سلام رفقا
بابا جون دارم به مرز جنون می رسم. کلی درد و مرض روحی و روانی دارم که روز به روز دارن حادتر می شن مثل وسواس. خیر سرمون سی سالمونه، علاف و بی هدف مثل یه گوسفندی که گله رو گم کرده دارم سرگردان می چرخم.
همیشه قبل خواب به سبک چوپون زمون حضرت موسی با خدا نجوا می کنم میگم آخه قربون چارقدت بشم چرا منو تو این جا دنیا آوردی!؟ چرا باید تو بازه ی زمانی ... دهه شصت، دنیا بیام که سی سال بعدش یعنی 98 این جور حیرون و ویلون باشم.
میدونم تنها نیستم، بخش زیادی از جوون های ... کشورم باهام همدرد و هم مشکلن. چند سال با وجود بیماری روحی عین ... مش قاسم شب کاری کشیدم به امید اینکه یه پس اندازی کنم بتونم یه ... 40 یا 50 متری تو تهرون ... بخرم. با بدبختی 50 میلیون جمع کرده بودم و کور سوی امیدی به خونه دار شدن ولو در حاشیه های تهران داشتم که طی نوسانات ارزی سال گذشته ارزش پولم یا بهتره بگم پولمون، به یک چهارم کاهش پیدا کرد! 50 میلیونم الان ارزشش معادل ... !
خدایا آخه تو کدوم صد و نود و خورده ای کشور خراب شده این اتفاق وحشتناک می افته که تو این کشور افتاد؟! بخدا الان تو کشورای عقب مونده شاخ آفریقا هم وضعیت این جوری نیست. اگه حرف های این سینه پر دردمو بزنم سیاسی میشه ادمین حذف می کنه. تلویزیون رو روشن می کنی مسئولین مملکت جوری کباده اقتدار و قدرت و عظمت کشور رو می کشن که گویی وسط آمستردامیم، اما کور و کر و گنگیم که نمی فهمیم. دروغ تا کی؟ ریا و تزویر تا کی؟ تحمیق و توهین به شعور مردم تا کی؟
حالا اینا به کنار، 4 ماه هم هست که شرکت مون تعدیل نیرو کرد و قرعه به من ... شانس! خورد و بیکار شدم. درد و غصه مون کم بود حالا زخم زبون های ننه مون هم اضافه شده تو این اوضاع. هر روز و هر شب از قوقولی قوقول خروس ها تا بوق سگ ها تا می بینه منو، زرت زرت می زنه رو کانال نصیحت که آخه ... ، سنت رفت بالا یه کاری پیدا کن و بیا زن بگیر برو سر خونه و زندگیت! میگم مادر من الان با این اوضاع من کدوم ... دخترش رو میده به من؟! گیریم که یه شیر ... خورده ای همون جور که تو از دیدن روی ما سیر شدی از دیدن جمال دخترش سیر شده باشه و دخترش رو سنجاق کنه به ما، گیریم که یه کاریم پیدا کردم با حقوق دو تومنی ولی تو این این شهر درندشت که خط فقر خانواده سه نفره ش 4 میلیونه چه جوری هزینه اجاره خونه و خورد و خوراک و ... جور کنم؟! چرا داری منو میندازی تو دهن اژدها؟! هان!؟
اصلا به خرجش نمیره که نمیره. میگه تو فامیل همه ی هم سن و سال هات تو شهرستان متاهل شدن ولی تو همین جوری عزب اوغلی موندی. آخه ننه جون خرج های تهران و شهرستان رو یکی میکنی!؟ هر چی حرف می زنیم آخرش به دعوا ختم میشه. میگه ازت راضی نیستم. عجب بدبختی ای داریم.
میخواستم یه ... دونی بخرم که برم مجردی زندگی کنم و به این حیات نامبارک ... ادامه بدم که خوردیم به این گرونی ها، اونم دیگه نمیشه. خدایا تو رو به عظمتت قسم ما چی کار کردیم به درگاهت که تو اوج جوونی این جور افسرده و پژمرده و دل مرده باید نفس بکشیم. شما بگید من با این ننم چی کار کنم؟!
به خدا دوست ندارم باهاش چهره به چهره بشم از بس بهم سرکوفت زده و سرزنشم کرده. ولی مادرمه چی کارش کنم؟ فحش بدم؟ داد و فریاد کنم و عربده بکشم؟ بنده خدا آقام چون از بیرون خبر داره و وضع مملکت رو میدونه میگه همین که داره خرج خودش رو در میاره و سر بار ما نیست هنر کرده و اصلا در مورد ازدواج حرف نمی زنه ولی امان از ننه م، ننه م، ننه م...
مطالب پیشنهادی از بایگانی خانواده برتر:
← درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) ← درد دل های پسران (۹۷ مطلب مشابه) ← مسائل پسران دهه شصتی (۴۳ مطلب مشابه)
- ۲۶۸۵ بازدید توسط ۲۰۰۳ نفر
- دوشنبه ۱۹ فروردين ۹۸ - ۱۶:۱۱