سلام خدمت همه دوستان
وقتتون بخیر .
میخوام باهاتون درد و دل کنم و کمی هم مشورت بگیرم . پیشاپیش از همتون ممنونم .
مادری دارم که ۱۸ سال اختلاف سن داریم با هم و با هم خوبیم اما واقعا یک رفتارش داره آزارم میده . من از دهن لقی خیلی بدم میاد هیچ وقت نه آدم دهن لقی بودم نه از آدم های دهن لق خوشم میومده .مامانم متاسفانه این اخلاق بد رو داره هر کاری هم میکنم فایده نداره .
کافیه تو خونمون یک اتفاق کوچیک بیوفته .مثلا در حد این که من یه غذا درست کنم تهش بسوزه . یا با پدرم یک بحث کوچکی داشته باشه .( این ها کوچکتراش هست بزرگتراش که دیگه بماند ) باید یکی یکی زنگ بزن به هر ۴ تا خالم و مادر بزرگم فورا اطلاع بده . هر چقدر میگم مادر من حرف تو خونه ی ما چرا باید همه جا باشه . چرا خالم باید بدونه امروز من فلان کارو کردم چرا حریم خصوصی ندارم .
چرا مثلا من بخوام فلان درس رو بخونم فلان رشته رو بخونم خاله هام باید اول نظر بدن . حرف میزنم داد و بیداد و قهر میکنه تا دو هفته به زور هم نمیشه باهاش حرف زد . من نه آدم کینه ای هستم نه اهل قهر هستم منطقی میگم مامان چرا حرف خونمون باید همه جا باشه ؟
چرا بچه هات و شوهرت رو کوچیک میکنی جلو خواهرها و مادرت ؟ چرا همه باید بدونن کجا چه اتفاقی افتاده ؟ جالبه که اونا اگه تو خونشون سر بریده هم بیاد بره ی کلمه ای به مادر من نمیگن . ولی مادر من اگه نگه دلش میترکه انگار .
بخدا خستم کرده هر کاری خواستم بکنم همه پریدن نظر دادن چون همه میدونستن . یک خاستگار برام میاد اول باید روئسا در جریان قرار بگیرن نقد و برسیش کنن . جرات نمیکنم از مشکلاتم بهش بگم چون میدونم کف دست همه دنیا هست .
مادرا بزرگترا پدرا خواهرا برادرا تو رو خدا نکنید این کارو ، این کار خیلی زشته . خیلی بد هست که بچتون و همسرتونو پیش خانوادتون کوچیک میکنید که هر کدوم خواستن طبق سلیقه خودشون با بچه و شوهرشون رفتار کنن و برای آدم ارزشی قائل نباشن . به خدا مادر من انقدر این کارو کرده که دیگه کوچیکترین چیزامم نگم بهش .
مثلا اگه ی دونه پاستیل برای خودم بخرم نمیگم من اینو خریدم دیگه . تو خونه شدم سکوت مطلق هر حرفی بزنم خودش یه جوری میفهمه و تحلیل میکنه و اطلاع رسانی میکنه فوری تا بقیه روئسا هم نظر بدن . میگم چرا ؟ میگه وا خب داریم حرف میزنیم .میگم بابا حرف ندارین چرا زنگ میزنی دائم بهشون که اینارو بگی؟
ببخشید سرتونو درد آوردم . دعا کنید برام و دعا کنید زودتر یک همسر خوب قسمتم بشه از این خونه برم ، دیگه خسته شدم بخدا . التماس دعا ب
بخشید طولانی شد ممنون که حرفامو خوندید و نظر میدید
← درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) ← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)
- ۳۷۵۳ بازدید توسط ۲۵۴۶ نفر
- سه شنبه ۲۲ اسفند ۹۶ - ۲۰:۰۸
