↓ موضوعات مرتبط ↓ :
رفتار شناسی پسران (۹۸ مطلب مشابه)
سلام به همه خواهر و برادرهای گلم
یه قضیه ای یه مدته ذهنم رو درگیر کرده و مطمئناً این سوال خیلی از دخترهای هم سن و سال منم هست که متأسفانه تو جامعه ما خیلی رواج پیدا کرده. صد البته با راهنمایی های شما داداش های مهربون، خیلی از دخترهایی که این موردها داره براشون پیش میاد، و می خوان از اصل قضیه سر در بیارن، تاثیر می گیرن، می فهمن، درک می کنن از ته دل، و پاک میمونن. و چون دنیا تمام آینه ایست از اعمال و کردار خودمون، شما پسرها هم ناموس خودتون حفظ میشن از خطرات.
من واقعاً دوست دارم از پسرها بپرسم (خواهش میکنم برای جواب دادن اول فکر کنین خواهر خودتون پرسیده، با صداقت جواب بدین و راهنمایی مون کنین)
ببینید منه دختر حتی اگه ادعا هم داشته باشم به هیچ عنوان نمی تونم کاملاً بگم یک پسر رو کامل میشناسم و هیچ وقت نمی تونم به قضایا و اتفاقات، تمام و کمال از دید یک پسر نگاه کنم. این قضیه برای خودم اتفاق نیافتاده خدا رو شکر.
چند تا تجربه از خودم میگم:
من وقتی سنم کمتر بود بدون اینکه بدونم بعضی کارهایی رو انجام می دادم که برخلاف عرف بود، مثلا یک بار یک آقایی از اقوام همه ش شوخی می کردن و من هم که نوجوون بودم، بلند بلند (به طرز کاملا دخترانه) می خندیدم و اصلا متوجه نبودم که باید بعضی حد و حدود رو باید رعایت کرد، این شد که از اون لحظه به بعد به طور معذب کننده ای همه ش چشم شون دنبال من بود.
من همیشه سعی می کنم مهربون باشم امّا چون قبلا خیلی آدم روان رنجور و کم عزت نفسی بودم بیش از حد مهربون می شدم،
معلمی داشتیم که آقا بودن (کلاس کنکور) و بعضا وسط تدریس مکالمه های حاشیه ای صورت می گرفت، و من هم خیلی با تن صدای آروم و لبخند جواب شون رو می دادم، و این شد که توجه شون به من چندبرابر شد در حدی که بقیه ی همکلاسی ها هم می گفتند و وقتی باهاشون تنهایی صحبت می کردم رفتارشون خاص بود (البته این مورد ظاهرا آدم سالم و محترمی بودن ولی خب نوشتم که بگم با غریبه ها زود مهربون نشید چون هر آدم سالمی هم ممکنه خطا کنه)
واقعاً خیلی روابط اجتماعیم ضعیف بود که گاهی ناخواسته باعث می شدم دیگران درموردم فکر بدی کنن.
سلام
من یه تجربه یه تلخی رو در گذشته داشتم که حتی الآن هم با اینک کاملا به اشتباه بودنش پی بردم و واقعاً دلم نمی خواد تکرار شه هنوز نتونستم فراموشش کنم و خیلی خودم رو بابتش سرزنش می کنم... امیدوارم برای هیچ کس این اتفاق پیش نیاد.
اینجا دیدم یکی از کاربران نوشته بود ای کاش پدر و مادر علاوه بر پوشش چگونگی رفتار در اجتماع رو به بچه های خودشون یاد میدادن... و این دقیقا مشکلیه که من دارم... و مدتی که طول کشید تا تجربه ای که الآن دارم رو به دست بیارم خیلی رفتار های بچگانه ای داشتم که واقعاً نمی دونستم اشتباهن...
مثلا واقعاً نمی دونستم زل زدن به یه پسری که همسن خودمونه وقتی داره برامون مطلبی رو توضیح میده اشتباهه یا توی فضای مجازی هم به شدت باید سنگین بود و وارد چیزهای حاشیه و خارج از بحث نشد... یا مثلا تو یه یه تاپیکی که خوندم یکی از دوستان اشاره کرده بودن رفتار های سنگین مختص به همه یه افراده و وقتی یه نفر بر خلاف اون ها رو انجام میده قطعا یه دید دیگه بهش میشه...
