سلام دوستان

من و شوهرم با اینکه از نظر شرایط کلی زندگی خدا رو شکر و با زحمت و تلاش هر دومون خیلی خوب هستیم اما یک مشکل کهنه و قدیمی داریم که این روزها به شدت تاثیر منفی گذاشته .

شوهرم خیلی خوبه مهربون و دلسوز اما با اینکه الان نزدیک به 40 سال داره چون آخرین بچه خانواده اش هست در مقابل اونها خیلی خودش رو دست کم می گیره و ضعیف می دونه طبق همون هم رفتار می کنه خودش می گه دو روی سکه داره یکی سفید که پیش خانواده من هست یک سیاه که پیش خانواده اش هست می گه وقتی بچه بوده رفتار و دعواهاشون خیلی وقتها باعث شده توی جمع غریبه و آشنا ضایفع بشه و خجالت بکشه  بخاطر همین به شدت خجالتی هست از طرفی اصلا بدی ها و کوتاهی های اونها توی ذهنش نمی مونه واسه همین هر وقت موردی پیش میاد اصلا نمی تونه درست حرف بزنه و رفتار کنه و این باعث سواستفاده اونها حالا چه مالی چه کاری چه غیره می شه 

بارها بهم گفته میخواد خودش رو تغییر بده و جلوی اونها قدرت داشته باشه ولی الان که بیشتر از 10 سال از زندگیمون میگذره تغییر خاصی نکرده

پیش مشاور رفتیم باهاش صحبت کرد گفت اعتماد به نفسش در کودکی و نوجوانی به شدت آسیب دیده و باید خودش بخواد تا تغییر کنه ظاهرا خوب پیش می رفت اما وقتی با اونا روبرو می شه یا تلفنی حرف می زنه باز هم همه چی  تکرار میشه انگار نه انگار

 توی دعوا توی خوشی توی گریه و ناراحتی بارها بهم قول داده که از این به بعد عوض می شه و یک جور دیگه رفتار می کنه ولی بازم همه چی تکرار میشه می دونم از عمد نیست

ولی منم خسته شدم از این همه تکرار تلخ 

انقدر دوستش دارم که دار و ندار زندگیم رو فدای یک لبخند و یه لحظه آرامشش میکنم ولی از این حالتی که در مقابل خانواده اش داره هم خودش پشیمون می شه و عذاب می کشه هم من از مورد سواستفاده قرار گرفتن شوهرم خیلی خیلی ناراحت می شم 


بهم بگید چیکار کنم ؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)