من یک جوانم که کمرم زیر بار این تورم خورد میشود هر روز. شب که سرم رو چند دقیقه به زمین میگذارم از تمام شدن سال میترسم، از پول پیش خانه میترسم، خدایا دوباره به من توان و امید بده.
مدتی است زندگی مفهوم خود رو برای من از دست داده وقتی اندک زمانی چشمهایم را می بندم تا خستگی در کنم، اولین تصویری که به ذهنم میآید خودکشی است. به خودم میام و میترسم به خودم می گم شرایط تغییر می کنه
خدایا من از ازدواجش گذشتم ولی به من صبر بیشتر بیشتر بیشتر عطا کن...، خدایا من تحمل این حجم از فشار های مالی رو ندارم به من رحم کن، خواهشاً اینجا توصیه نکنید که برو کار کن چون سالیان سال تمام تلاشم رو کردم، جز خوراک و کمی پوشاک و ترس از اجاره و کرایه چیزی نصیب من نشده است.
برای امثال ما که از نیاکان عایدی نداشتیم شرایط حال حاضر جهنم مطلق است، به جوانی ما رحم کن...برای ما نیز گاهی توان جنگیدن باقی نمیماند، چرا من جوان باید به این نقطه در زندگی برسم من که پر از انگیزه بودم من که کم نگذاشتم.
← درد دل های پسران (۹۷ مطلب مشابه) ← مشکلات اقتصادی پسران (۱۹ مطلب مشابه)
- ۱۶۵۵ بازدید توسط ۱۳۱۱ نفر
- شنبه ۱۴ خرداد ۰۱ - ۲۲:۱۹