سلام
می خواستم در مورد موضوعی براتون بنویسم که شاید ما پسرها بیشتر شنیدیم و حس کردیم.
در مورد گریه کردن.آره درسته گریه.چیه!؟ برای یه پسر درست نیست گریه کنه! نکنه از بچگی بهمون گفتن گریه نکن! مرد که گریه نمی کنه، درست نمی گم؟!
همه ما پسرها حداقل یه بار این رو شنیدیم. بعضی هامون بیشتر و بعضی هم کمتر. ولی هست. وجود داره، تو وجودمون ریشه داده. شاید هنوز خیلی از مردان و پسرها باشن که گریه نکنن و گریه کردن رو یه کار زشت بدونن، چون شاید به اون ها هم از بچگی گفتن مگه دختری که گریه میکنی! مشکل دقیقا اینجاست.
در عرف ما دخترها معدن احساس و علاقه هستن. راحت تر ابراز احساس می کنن لااقل زبانی. درسته که استثناء هم هست. ولی تیپ کلی دخترها رو ما با احساسی بودن می شناسیم. به اینکه خب چه اشکالی داره دختری گریه کنه. خب داره خودش رو تخلیه می کنه دیگه. خب یعنی یه مرد نیاز به تخلیه احساسش نیست که از بچگی این جمله لعنتی تو ذهن ما نقش بسته؟
سلام
من یک دختر 32 ساله مجرد هستم.
دید منفی به ازدواج و زندگی مشترک دارم و داشتم. فقط قبلا که سنم کم بود یک ترس کوچیک و ناشناخته بود، تا بعدش یک تجربه خواستگار جدی در 25 سالگی داشتم که ناموفق بود و یه کم هم این ترس بیشتر شد ...، بعد از مدتی تونستم با شنیدن سخنرانی های روانشناس ها و مطالعه و پذیرفتن یک سری چیزها رو خودم کار کنم و اون موضوع و تجربه رو هضم کنم بگذارم کنار.
اما اخیرا دوباره این دید منفی تشدید شده به طور کلی، علت این ترس هم صرفا شخص جنس مخالف نیست. چون دیدم دختران و زنان هم اشتباهات فاحشی دارن و سهم خودشون رو دارن در رابطه ها ... .
جدا از دیدن زندگی های از هم پاشیده امروزی و تعهدهای پایین هر دو طرف جدا از فوبیای خانواده شوهر و دخالت هاشون و زیر آب زنی هاشون که هر زن متاهلی دیدم میناله از این موضوع و گاهی علت طلاق هم همین بوده، که همواره همه ی این ها دلیل ترسم بوده اخیرا، یک دلیل درونی هم اضافه شده.
سلام
تقریباً ۳ سال میشه با این وبلاگ آشنا هستم قبلاً نظر می ذاشتم و حالا بیشتر خواننده خاموشم. دخترم سنم زیر ۲۰ هست. دلیل بودن اینجام هم آشنایی با روحیات و افکار و نظرات آقایونه فقط چون خودم دخترم با نظرات دخترها آشنایی دارم.
قبل از آشنایی با اینجا همیشه فکر میکردم آقایون کاملاً از زنان متفاوت هستند، فکر میکردم از احساسات هیچی نمی دونن و درک نمی کنن، ولی حالا هر چی حالا که نظرات آقایون رو می خونم چقدر شبیه نظرات مون هستن خیلی شبیه به هم. مخصوصاً در عشق و فدایی و ...
هیچ وقت فکر نمیکردم آقایون به جنس مخالف هم نیاز دارن ولی طی این سال فهمیدم اون ها خیلی بیشتر از زنان هم احساسات دارن و به یک زن نیازدارن، برام متن کاربر "پسرم دیگه"جالب بود که گفت دغدغه امروزه شده دختر تو پست تصمیم گرفتم دیگه غصه ازدواج رو نخورم. اصلاً قبل ۳ سال باور نمیشد که یک مرد بخواد یک تیکه از فکرش رو برای زن صرف کنه. ولی حالا دونستم اشتباهه محض بوده.
