شکی توش نیست که جامعه الان ما دچار تجمل گرایی افراطی شده؛
تجملات و رفاه خوبه به شرطی که در دسترس باشه به شرطی که تو رو از اولویت ها باز نداره به شرطی که به خاطرش از زندگی نیافتی، من می خوام نظر خودم رو درباره ریشه این تجمل گرایی بگم که به نظر من ریشه اون صدا سیماست.
صدا و سیما اولین رسانهای بود که تجمل گرایی رو در بین مردم باب کرد اون زمانی که نه ماهوارهای بود و نه اینترنتی تنها رسانه مردم تلویزیون بود. وقتی انقلاب شد پدر من دبیرستانی بود میگفت اون زمان کمتر از سی درصد مردم تلویزیون داشتن شایدم کمتر مثلاً خانواده مادری من تلویزیون نداشتن اما خانواده پدریم داشتن بیشتر مردم اون زمان رادیو داشتن اما چند سال بعد از انقلاب تلویزیون تبدیل شد به همدم اکثریت مردم و استارت تجمل گرایی توسط برنامههای صدا سیما زده شده.
صدا سیما اون قدر سریال های مصنوعی با مبلمان و پرده سلطنتی و لوستر و ... نشون داد که برای مردم به باور تبدیل شد و بعد از یکی دو دهه این چیزها شد جزء جدا نشدنی زندگی مردم تو فرهنگ اصیل آسیایی از ژاپن گرفته تا ایران مبلمان و تخت خواب در کار نیست.
تو فرهنگ ایرانی خونه ها فرش و پشتی داشت وقتی میخواستن بخوابن رخت خواب رو زمین پهن میکردن بچهها اتاق شخصی نداشتن و مردم همین جوری با همین سیستم احساس خوشبختی داشتن.
تا اینکه سر و کله رسانه پیدا شد و استاندارد جدیدی رو برای زندگی تعریف کرد با نشون دادن فیلمایی که با واقعیت زندگی مردم فاصله داشت تو مردم نیاز کاذب ایجاد کرد فکر و سلیقه مردم رو عوض کرد و کاری کرد مردم از داشته هاشون ناراضی باشن و حس کنن با استانداردها فاصله دارن.
یادمه وقتی بچه بودم سریالای صدا سیما اینجوری بود که مثلاً طرف معلم بود بعد یه خونه دربست بزرگ حیاط دار با کلی مبلمان و لوستر و... داشت و در عین حال فقیر بود و پول نداشت خرج عملش رو بده.
این به مردم القا میکرد حتی فقیرترین افرادم باید دکوراسیون منزل شون طبق استاندارد صدا سیما باشه.
اما منی که خودم بچه معلم بودم هم پدرم هم مادرم معلم بودن زندگی مون مثل زندگی اون معلمی که صدا سیما تو سریالش نشون میداد نبود حتی پولدارها هم زندگی شون اون شکلی نبود. طبق فرهنگ و دکوراسیون اصیل ایرانی بود.
یادمه یه بار مجری یه برنامه از کارگردان یه سریال پرسید چرا این قدر مبلمان و دکوراسیونی که تو فیلم هاتون نشون میدید تجملی و غیر واقعیه، طرف که هم بازیگر بود هم کارگردان برگشت گفت چه اشکال داره جامعه رو سوق بدیم به سمت زیبایی ها؟
حالا کاری ندارم به اینکه طبق تعریف آقای هنرمند زیبایی یعنی مبلمان و آباژور و پرده گرون قیمت و دکوراسیون نئوکلاسیک اروپایی و دکوراسیون اصیل ایرونی زیبا محسوب نمی شه، ولی نکته اینجاست که طرف صادقانه گفت می خوایم جامعه رو سوق بدیم به اون سمت، شایدم دروغ میگفت شاید علت اصلیش این بوده که میخواستن بیننده جلب کنن و ضعف فیلم نامه و بازیگری و کارگردانی رو با دکور لاکچری بپوشونن. همین هایی که الان به خودشون میگن فعالین عرصه فرهنگ و هنر!
اون قدر این القای رسانهای ادامه پیدا کرد که فرهنگ مردم رو عوض کرد و تقریباً از اواسط دهه هشتاد دکوراسیون منزل خانوادههای ایرانی به سبک سریال های صدا سیما تغییر شکل پیدا کرد، الان حتی تو روستاها هم که میری خونه هاشون پر از مبلمان و مایکروفر و مجسمه و ...
به جرات میگم حتی پیشرفتهترین کشورها هم دکوراسیون خونه شون به اندازه خونه ایرانی ها پر زرق و برق و پر وسیله نیست، مردمی که تا دیروز تو تشک و لحاف کنار بقیه اعضای خانواده راحت میخوابیدن حالا دیگه بدون اتاق شخصی و تخت خواب زندگی غیرممکن شده بود.
طرف درآمدش کفاف معیشتش رو نمیداد ولی با هزار جور وام و قسط و قرض سعی میکرد ظاهر زندگیش صدا سیمایی باشه مبلمان سلطنتی پرده سلطنتی و ...
یادمه دهه ۸۰ که دبیرستانی بودم اکثر دوستام می گفتند کل درآمدمون صرف قسط می شه، قسط نهارخوری، قسط فلان مجسمه سلطنتی که تو پذیرایی مونه و ...، نتیجه این شد که امروز یکی از معضلات عجیب غریب جامعه ما شده تهیه جهاز واسه دختر دم بخت.
تخت و میز توالت و کمد و مبلمان و سرویس نهارخوری و ...، قدیم ها جهاز دختر یکی دو دست لحاف رخت خواب بود و یه مقدار وسیله که خیلیاش هنر دست خود دختر بود و فوقش یه تخته فرش، باقی وسایل هم که فامیل تو مراسماتی مثل پاتختی کادو می آوردن.
اما تجمل گرایی کاری با مردم کرد که امروزه کسی از کادوهای پاتختی تو زندگیش استفاده نمی کنه چون مردم می خوان وسایل شون ست باشه نمیتونن شیرینی خوری که عمه داماد آورده رو کنار میوه خوری که پسرخاله عروس آورده استفاده کنن چون مدل شون با هم جور نیست.
خیلی کم پیش می اومد سریال های صدا سیما نشون بده که عروس داماد زیرزمین اجاره کرده باشن یا اصلاً مستاجر باشن، ولی من یادمه تو دهه هفتاد که من بچه بودم اکثر زوجای جوون مستاجر بودن خیلیها زیر زمین اجاره میکردن یه سریا یکی دو اتاق از یه خونه رو اجاره میکردن بعضیها تو یه اتاق از خونه پدر داماد زندگی رو شروع میکردن اینکه پسر منزل شخصی داشته باشه نادر بود. اما تو دنیای صدا سیما همه پسران خونه و ماشین داشتن دختران هم جهاز لاکچری.
این بچه های دهه ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ که از بچگی ذهن شون با تجملات رسانه بمب بارون شده، آیا می شه ازشون انتظار داشت به امکاناتی مشابه اون چه که پدر ماران شون باهاش تشکیل خانواده دادن قانع باشن؟
البته به صورت روتین فقط دختران محکوم به پر توقعی هستن و مدام سرزنش میشن، اما حقیقت اینه که رسانه نگاه و توقعات همه آحاد جامعه رو تغییر داد، درسته که دختران حاضر نیستن توی یکی از اتاق های خونه پدر شوهر زندگی رو شروع کنن، ولی خانواده پسران هم تغییر کردن اون ها هم دل شون نمی خواد کنار عروس زندگی کنن.
خانواده پسرم اگه جایی بخوان برن خواستگاری نگاه به نما و دکوراسیون خونه دختر و خیلی چیزهای دیگه می کنن، پسر ها هم که داستان خودشون رو دارن و واردش نمیشم.
منتها دیگه سند پرتوقعی و پول دوستی خورده به نام دختران، یکی دیگه از تهاجم فرهنگی های صدا سیما این بود که مردم رو سوق داد به سبک زندگی کارمندی، شما به ندرت یه سریالی می تونستی ببینی که پدر خانواده کارمند نباشه و کیف سامسونت نداشته باشه، انگار جامعه نرمال احتیاج به نجار و کشاورز و هزاران شغل با ارزش و شریف دیگه نداره و زندگی استاندارد صدا سیمایی یعنی خانواده ای با پدر کارمند یا دکتر مهندس.
