انقدر زندگی رو بهمون سخت کردن که به مرگ مون راضی هستیم، مستاجریم، ماهی ۶۰۰ هزار اجاره خونه، آب و برق و گاز و تلفن میشه ۱ میلیون در ماه، قسط بانک و بدهی هم ۸۰۰ میره براش، دو تا بچه مدرسه ای هم داریم.
حالا درآمد همسرم چقدره؟، دو نیم در ماه
چرا ذره ای به فکر گروه آسیب پذیر جامعه نیستن؟، چرا انقدر گرونی بیداد میکنه؟، ما ماه به ماه رنگ گوشت و مرغ و ماهی نمی بینیم، این ها که چیزی نیست، حتی جدیدا گوجه و پیاز هم آرزوها پیوسته، دندون های خودم و همسرم داغونه و خراب، حتی پول نداریم ببریم بکشیم چه برسه درست کنیم!، دردمون رو به کی بگیم خدا.
خسته شدم انقدر که حسرت همه چی به دل مون مونده، خسته شدم از این که هر روز و هر ساعت شرمنده این دو تا بچه شدیم، آرزوی خونه دار شدن رو باید به گور ببریم، چشونه این ها؟!، چشونه مسئولین بی لیاقت و بی کفایت که هر روز دارند خون مون رو تو شیشه میکنن؟، چی از جون مون میخوان؟، از پارسال گرونی پشت گرونی!، بدبختی پشت بدبختی!
دیگه مردم خودشون هم به خودشون رحم نمیکنن، آخه صاحب خونه بی انصاف یه دفعه آدم ۳۰۰ هزار میکشه رو کرایه یه آدم کارگر بدبخت!
خدایا داد ما رو از این مسئولین بگیر، خدایا خسته ایم خسته ...، خدایا داد ما رو بگیر.
مرتبط:
چطوری زندگی خوبی داشته باشیم اما تحت سلطه استعمار نباشیم؟
یه ملت چطور می تونه بدون جنگ و خونریزی به مرحله دمکراسی برسه؟
← جهت اطلاع مسئولین (۱۵ مطلب مشابه) ← مسائل روز جامعه (۶۵ مطلب مشابه)
- ۹۷۱۶ بازدید توسط ۶۰۰۵ نفر
- چهارشنبه ۲۰ آذر ۹۸ - ۱۷:۳۶