سلام
سوالی داشتم از آقایان اینکه واقعاً سیستم شما چه جوریه؟ چند سال پیش که سنم کمتر بود برادرم از من سوالی پرسید اینکه چرا شما دخترها از چادر سر کردن تو خونه پیش مهمون امتناع میکنید من اون موقع به دلیل حریمها روم نشد جوابش رو بدم.
ولی اینجا میگم که به این دلیل که ما فکر میکنیم فقط تو بیرون بین آدمهای غریبه آدم مریض وجود داره که ممکنه به ما نگاه بد داشته باشه و تو فامیل و خودیهایی که ما بهشون اطمینان داریم فکر نمیکنیم چنین آدمهایی وجود داشته باشه.
در واقع من اوایل فکر میکردم که با چادر سر کردن پیش فامیل دارم بهشون اعلام میکنم که نگاه شما بده و من به دلیل نگاه بد شماست که چادر سر میکنم و این رو یه جور توهین به طرف می دونستم ولی رفته که با سیستم آقایان آشنا شدم و فهمیدم از طریق چشم تحریک میشن و به حجم و پستی و بلندیهای بدن زن این قدر حساس هستن این نوع پوشش در مقابل شون برام توجیه پذیر شد.
با سلام
بنده دختری هستم ۲۱ ساله، اهل دوستی با جنس مخالف نیستم، منتهی من در اطرافم با همکلاسی یا فامیل یا آشنا که تو یه حوزه، حرفه ای هستند (مثل بورس، کامپیوتر و...) ارتباط برقرار میکنم، مثلاً تو گروه یا پی وی ازشون سوالاتم رو می پرسم یا کمک می خوام، مشکل من اینکه شده اکثر این افراد حالا یا خودشون یا اطرافیان شون توهم میزنن که من از اون آقا پسر خوشم اومده، امّا اصلاً این طور نیست من شاید اون آقا رو به خاطر مهارتش تحسین کنم امّا عاشقش نیستم، این سوءتفاهم ها خیلی عصبیم می کنه
من نمی دونم مشکل چیه؟ من آیا رفتار اشتباهی دارم یا چی؟ این رو هم بگم من اعتماد به نفس خوبی دارم، یه پسر رو می بینم از اینها که میگن سرخ و سفید میشن، من اینجوری نیستم، کاملاً ریلکس و عادی رفتار میکنم، منتهی با همه آقایون اطرافم خیلی ارتباط ندارم به جز احوال پرسی، با کسانی هم که ارتباط برقرار میکنم گفتم به خاطر اینکه یه چیزی ازشون یاد بگیرم همه حرف هام باهاشون در رابطه با حرفه ای که قراره ازشون یاد بگیرم و این افراد برای من محترم هستند (با این تفکر که خب از وقت شون میزنن به سوالات من جواب میدن و لطف می کنن) خیلی محترمانه باهاشون حرف میزنم، گاهی اصلاً فکر میکنم این محترمانه حرف زدن باعث سوء تفاهم می شه! چون واقعاً هیچ دلیلی برای همچین سوءتفاهمی نمی بینم!
سلام به همه ی خانواده برتری های عزیز
تقریباً همه به این نتیجه رسیدن که خانمها از مردها قوی ترن. با اینکه خودم مرد هستم ولی می دونم که بیشتر مردها فقط هارت و پورت دارن!!! و وقتی یه خانمی یه تصمیمی بگیره، چنان ذکاوتی به خرج میده که حتی نظر همسرش رو به راحتی تغییر میده، به نظرم این موضوع دیگه برای همه ثابت شده است.
حالا بریم سر اصل مطلب:
سوالم از خانمها و دختر خانمها است. وقتی بخواید تصمیمی رو بگیرین که همسر یا پدرتون مخالف این تصمیم هست، چه کارهایی انجام میدین که تصمیم اون ها رو مطابق نظر خودتون بکنید؟، شگرد هاتون چیه؟، مهم ترین هاش چی بوده؟، به قول گفتنی رگ خواب شون چیه؟
ممنون از همه تون
سلام
ببخشید من یه سوالی واسه م پیش اومده نمی دونم تا چه حد درست فکر میکنم یا نه. امیدوارم دوستان تجربه شون رو بگن.
