سلام
خدمت دوستان عزیز
بنده 34 ساله هستم و 6 ماه هست که عقد کردم، خانمم 8 سال از بنده کوچکتر هستن، من یه آدم کاملا خود ساخته هست و وضع مالی بسیار بسیار خوبی دارم و شخص خودم خیلی بالاتر از خانومم هستم ولی خانواده هامون یه سه پله خانواده من بالاتر هستن، (سطح مالی من از فامیل هامون خیلی بالاتره)، خیلی از اقوام ما هستن مثل خاله، عمه و عمو که خیلی خیلی ضعیف هستن.
این ها رو گفتم که یه موقع فکر نکنید ما طایفه ای پولداریم، فقط شخص من این جوری هستم، من با خانومم به صورت سنتی آشنا شدیم، ایشون تحصیلات بالایی دارن و خود ساخته و به شدت سختی کشیده هستن، اکثر معیار های ظاهری منو دارن و مخصوصا اخلاق.
من یه آدم فوق العاده مرد سالار، خود رای، تو یه سری از مسایل بشدت سخت گیر ، بنابراین هر کسی نمیتونه با من زندگی کنه، و خوشبختانه همسرم از این بابت اوکی اوکی هست، زود رنج نیست، حساس نیست، خیلی صبوره با توجه به اینکه دکترا میخونن ولی کاملا سنتی و مطیع بنده هستن و همه این ها باعث شده که من از این لحاظ مشکلی نداشته باشم.
اما چیزی که اذیتم میکنه اینه که همه چی رو دو دو تا چهار تا میبینم، علی رغم اینکه اصلا نیاز مالی ندارم ولی همه ش تو فکرم دوست دارم مفید باشه، مصرف کننده نباشه، خودش شاغل باشه، مستقل و قوی باشه.
با اینکه مدام ازم تشکر میکنه بابت خونه، ماشین و همه چی، حتی مهریه هم 10 تا سکه کردن، همیشه میگه شانس آورده که من گیرش اومدم ولی بازم میاد تو فکرم میگم واقعا لایق این همه امکانات هست؟
ایشون کجای زندگی هستن؟
اینکه یک شبه اومده روی همه زندگی من بعضی مواقع اذیتم میکنه، حتی بهش حسودیم میشه اینقدر راحت به همه چی رسیده که شاید تو خوابم ندیده باشه.
دوستان من متوجه اشتباهم هستم احتیاجی به یاد آوری نیست، راه حل لطف کنید.
چکار کنم تا خانمم خوشبختی رو حس کنه ؟
چطور با محبت کلامی عشقم رو به خانمم نشون بدم ؟
میخوام خانمم رو عاشق نگهش دارم و حتی عاشق ترش کنم
یک زن، برای خوشبختی، از شوهرش چی میخواد ؟
← مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه)
- ۹۴۴۲ بازدید توسط ۷۰۶۳ نفر
- يكشنبه ۱۶ خرداد ۰۰ - ۰۷:۰۶