سلام

من دختر 21 ساله ای هستم که بخاطر مسائل احساسی و عاطفی دچار افسردگی شدم. با پسری دوست نبودم و همیشه هم مواظب بودم عاشق جنس مخالفم نشم. ولی آخرش از خواستگارام و ... و ادعای عاشقی اونا ضربه خوردم و الآن به جایی رسیدم که هیچ چیزی منو خوشحال نمیکنه و هیچی بهم انگیزه نمیده!

هیچ امیدی به آینده ندارم و حتی از دعا کردن هم میترسم. سعی میکنم خودمو به خدا نزدیک کنم ولی هیچوقت دعا نمیکنم که نتیجه نده یا برعکس بشه و از خدا هم ببرم. شدیدا تنبل شدم و هیچکاری نمیتونم انجام بدم. ورزش و کلاسای هنری و درس خوندن و ... همه اینا رو کنار گذاشتم و همشون برام بی معنی شده. هیچوقت از ته دلم نمیخندم و وقتایی که میبینم بقیه با یه حرف ساده چطور از ته دلشون میخندن من واقعا حسرت میخورم! اعتماد به نفسم صفر شده و از حرف زدن هم وحشت دارم چون اصلا کلمه ها از گلوم بیرون نمیان انگار.

از شرایطی که برام پیش اومده بدم میاد هیچ کاریم از دست خودم برنمیاد، حتی ازدواجم نمیتونه منو شاد کنه . 

به مشاور هم اعتماد ندارم چون تو شهر کوچیکی زندگی میکنم که مشاور درست و حسابی نداره و اونایی هم که هستن فقط به فکر پول هستن و واسه هر نیم ساعت مشاوره 50_100 تومن میگیرن و منم واقعا نمیتونم از پس هزینه هاش بر بیام.

چون دوست ندارم به خانوادم در مورد این موضوع بگم که اذیت بشن. میخواستم ازتون خواهش کنم یه راه پیش پای من بذارید من واقعا بریدم به بن بست خوردم. حالم از خودم و حرف زدنم و همه چیز بهم میخوره. شدیدا بی نظم و شلخته شدم.

لطفا کمکم کنید .اگه مشاوره تلفنی یا اینترنتی یا هر چیزی که بتونه منو از این شرایط نجات بده سراغ دارید ممنون میشم بهم معرفی کنید

الآن نزدیک عیده و من غصه گرفتتم از مهمونی رفتن و مهمون اومدنا . اصلا توانایی اینکه بشینم کنار مهمونا و بخوام خوشرو باشمو ندارم.


مرتبط:

از مهمون بدم میاد

مگه چقدر میشه یک مهمون رو تحمل کرد؟

راحتی مهمون براتون مهم تره یا راحتی خودتون؟

خونه مون شده عین یه هتل


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه) مهمانی دادن و مهمانی رفتن (۸ مطلب مشابه)