سلام
دختری هستم 25 سال سنمه تحصیلاتم در مقطع بالایی ممتازانه تمام کردم
، برخلاف اینکه شغل گیر نمیاد اما خیلی تلاش کردم و به واسطه شخصی شغلی
خیلی خوب با درآمد خوب پیدا کردم تحقیقاتم کردم و معتبر بود ، اما مشکلی که
هست اینه توی شهرخودمون نیست و خیلی فاصله داره با شهرمون و ما شهرستان
کوچیکی هستیم و اصلا اینجا کار گیر نمیاد .
بنابراین خانواده ام هم
حرفشون اینه شوهر کن بعد هر جا خواستی برو و هر کاری خواستی کن ، نه تنها برای
کار بلکه برای کوچیک ترین چیزها میگن اول شوهر کن بعد فلان کار ! و من
واقعا هیچ میلی به ازدواج ندارم و اصلا زیر بارش نمیرم ناگفته نماند که
هر چند شوهر کنم به احتمال صد درصد شوهرم هم نمیذاره کار کنم حتی اگه قبل
از ازدواج بگه مشکلی ندارم چرا که بارها دیدم و حرف حرف مرده . جالبه بودنید
اینجا پسرهای اینجا نه تنها فرهنگ و شعور دین و ایمونی ندارند بلکه از نظر
تحصیلات هم پایین تر مند و شغل ازاد دارند که نیاز به مدرکی نداره. نمیخوام
خودم بالا بگیرم ولی کسی با شرایط من زندگی با این اشخاص غیرممکنه ! شاید
من محدود دختری باشم که تونستم خودم بکشم بالا . ضمن اینکه حتی فکر رابطه
جنسی هم نمیتونم کنم پس چرا زندگی خودم و یکی دیگه رو سیاه کنم .
حتی
اون واسطه که شغل رو برام پیدا کرده کاری از دستش برنمیاد ، من تک فرزندم و
پدرمادرم منو بعد از 12 سال به دنیا اوردن و مشکل داشتند و تفاوت سنی
زیادی داریم و اونها مسن هستند و البته سواد درستی هم ندارن و این تحصیلات و
حتی شغل خوب اصلا درکی ازش ندارن . فامیل هام مثل خودشونون و کمکی از دست
اونها هم برنمیاد .
بعضی وقتها فکر میکندم شاید حق با
اونها باشه من چطور میتونم تو شهری بزرگ با این وضعیت جامعه تک و تنها
زندگی کنم ؟ اما بعدش مگه من اولین نفرم که میخوام تنها و مجرد زندگی کنم ؟
مگه چیز خلاف شرعیه ؟
من دیدم خانواده هایی که حتی از نظر سواد
هم در حد پدرمادرم بودن اما اونقدر تلاش کردن برای بچه هاشون تا جایی برسند
نه تنها شهر دیگه حتی کشور دیگه هم رفتن .
فعلا
خانواده ام تمام راه ها رو بستند که من نتونم برم مثلا ندادن خرجی و گرفتن
هرچی داشتم پول و .. ، اما باز نمیتوند زور من رو شوهر بدند اگه اینجوری
بود که تا الان متاهل بودم و همیشه این حرفا بوده اما از نظر خودشون ادامه
میدن تا یک روز خسته بشم و تن به ازدواج بدم . ازدواج خوبه نمیگم بده اما
نه برای من علاقه و آمادگی ندارم . بارها منقطی با سیاست یا هرجور که فکرش
کنید صحبت کردم اما متاسفانه همینطور ک گفتم درکی ندارن
داره
وقت من تمام میشه و باید به این شغل برسم ولی بدون پول ، به جرم دختر مجرد
بودن ، من چه میتونم کنم چاره چیه ؟ توی شهر خودم میتونم کار کنم اما نیست
حتی غیرمرتبط به رشته ام . که بگم اینجا کار کنم درامدی به دست بیارم و
بتونم برم .
اخه این چه وضعیته ما تو ایران داریم این چه فکراییه من گناهم چیه که دخترم ؟ من گناهم چیه که پدر مادرم پیرند و منو درک نمی کنند
شما
بودید چیکار میکرید ؟ خیلی خستم و عصبی این همه تلاش کردم به جایی برسم
حالا خانواده ! ام جلوم گرفتند . واقعا عقلم قد نمیده که چیکار کنم .
↓
کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران
↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
← درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)
← خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه)