سلام
دختری هستم مجرد و ۲۷ ساله که به زودی وارد ۲۸ سالگی میشم. مشکلم در مورد ازدواج و انتخابه. در مورد خودم بخوام بگم این که دختری هستم از یه خونواده ی خوب و با وضع مالی مناسب و کلا خونواده ی بی حاشیه که تو فامیل هم به درستکاری شناخته میشیم.
خودم تحصیلات ارشد دارم و شاغلم. تو زندگیم همیشه اهل تلاش بودم و به لحاظ تحصیلی همیشه جز نفرات برتر. در کنار درس علایق خودم رو دارم هنر و مهارتی رو دنبال میکنم و سعی کردم تک بعدی زندگی نکنم، سعی میکنم به ظاهرم برسم و خوش پوش باشم، مرتب ورزش میرم و اندام خوبی دارم چهره ام هم خوبه.
سعی کردم پاک زندگی کنم و اهل دوست پسر و اینا نبودم. روابط اجتماعی قابل قبول و در کل جوری زندگی کردم که همیشه الگوی دختران فامیل بودم. از سمت همکارام هم مورد تشویق قرار گرفتم. خواستگارای زیادی هم داشتم ولی سخت گیر و سخت پسندم شاید چون خودم سعی کردم تو زندگیم تو همه ی موارد جز بهترین ها باشم دوست دارم همسرمم مثل خودم باشه. مثلا هم اهل ورزش باشه هم پاک زندگی کرده باشه هم خونواده ی خوب و شغل و تحصیلات قابل قبول و ...
حالا مشکلی که دارم اینه که خواستگارام یا به لحاظ شغلی و تحصیلات خیلی پایین تر از من هستند یا فرهنگ خانواده به شدت پایینه، یا خود پسر همه ی ویژگی هاش خوبه و خانواده هم خوب ولی مثلا اهل دوست دختر بوده، یا ظاهری نپسندیدمش، باور کنید سخت گیر نیستم، خب کسی که تو زندگیش تلاش کرده نمیخواد با یه ازدواج عقب گرد کنه.
دوست دارم ازدواجی بکنم که باعث رشدم بشه نه صرفا چون همه ازدواج میکنن منم ازدواج بکنم. میخوام هم ازدواجم عاقلانه باشه هم عاشقانه و سر همین به مشکل خوردم یا عاشق میشم ولی اون آدم معیارهام رو نداره یا معیارهام رو داره ولی من حسی پیدا نمیکنم بهش. میترسم با این وضعیت مجرد بمونم هر چند خیلی دوست دارم کسی تو زندگیم باشه.
اخیرا یه خواستگاری دارم که معرف کلی ازش تعریف کرده بود، ولی وقتی دیدمش به شدت خورد تو ذوقم. اصلا و ابدا ظاهرش رو نپسندیدم. خیلی چاق بود پسره و من چون خودم اهل ورزشم و همیشه رو فرم بودم خب این موضوع خورد تو ذوقم. مثلا همیشه دوست داشتم شوهرم پایه ی ورزش باشه باهام.
میخواستم همون اول راه رد کنم به معرف گفتم کلی باهام صحبت کرد که این چیزها ملاک نیست و مهم اینه که کنارش آرامش داشته باشی و خلاصه تسلیم شدم که لااقل رابطه و آشنایی رو ادامه بدم تا ببینیم چی میشه.
ولی من واقعا میترسم، نمی دونم نمیخوام یکی رو علاف خودم بکنم اصلا همچین کاری عاقلانه است؟ میشه آدم از ظاهر کسی خوشش نیاد ولی بعدا بهش علاقه مند بشه و حس خوشبختی داشته باشه؟ واقعا دیگه کلافه شدم از آشنا شدن با آدم های مختلف. قبلا هم یه خواستگار این مدلی داشتم که با ظاهرش اوکی نبودم قدش از من کوتاه تر بود ولی به خاطر شرایط خوبش و اصرار خونواده ادامه دادم ولی در نهایت بعد از یه ماه آشنایی پدر خود اون پسر گفت که ظاهری مناسب هم نیستید.
خوب اینو من همون اول راه هم بهش رسیده بودم ولی فقط به خاطر اینکه خانواده میگفتن از رو ظاهر رد نکن ادامه دادم. الان مثلا این پسر پیام میده بهم واقعا با اکراه جواب میدم میدونم پسر خوبیه نمیخوام دلش رو بشکنم ولی خب واقعا کششی ندارم بهش.. از طرفی هم میترسم هیچ وقت اونی که میخوام رو پیدا نکنم و همین مورد هم دیگه تکرار نشه برام.
از طرفی هم نمیخوام مجبوری به یکی بله بدم و تو زندگیم بعدا به خیانت و این ها کشیده بشه کارم، اون هایی که تجربه داشتن ممنون میشم کمکم کنن.
مرتبط:
خواستگارم بینی خودش رو عمل کرده و من نمیپسندم
خواستگارانی که دارم از لحاظ ظاهری برام جذاب و دلنشین نیستند
می ترسم مثل خواهرم بعد از ازدواج حسرت ظاهر مردان دیگه رو بخورم
فقط با ظاهر خواستگارم مشکل دارم
میدونم که ظاهر مهم نیست ولی ظاهر خواستگارم به دلم ننشست
در جلسه ی خواستگاری چقدر به قیافه و ظاهر پسر اهمیت میدید؟
آیا شغل خوب خواستگار نقص قیافه و چهره رو پوشش میده؟
قیافه خواستگار به دلم نچسبید ردش کردم
توقع دختران 18 ساله در مورد قیافه خواستگار
از لحاظ قیافه خیلی بالاتر از خواستگارم هستم
حساسیت مادر دختر روی تیپ و قیافه خواستگار
تعریف مرد یا پسر خوش قیافه از دید زنان و دختران چیه ؟
ازدواج با یک پسر خوش قیافه چه مشکلاتی داره ؟
← ازدواج با دختران شاغل (۲۶ مطلب مشابه) ← ظاهر خواستگار (۴۰ مطلب مشابه)
- ۸۱۸۳ بازدید توسط ۵۸۷۲ نفر
- پنجشنبه ۱۸ مهر ۹۸ - ۱۵:۱۱