه و خوشحالی مون زحمت میکشن من درسته توی ذهنم آدم زیاده خواهی هستم امّا به خدا هیچ وقت به زبون نیاوردم و از خانواده م چیزی نخواستم که توان فراهم کردنش رو نداشته باشن و خودشون هم تقریبا هر چیزی که بقیه دارن رو سعی کردن برام تهیه کنن یا هر چیزی هم که توان خریدش رو تو اون دوران نداشتن بدون اینکه حتی من به زبون بیارم و ازشون درخواستی داشته باشم.

پس انداز کردن و وام گرفتن و برام خریدن مثلا همین چند وقت پیش یه ماشین خوب برام خریدن، امّا نمی دونم چه مرضی هست که همیشه در ذهن خودم در حال مقایسه ی خودم با آدم های خیلی پولداری که زندگی های لاکچری شون رو توی اینستاگرام و یوتیوب به نمایش می ذارن هستم و حسرت می خورم. 

یه طوری شدم که دیگه با اینکه می دونم ناشکریه امّا همه ش شاکی ام از خدا که چرا من جای فلانی نیستم و … . خانواده م  بیشتر از اونچه که در توان شون بوده برای ما زحمت کشیدن. امّا آخه این قسمتش دیگه مربوط به خدا میشه و می شد منم جای یکی از این پولدارهای مرفه و بی درد باشم.

یه هم کلاسی دارم که از ترم یک با هم صمیمی شدیم پدربزرگ دوستم کارخونه دار هست و توی استان مون همه میشناسنش ،خونه ی آنچنانی و ماشین های آنچنانی ،حتی یه مدتی فقط برای کلاس سوارکاری می رفت ترکیه و برمیگشت، من واقعاً احساس بدبختی می کنم با اینکه خودم می دونم کار اشتباهی هست.باید چه کار کنم واقعاً؟ نیاز به روانشناس دارم؟ کار خاصی باید انجام بدم که چنین افکاری سراغم نیاد؟

 

پیشنهاد:

 

چکار کنم نسبت به پیشرفت اطرافیانم حسودی نکنم؟

من خیلی حسودی میکنم

دارم دیوونه میشم، نمیدونم چرا انقدر حسودم

حسود شدم، دلم نمیخواد کسی از من سرتر باشه

لطفا بگید چیکار کنم حسودی نکنم ؟

بابا چقد حسودی نکنیم ؟!


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه)