سلام
من خودم هرگز فکر نمی کردم ازدواج به درد نمی خوره، امّا در پس زمینه ذهنم همیشه فکر میکردم آخرش اگه ازدواج هم نکنم اتفاق خاصی نخواهد افتاد.
امّا با تجربهای که اخیراً با دیدن زندگی چند نفر یه دست آوردم اتفاقاً به این نتیجه رسیدم که تنها، تاکید میکنم تنها چیزی که به درد می خوره اتفاقاً ازدواجه، هیچ چیزی جای ازدواج رو نمی گیره، هیچ چیزی تو سالمندی تنهاییت رو پر نمی کنه، هیچ لذتی توی دنیا به اندازه دیدن قد کشیدن فرزندات بهت حس خوبی نمی ده.
ما (جوون های این نسل) خیلی این در و اون در می زنیم که جایگزینی برای ازدواج پیدا کنیم، برای همین این همه فلسفه و دلیل و توجیه برای انتخاب تجرد داریم که تا نسل ما بی سابقه بوده و اصلش از منیت و فرد گرایی بیش از حد ما میاد.
میگردیم ببینیم غربی ها چه کار میکنند. سرک می کشیم که ببینیم شرقی ها چه کار میکنند و خلاصه خیلی این در و اون در می زنیم که ببینیم راه جایگزینی هست، ولی شاید باید قبول کنیم که نیست.
برای خانواده هیچ جایگزینی وجود نداره.
البته جوونی رو میشه به هر شکلی گذروند حالا یا در کنار پدر و مادر یا به تنهایی یا با دوستان یا ...
ولی مشکل اینجاست که ما بیست سال دیگه هیچ کدوم جوون نیستیم
هر چی سن بالاتر میره بیشتر این واقعیت تلخ که بقیه جایگزین ها شاید آنچنان جایگزینی هم نبودند و فقط مسکن بودند عیان میشه، این بحثها با ارزشه ها. نمی گم نیست. خودم هم همیشه مشارکت کردم ولی هر چی که هست فرعه. اصل موضوع همون خانواده هست.
در نهایت نسل ما باید خودش فکری به حال خودش بکنه. شرایط که راحت نیست و احتمالاً نخواهد شد. هجمهها و انرژیهای منفی هم از همه طرف ما رو نشونه گرفتند. ما هم فقط یک بار قراره زندگی کنیم جوری نباشه که چند سال بعد پر بشیم از حسرت و کمبود و تنهایی.
"دکتر مون"
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) ← مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه)
- ۲۷۷۴ بازدید توسط ۲۰۶۴ نفر
- سه شنبه ۹ فروردين ۰۱ - ۲۱:۳۷