کسی به لذت نجاری و ساختن یه کمد خوشگل فکر نمی کنه، همه علاقمند پشت میز نشستن هستن، در واقع رسانه جهت میده به علاقههای مردم و ذهن مردم رو کنترل می کنه، نتیجه ش این شد که ما ایرانی ها که یکی دو نسل قبل پدران مون یا نجار بودن یا خیاط یا بزاز یا آهنگر یا عطار یا کشاورز یا دامدار یا باغدار یا کفش دوز ...
الان اکثراً دنبال نوعی از کارمندی هستیم و شغل دیگه ای رو سخت می تونیم تصور کنیم، یکی از نتایج این تهاجم فرهنگی صدا سیما امروزه معضل بیکاریه. چون شغل هایی مثل کارمندی و دکتر مهندسی که همه دنبالش هستند کمتر از تعداد متقاضیانش هست.
سریالی مثل پایتخت یکی از دلایل محبوبیتش این بود که با سبک زندگی استاندارد صدا سیمایی متفاوت بود و شباهت داشت به زندگی واقعی اکثریت مردم خیلی از ماها توی دورههایی زندگی مون شباهت داشته به سطح زندگی سریال پایتخت یعنی برامون نوستالوژی بود آشنا بود از جنس خودمون بود، البته پایتخت هم به عقیده من از سری سوم به بعد رفت به سمت تصنعی شدن و لاکچری شدن و تا حدی از محبوبیت اولیش کم شد
شخصیت و نگاه دختر پسرانی که امروز تو سن ازدواج هستند چند دهه قبل پایه ریزی شده امروز و دیروز شکل نگرفته، و یکی از مقصرترین عوامل در تجمل گرایی امروز جوون ها و مردم فرهنگ سازی های غلط صدا سیما در دهههای گذشته ست که البته هنوز هم ادامه داره. اما خوب الان اگه صدا سیما هم نباشه که بخواد تجمل گرایی رو رواج بده.
ماهواره و اینترنت اومدن که به مراتب بدترن، سریال های شبکه خانگی هم که هیچی، کلاً فیلم نامه هاشون پیرامون قشر مرفه میچرخه کاری به بقیه جامعه ندارن، کلا انگار فیلم سازان ایرانی نمی تونن بدون عنصر لاکچریت فیلم جذاب بسازن.
اما بیس فرهنگی جوون های دهه ۶۰ و ۷۰ و تا حدودی ۸۰ توسط صدا سیما پایه ریزی شد. اگر بخوان بسازن دیگه شورش رو در میارن می زنن تو خط داستان خانوادههای شدیداً فقیر که همیشه سیب زمینی می خورند و پدر معتاد با زیر پیرهنی چرک و سقفی که چکه می کنه و خونه ای که تو محله فقیر نشین و بافت فرسوده ست و طلبکاران دست از سر خانواده بر نمیدارند و هیچ روزنه امیدی وجود نداره و سراسر غم و پوچی .
ته فیلمم باز می ذارن که بیننده تو ذهنش هر جور خواست ماجرا رو تموم کنه!
پیشنهاد:
نظر شما راجع به این توافقنامه ی هسته ای چیه؟
در هوای آلوده چیکار کنیم زنده بمونیم؟!
چطوری زندگی خوبی داشته باشیم اما تحت سلطه استعمار نباشیم؟
یه ملت چطور می تونه بدون جنگ و خونریزی به مرحله دمکراسی برسه؟
تازه میفهمم وقتی میگن ایران امنیت داره یعنی چی!
به جای تظاهرات بیهوده، فکر کار جهادی و اصلاح حقوقی باشید
← مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه) ← فرهنگ سازی (۱۲۳ مطلب مشابه) ← فیلم و سریال (۲۲ مطلب مشابه)
- ۲۴۰۸ بازدید توسط ۱۹۱۶ نفر
- پنجشنبه ۱۵ خرداد ۹۹ - ۲۲:۴۶