سوال اینه که چرا بعضی مردها همیشه گوشی شون دم دستشونه و انگار وابسته به گوشی موبایل شون هستن. توهین نشه. گفتم بعضی مردها. نه همه شون. یعنی از ما خانمها سریعتر نسبت به گوشی موبایل و مخاطبین شون واکنش نشون میدن.
یا مثلاً درباره شبکههای اجتماعی هم همین طور. معمولاً اگر براشون پیغامی بذاری سریع آنلاین میشن و بیشتر مواقع آنلاین و فعال هستن و چراغ شون روشنه. یعنی یک جمعیت حداکثری از مردهایی که می شناسم این طورن. به نظرتون دلیل روانشناسی و جنسیتی داره و به روحیات شون مربوط می شه یا اینکه چون توی خونه کار خاصی گردن شون نیست و وظیفهی خانه داری و امورات خونه رو ندارن، وقتی توی خونه هستن به سرعت به گوشی شون و شبکههای اجتماعی واکنش نشون میدن.
سلام
دختری ام ۱۹ ساله. سال دوم دانشگاه. چادری ولی خب امروزی نه اینکه مذهبی نباشم اما خیلی هم شدید نیستم. از سال اول از یکی از پسر های ترم بالاتر خوشم اومد. به خودم تلقین میکردم که من دارم بزرگش میکنم اصلا علاقه ندارم بهش، این یه حس الکیه و میگذره ...
وقتی میدیدمش تو راهرو ها یا کلاس های مشترک عمومی استرس تمام وجودم رو برمیداشت. خیلی سعی میکردم که به خودم بقبولانم که این استرس رو من در مواجهه با همه پسرها دارم، چون بالاخره سال اولمه و... ، ولی اینطوری نبود. دوست داشتم ببینمش اما خیلی کم پیدا بود. این قضیه تو دلم موند تا نزدیک تابستون.
به دوست صمیمی ام گفتم. البته اون موقع هم نمیدونستم چقدر جدیه، محض شوخی که هر کس یه کراش برای خودش انتخاب کرده بود و با اون میخندیدیم و این ها، اون کراشش رو لو داد منم بهش گفتم. از همون موقع انگار حس ام شدت گرفت.
توی تابستون داشتم دیوونه میشدم احساس میکردم واقعا دوسش دارم. یه کم هم رفته بودم تو این فاز که خب چرا من چون دخترم چون چادری ام نباید عاشق بشم... میدونستم دختری تو زندگیش نیست، یه تجربه ی شکست هم داشته قبل ورودش به دانشگاه. اون یه سال از من بالاتره.
سلام وقت تون بخیر
اول چند مورد رو بگم بعد بریم سر اصل مطلب یعنی قدرت تلقین.
۱ - هیچکس در هیچ جای این دنیا منکر نیاز جنسی به عنوان یک نیاز پر رنگ گاهاً و موجود هم برای زنها و هم مردها نیست در واقع روشی برای عشق ورزی یا ادامه نسل (انحرافات مد نظرم نیست)
۲ - هیچکس منکر این نیست که آراستگی زیبنده یک انسانه چه زن و چه مرد و پوشش مناسب ارزش به انسان میده.
۳ - کسی منکر بیشتر بودن فشار جنسی در آقایون در مقایسه با خانوم ها به دلیل ساختار فیزیکی شون نیست و یا ویژگیهای خلقت شون. اما ...
در جامعه ما درباره این موضوع زیاده روی و اغراق صورت می گیره، طوری که من برای خودم پیش اومد آیا آقایون بهشون بر نمیخوره که شخصیت شون به عنوان انسانی که شعور و منطق داره و این قدر تحت شعاع مسائل جنسی و تحریک پذیرشون قرار داده می شه!
