سلام
دختری هستم که از ازدواج یا حتی پیدا کردن دوست و دوست صمیمی متنفر شدم همه ش دوست دارم آدمها رو از دور داشته باشم و هیچکس بهم نزدیک نشه، آدم گریز نیستم ولی نمی تونم صمیمیت واقعی رو برقرار کنم
تو ازدواجم تمام فاکتورهای منفی جلوی چشم هام رو می گیرن و منو منصرف می کنن می دونم کسی قرار نیست ایده آل باشه ولی چی کار کنم، ممکنم هست وارد یه حالتی بشم که یهو از افکارم خسته شم و بدترین انتخاب رو بکنم و ویژگی های بد اصلی چشم پوشی کنم، چرا این قدر راز و کله زدن با مردم برام سخته.
من هیچ وقت تو زندگیم عاشق هم نشدم یعنی خب یه مدت خوشم می اومد و بعد اون وقتی قسمتهای منفی ماجرا رو درک میکردم از همون آدم هم دیگه خوشم نمی اومد، خصلت خطرناکیه،میترسم بعد ازدواجم درست نشم و همیشه مردد باشم تو انتخابهای گذشته م مثل انتخاب رشته مثل ازدواج و ...
مثلاً کنار گذاشتن آدمها برام ساده هست با اینکه شخصیت دلسوزی دارم و کاری از دستم بر بیاد انجام می دم ولی یاد دوستانم نمی افتم هیچ وقت دلتنگ کسی نمی شم
یه زمانی شدیداً وابسته به قرآن و نماز شده بودم احساس میکردم قشنگترین حس دنیا همین لحظاته و دیگران منو از این حس دور می کنن اینکه با خودم خلوت کنم و از فکر کردن و آرامش دورم کنن
همه ش دنبال درس و تحصیلات هستم ولم کنن تا آخر عمرم میرم تو نخ این چیزها
من واقعاً خودم رو درک نمیکنم اینکه غیر عادی هستم و باید دنبال درمان باشم یا شخصیت من هست شخصیت intj هم دارم
مسئله دومم حسادت هست
حتی نسبت به اکثر آدم های اطرافم حسادت میکنم با اینکه اون ویژگی رو دارم و شاید حتی بهترش رو، وقتی ازم کمک می خوان صد خودم رو می ذارم براشون که به بهترینها برسن ولی حسادت من هم زیاد دیده می شه
چرا باید آدم مخلوطی از این دو حس باشه چرا باید هم شدیداً مردم رو دوست داشته باشه و هم نتونه بهشون نزدیک شه
تو حالت خلاصه بخوام بگم ۲ سوال دارم
۱. سخت گیری و وسواس رو تو انتخاب شریک زندگی چطور می تونم کنترل کنم و چرا نزدیک شدن به آدمها این قدر برای من مسئله دشواری شده و از مردم دور شدم؟
۲. چرا حسادت ایجاد می شه؟ برای افزایش اعتماد به نفس تون چه کارهایی رو انجام دادین و نتیجه گرفتین
← افزایش اعتماد به نفس (۳۸ مطلب مشابه)
- ۱۰۷۸ بازدید توسط ۷۷۵ نفر
- شنبه ۲۰ خرداد ۰۲ - ۱۳:۰۸