با سلام
اینجا میخوام مطالبی رو در حد فهم خودم بذارم .
از اینجا شروع میکنم که بدن ما از دو دو بَُعد روح و جسم تشکیل شده همانطور که بدن ما به غذا نیاز دارد ، روح ما نیز به محبت ، عشق و دوست داشتن نیاز دارد که بعضا نبود این محبت خصوصا در خانه و خانواده میتواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد .
ابتدا از یک مصداق ساده شروع میکنیم. بهترین و پاکترین مصداق محبت، محبت مادر به فرزند است. یکی از آثار محبت مادر به فرزند این است که به او خیلی توجه میکند. وقتی انسان چیزی را دوست ندارد، به آن توجه نمیکند و کاری به بود یا نبودش ندارد، اما وقتی چیزی را دوست دارد، ابتدا به آن توجه میکند و هر چه آن را بیشتر دوست داشته باشد، بیشتر به آن توجه میکند.
یکی دیگر از آثار محبت این است که میخواهد همیشه نزدیک محبوب باشد؛ مادر میخواهد فرزندش را بغل بگیرد، به سینهاش بچسباند و او را ببوسد. از دیگر آثار محبت این است که انسان از توجه و ارتباط با محبوب لذت میبرد و آرامش پیدا میکند. وقتی مادر فرزندش را در بغل میگیرد، آرامش پیدا میکند، اما وقتی از فرندش جدا میشود، نگران است.کمبود محبت در خانه، چه بین زن و شوهر و چه بین آنها و فرزندان، منجر به فروپاشی نظام خانواده میشود و خانواده بیمحبت و عاری از رأفت و مهربانی، افراد ناسالم و پرخاشگر و افرادی که دچار بیماری روحی و روانی هستند، تحویل جامعه میدهد.
کمبود محبت در خانه، چه بین زن و شوهر و چه بین آنها و فرزندان، منجر به فروپاشی نظام خانواده میشود و خانواده بیمحبت و عاری از رأفت و مهربانی، افراد ناسالم و پرخاشگر و افرادی که دچار بیماری روحی و روانی هستند، تحویل جامعه میدهد که قادر به پیشرفت و تعالی روحی و معنوی و حتی پیشرفت مادی نخواهند بود.
قرآن کریم با بیان نحوه موعظه لقمان حکیم به فرزندش، به بندگان میآموزد که هیچکس با اجبار، اکراه، تهدید و ارعاب، تابع قانون نمیشود و تأثیر و نفوذ توصیه و نصیحت چه در خانه و چه در اجتماع، نیازمند عطوفت و مهربانی است:
«و إذ قال لقمان لابنه و هو یعظه یا بنی لا تشرک بالله إنالشرک لظلمٌ عظیمٌ»
هنگامی که لقمان حکیم قصد توصیه فرزند خود به پرهیز از شرک را داشت، با پرخاش و تندی و قلدری، او را نصیحت نکرد؛ بلکه با جملاتی نظیر فرزندم، عزیزم و جانم، محبت او را به خود جلب کرد و پس از آن، توصیه خود را با اقامه دلیل و با استدلال بیان کرد و به او گفت: «فرزندم! مشرک نباش؛ زیرا شرک ظلم بزرگی است.»
بنابراین، اگر محبت در خانه و بین افراد خانواده، حکم فرما باشد، خانه و خانواده، سالم و رو به پیشرفت مادی و معنوی هستند، وگرنه افراد آن خانه عقدهای و مضر برای خود و اجتماع خواهند شد. این موضوع، علاوه بر تصریح قرآن کریم، به تجربه و در عرف اجتماع نیز اثبات شده است؛ یعنی خانواده پرخاشگر، تندخو و عاری از مهر و محبت، معمولاً فرزندانی ناراحت و زورگو و خودرأی دارند و نهتنها نشاط و شادمانی در چنین خانهای راه ندارد، بلکه تاریکی و ظلمت در آن خانه حکم فرماست و افراد آن مبتلا به مرگ تدریجی هستند.
بنابراین، ریاست مرد و مدیریت زن در خانه، مرهون مهر و محبت حاکم بین آنهاست و تربیت فرزندان صالح و شایسته نیز وابسته به همان مهر و محبت و عطوفت و مهربانی خواهد بود.
در پایان اینو میخوام بگم که یک توجه و محبت حتی خیلی کوچیک در بین اعضای خانواده مخصوصا پدر و مادر نسبت به فرزندشان و همچنین برادر به خواهر و خواهر به برادر که البته محبت از طرف برادر به خواهر حتی بسی مهم ترست به دلیل اینکه دختران احساسی ترند و نبود محبت در بین اعضای خانواده و خصوصا دریافت اون از جنس مخالف خود موجب مشکلاتی می شود که یکی از آنها جذب پسرانی از بیرون خانه و خانواده می شود که برای دریافت کمبود محبت دریافتی خود در خانه و خانواده رو به چنین راههایی می آورد .
از نظراتتون پیشایش متــشکرم .
با تشکر
← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) ← مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه) ← مسائل والدین (۵۴ مطلب مشابه)
- ۱۹۲۴ بازدید توسط ۱۳۸۷ نفر
- دوشنبه ۲۴ مهر ۹۶ - ۲۰:۰۴