از خداوند منان آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما رو در این ماه مبارک دارم.
راستش حرفای من یه خود انتقادی از جوونای نسل امروز و جامعمون هست. بنده 27 سالمه و تا این سن فقط داشتم، درس میخوندم. تو دوره ارشد و دکترا رتبه تک رقمی آوردم و الآن تو دانشگاه معتبری تو تهران دکترا میخونم.
قبلاً اینجا یه بحثی دیده بودم که محتواش در مورد این فکر اشتباه آقایون بود، که تو این زمونه هر جا به خواستگاری برن از دخترا جواب رد نمیشنون. دخترها هم در جواب خواسته بودن، پسرا رو از این به اصطلاح توهم دربیارن.
راستش منم به نوعی همچین فکری میکردم و مطمئن بودم که هر دختری رو بخوام با تلاش و توکل به خدا به دستش میارم. هر چند به خاطر درسم که فوق العاده سنگینه جایی وقت نمیکنم کار کنم، اما چند وقت پیش نیاز عاطفی و جنسی به ازدواج پیدا کردم.
از یک طرف هم احساس تنهایی همه جانبه ای میکردم و هم می دیدم که دوستان، فامیل ها و آشنایان من حتی با سن کمتر الآن زن و بچه دارن و من باید ازشون خجالت بکشم.
به همین خاطر دل رو به دریا زدم و با خانواده در این مورد حرف زدم و اونا هم چند جارو برای خواستگاری مطرح کردند. مواردی رو هم که انتخاب میکردیم؛ اکثراً دخترانی با چهره های معمولی و تحصیلات متوسط و البته خانواده خوب و آبرومند بودن.
با کمال تعجب همه این خانواده ها حتی اجازه ندادن، ما به خونشون بریم و همون اول به صورت تلفنی جواب رد دادن.
شما فکرشو بکنید پدر مادر اینها بدون اینکه حتی قیافه و ظاهر من و خانوادم رو ببینند؛ با شنیدن شرایطم جواب رد میدادن. هر چند به لحاظ شرایط کاری بهشون حق میدم، اما دیده بودم در ازدواج هایی دختر و پسر یک مدتی با هم نامزد میشن، تا وضعیت مالی پسر بهتر بشه و بعدش اقدام به ازدواج بکنند.
منم همچین مدلی مد نظرم بود. اما الآن دیگه دلسرد شدم. موارد زیادی که جواب رد شنیدم، متقاعدم کرد که انگار نظام مالی سرمایه داری و فرهنگ جهانی اون اولویت های جامعه و خانواده های ما رو از ازدواج جوانان به پول پرستی تغییر داده.
من ادعایی راجع به پاک بودن خودم ندارم، اما در احادیث ما هست که اگر برای دختر شما خواستگاری اومد که از نظر اخلاق و دین او را پسندیدید، دختر خودتون رو به عقدش در بیارید و اگر این کارو نکنید، فتنه بزرگی در عالم ایجاد خواهد شد.
پس چرا معیارهای دختران و خانواده هایشان امروزه در ازدواج انقدر مادی شده؟ من خودم دو تا خواهر دارم و خواستگارایی که براشون میومد انقدر سخت گیری نمیکردیم. در واقع سعی داشتیم، بر اساس تفکر مذهبی رفتار کنیم، اما انگار جامعه این نوع مدل ها رو قدیمی و پوسیده میدونه.
میخوام از شما دخترا بپرسم که مگه پدر مادرای شما اول ازدواج و زندگیشون چی داشتن که الآن همچین شرایط سختی پیش پای پسرا میگذارید؟
همه شما فقط در صورتی که پسری خونه و کار پردرآمد و تحصیلات عالیه و زندگی مرفهی داشت، حاضرید بپرید تو زندگیش و از خوان نعمتش بهره مند بشید؟ زحمت میکشید واقعا! یعنی حاضر نیستید هیچ سختی و تلاشی رو تحمل کنید و زندگی رو بسازید تا به خواسته ها و ایده آل هاتون برسید؟
اصلاً دخترایی که به دلایل مالی و شعلی به خواستگارا جواب رد میدن، مگه خودشون تو چه خونواده ای زندگی میکنن؟ آمارها نشون میده، بیش از 40% مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنن، اما چرا همین مردم موقع اومدن خواستگار به خونشون توهم میزنن و درخواست خونه و درآمد میلیونی از پسر میکنن؟
باورتون نمیشه یکی از خانواده هایی که خواستگاریشون مطرح شد، پدرش بنا بود و دخترش دانشجوی تربیت معلم و ما حتی نتونستیم خونه اونا رو پیدا کنیم. چون محلشون پر از کوچه های تنگ و نامناسب بود و خانواده فقیری داشتن. اما بعد از سه بار اصرار ما برای خواستگاری جواب منفی دادن. با اینکه وضع مالی خانواده ما چند برابر بهتر از اونها بود!
اینو میخوام بگم وضعیت ذهنی و شرایط واقعی مردم ما با هم کلی فاصله گرفتن و ما یک جامعه پرتوقع داریم، در حالی که دستهای جوونهای ما خالیه.
شاید شما اینو به وضعیت معیشت مردم در این سالها ربط بدید. درسته زندگی امروزه به لحاظ مالی و اقتصادی سخت تره، چون پول بر همه جنبه های زندگی ما حاکم شده و همه چیز رو با معیار مادیات میسنجن.
اما منی که تاریخ ایران رو خوندم، به جرأت میگم اگر شما به انتظار وضعیت بهتری از نظر اقتصادی هستید، تا شما ازدواجها رشد کنه در خیال خامی سیر می کنید. چون ایران امروز وضعیت اقتصادی به مراتب بهتری از اقتصاد معیشتی دوره قاجار یا اقتصاد وابسته دوره پهلوی داره. همینطور سطح کیفیت زندگی مردم و رفاهشون به مرور بهتر شده. مثال این قضیه جایگزینی کامل برنج بر سر سفره های ایرانی برای هر وعده غذاییه.
در حالی که در گذشته اصلا برنج غذای اعیانی به حساب میومد و به جای اون مردم عادی نون و پنیر، ماست یا حتی اشکنه میخوردن. اما در اون دوروان هم ازدواجها بیشتر و البته محکمتر و پایدار بودند. امروزه نرخ طلاق در منطقه شمیرانات تهران که مرفه ترین منطقه تهران یا حتی کل کشوره 33 درصده، اما همین آمار در روستاها به 12% میرسه.
میشه نتیجه گرفت سلطه ارزش های مادی بر زندگی ها حتی باعث فروپاشی خانواده ها و سست شدن انگیزه جوونها برای ازدواج میشه.
اما حرف آخر: من با این موارد خواستگاری که داشتم به این نتیجه رسیدم خانواده های دخترا، اول از همه پول منو برای ازدواج در نظر میگیرن. پس منم میتونم با این دید به ازدواج نگاه کنم. برا همین از خیر نیاز عاطفیم میگذرم و احتیاجم رو از راه صیغه که حلال شرعی خداونده برطرف میکنم.
چرا باید خودمو این همه به زحمت و خستگی و کار و تلاش طاقت فرسا بندازم تا بتونم پول جمع کنم و یکی رو که به چشم مادی به من نگاه میکنه به زندگیم بیارم. مقدار ناچیزی از اون رو صرف صیغه میکنم و حداقل آرامشی جنسی رو در زندگی کسب میکنم.
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ← درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)
- ۷۴۵۴ بازدید توسط ۵۴۸۷ نفر
- پنجشنبه ۴ تیر ۹۴ - ۲۳:۵۴