طوری که این تصویر رو برای من دختر ایجاد می کنن که آقایون دائم التحریک هستن؟، زندگی جنسی ی آدم نباید تعریف کننده اون باشه. به ما همه ش میگن این کار رو بکنید این کار رو نکنید که به شما تجاوز نشه که گول نخورین!، کسی منکر وجود تجاوز نیست اما از چیزی که بیشتر از ترس باید ترسید خود ترسه!
به گفته اکثر رفتارشناسان، مردان ابراز علاقه و عشق و محبت خودشون رو عملی و اغلب از طریق رابطه زناشویی ابراز میکنند، بعد چطور می شه از طرفی وقتی میخواهند در جمعهای مردانه شان کسی را تهدید و تحقیر و خوار کنند اشاره زبانی به انجام همان عمل میکنند (البته با فاکتور گیری از مردان متشخص) و یا اینکه بعضی از مردان می گویند اگر عاشق کسی شوند نمی تونند حتی در ذهن شون به رابطه با او فکر کنند و معشوق رو مبری و برتر از این میدونند که حتی بخواهند در ذهن شون فکر رابطه با او را داشته باشند. این تناقض چطور میتونند توضیح بدهند؟
چون این طور متصور می شه که پس مفعول رابطه در نظر آنها شخصی حقیر و بی ارزش محسوب می شه هر چند کتمانش کنند. در یک کلمه چرا بعضی از مردان روش ابراز علاقه و برعکس تهدید و تحقیرشون یکسان و همان رابطه زناشویی هست؟
خانم هستم، مدت ها قبل از یه شماره ناشناس با من تماس گرفته شد و شخصی بعد از این که اسم کوچک منو گفت، تماس رو قطع کرد. الان فهمیدم که اون شماره متعلق به یکی از همکارانم هست، این باعث شده که نسبت به همکارم بد بین بشم . این در حالی هستش که ارتباط خاصی بین منو همکارم نبوده، می خوام دلیل این کار رو بفهمم .
میشه نظر بدید؟ مخصوصا آقایون که به هر حال خودشون توی جمع های پسرونه بودن و هستن و احیانا از این مسائل رو دیدن و تجربه کردن. فقط میخوام بدونم دلیل روانشناسی این کار چیه؟ یعنی به چه قصدهایی ممکنه پشت این اقدام باشه؟ مثلا چند درصدش میتونه از روی امتحان کردن طرف بوده باشه و چند درصد به علت های دیگه؟
لطف کنید بگید اگر از روی امتحان این کار رو کرده چی باعث میشه که دنبال امتحان کردن اون دختر باشن؟ آیا صرفا رفتار خاصی از اون دختر دیدن که باعث شده به امتحان کردنش کنجکاو بشن؟ منظورم اینه که چه چیزی این وسط هست که طرف به ذهنش میزنه که دختر آشنایی رو این جوری امتحان کنه؟
با جوی که همکارانم برام درست کردند مشکل دارم
چرا بعضی از آقایون نمی تونن رابطه اجتماعی دوستانه رو با خانم ها ادامه بدن
نحوه برخورد با نگاه های هیز همکار
ناراحتی از رابطه همکاری و برادرانه پسر مورد علاقم با یه دختر دیگه
نوع برخورد دختر مورد علاقه م با همکارانش آزارم میده
خواهرم با دو نفر از همکاران مردش که متاهل هستند چت میکنه
چرا همکارم ازم خواستگاری نمیکنه ؟
می خوام برای همکار مَردَم برج زهر مار بشم
حس میکنم شوهرم در محل کارش با همکارای خانم راحته
یکی از همکارانم که ظاهرا به من وابسته شده میگه در شرف طلاقه
حدود روابط با همکاران آقا چقدر باید باشه ؟
همکارم در محیط اداری سعی داره بیشتر باهام باشه
کار درستی کردم که به پیام های ادبی همکار مردَم جواب ندادم ؟
به استاد یا همکار جنس مخالف وابسته ی عاطفی میشم
چرا در برخی ارگان ها همکاران زن و مرد این قدر با هم راحت هستند ؟!
چکار کنم شوهرم از همکار خانمش فاصله بگیره ؟
عوامل عصبانیت و خوشحال شدن همکاران آقا