سلام به خانواده برتری ها
دایی من حدود یه سال بیشتر میشه که مبتلا به سرطان شده و مادام العمر باید دارو مصرف بکنه. از اون جایی که سن شون بالاست احتمال بهبودی نیست، فقط احتمال به تعویق انداختن زبونم لال مرگ هست. البته عمر دست خداست ولی اینم احتمال زیادیه.
دایی م هر ماه باید دو روز تمام وقت در بیمارستان بستری بشه برای شیمی درمانی. زنش باید بره سر کار و پسراش هم یکی شون تازه امسال رفته دانشگاه یکی شونم دبیرستانیه. یه دختر هم داره که یه شهر دور دانشجویه. داییم اوضاع مالیش خوب نیست و بیشترین تمرکزشون روی در آوردن هزینه شیمی درمانیه چون آمپولاش بسیار گرون هستن (با تشکر از مسئولین).
مادر من و خواهرش و برادرش توی شهری هستن که داییم ساکنه ولی بقیه خواهر برادرها شهرهای دیگه هستند و نمیتونن هر ماه دو روز بیان اینجا تا توی روزهای بیمارستان پیش داییم بمونن. اون داییم هم که اینجا ساکنه آدم مسئولیت پذیری نیست خیلی ، چون با این دایی مریضم هم یه اختلاف قدیمی دارن. خیلی بخواد براش وقت بذاره هفنه ای یه ساعت میاد میبینش نه بیشتر.
شما هم اگه خودتون رو جای یه آدم مریض که عمرش به دنیا نیست و پول هم نداره و میبینه زبونم لال اخر عمرش هیچ کسی حاضر نیست یکی دو روز از صبح تا غروب فقط تو بیمارستان پیشش باشه دلتون میگیره. ولی پدرم به مادرم اجازه نمیده ، اون یکی دو روز در ماه یه روز از صبح تا غروب بره پیش برادرش ( هر دو تاشون بازنشستن و کار خاصی ندارن).
موقعی هم که مامانم غیر مستقیم هی بهش میگه اون میگه چرا پسرای گردن کلفتش نمیرن؟ ( کار پسراش رو توجیه نمیکنم ولی خب ) یا چرا برادرت نمیره ( گفتم چرا ) یا چرا خواهر زادت نمیره ( اون هم ادم بی مسئولیتیه ولی تا خواهرش هست چرا باید خواهرزادش بره؟ تازه اون شاغل هم هست). خیلی هم بابام آدم زود رنج و یه دنده ایه و نمیتونی بهش بگی چرا وقتی شوهر خواهرت پاش شکسته بود همش اونجا بودی یا وقتی که خاله ت تصادف کرده بود اولین نفر زنگ زد به تو ( حالا چند تا پسر هم داره که کارمند هم نیستن محل زندگی و کارشون هم نزدیک محل حادثه بود ) یا وقتی که مادرت مریض میشه همش تو میبریش دکتر و دندونپزشک و نوار قلب و نوار عضله با پرداخت کامل هزینه ها ( مادر بزرگم حقوق شوهرشو داره ). زود قهر میکنه و می رنجه. ( این اخلاقش خیلی بده ) .
پدر من آدم بدی نیست اتفاقا خیلی آدم خوبیه ولی این اخلاق بد رو داره. حالا من به عنوان دختر چیکار کنم؟ بعضی وقت ها هم غیر مستقیم به مادرم مثلا میگم تو وظیفته چرا به داداشت سر نمیزنی ( سر میزنه ولی مامانم خواهان اون دو روز بیمارستانه) و اینا بابام هم خیلی غیر مستقیم همون جوابا رو میده.
من به در میگم دیوار بشنوه اما دیوار خودشو میزنه به نشنیدن و در میشه سرا پا همه گوش تا جواب رو بشنوه. خواهش میکنم فقط اطلاعات قضایی و شرعی و قانونی نگین. چون قانون برای این مورد به کار نمیاد پدرم هم آدم مذهبی نیست. بازم میگم پدرم آدم خوبیه ولی این اخلاقش ...
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) ← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)
- ۱۲۱۰ بازدید توسط ۸۲۱ نفر
- پنجشنبه ۳ آبان ۹۷ - ۱۵:۲۸